قربانیان بی‌گناه کابل؛ هفت کودک و سه مرد جوان در حمله آمریکا کشته شدند

در یکی از آخرین عملیات‌‌های نظامی آمریکا در کابل، به جای کمک به مردم این کشور کودکان افغان کشته شدند

موثر بودن حملات در کشتن تروریست‌ها نباید باعث شود افراد بی‌گناه در این راه کشته شدند - عکس از توییتر زهرا رحیمی

در آخرین هفته‌های حضور آمریکا در افغانستان، بیش از ۱۰۰ هزار نفر که بسیاری‌ از آنان شهروندان افغانستان بودند، در یکی از بزرگ‌ترین عملیات تخلیه تاریخ از این کشور خارج شدند. با وجود این، بسیاری دیگر از واجدان شرایط جا ماندند و اکنون باید طعم زندگی در حکومت طالبان را بچشند اما برای برخی دیگر از متقاضیان ویزا سرنوشتی از این هم شوم‌تر رقم خورده بود؛ زمارای احمدی، ۴۰ ساله، مهندس و مترجم و ناصر نجبرابی، برادر همسر او که ۲۵ ساله و سرباز ارتش ملی افغانستان بود، به همراه هشت تن از اعضای خانواده‌شان روز یکشنبه در حمله‌ پهپادی آمریکا کشته شدند. از این ۱۰ کشته، هفت تن کودکانی بودند که کوچک‌ترینشان، آیه و سمیه، حدود دو سال سن داشتند.

نگاهی به شرح‌حال زمارای و ناصر نشان می‌دهد که آن‌ها کاملا واجد شرایط دریافت ویزای ويژه و خروج از افغانستان بودند. آن‌ها دقیقا از همان قسم شهروندانی بودند که در ۲۰ سال گذشته و در پی سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، به تلاش‌های بین‌المللی برای بازسازی افغانستان یاری رسانده بودند.

زمارای ۱۶ سال برای سازمان خیریه «تغذیه و آموزش بین‌الملل» که مرکز آن در شهر پاسادنا ایالت کالیفرنیا است، کار کرد. استیون کوئون، مدیر این سازمان، در گفت‌وگو با روزنامه لس‌آنجلس تایمز گفت:‌ «مردم کابل به آقای احمدی بسیار احترام می‌گذاشتند و او را دوست داشتند… او انسانی بسیار خوش‌قلب و بسیار مهربان و بسیار متعهد بود.»

ناصر نجرابی پیش از آنکه سرباز ارتش ملی افغانستان شود، مدتی در کنار نیروهای آمریکایی در هرات خدمت کرده بود و مدتی هم از نگهبانان کنسولگری آمریکا در این شهر بود. گفته می‌شود او قرار بود به‌زودی ازدواج کند.

دیگر بزرگسال کشته‌شده در این حمله، احمد ناصر، سابقه مترجمی برای نیروهای آمریکا را داشت. تیموتی ویلیامز، مدیر آمریکایی آقای ناصر، در روز ۱۴ اوت، یعنی همین دو هفته پیش، در حمایت از تقاضای او برای دریافت ویزای ویژه مهاجرت نوشته بود: «خطر بزرگی که متوجه او و خانواده‌ او است مستقیم به تعهد او به نیروهای آمریکا و ناتو مربوط می‌شود. تا جایی که من می‌دانم، احمد ناصر هیچ‌ خطری برای امنیت یا ایمنی آمریکا و شهروندانش ندارد.»

امل احمدی، یکی از اعضای این خانواده، به بی‌بی‌سی گفته است که او و سایر اعضای خانواده منتظر تماس تلفنی آمریکایی‌ها بودند تا به فرودگاه کابل بروند اما درعوض، پهپادی آمریکایی به سراغ ماشین زمارای احمدی آمد و این‌گونه بود که تلخ‌ترین روز ممکن برای این خانواده رقم خورد. آیه، دختر دو ساله کشته‌شده، فرزند امل احمدی بود.

سلیم احمدی، پسر زمارای، از دیگر کسانی است که در گفت‌وگو با شبکه دویچه‌وله از اعضای کشته‌شده خانواده‌اش سخن گفته است؛ از جمله اینکه پدرش کاری نداشت مگر فعالیت در «بنیاد خیریه‌ای که به مردمان بی‌بضاعت کمک می‌کرد». سلیم در ضمن گفته است که خانواده‌اش نزدیک ۲۵ سال در همین خانه که اکنون قتلگاه آن‌ها شده است، زندگی می‌کردند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

رامین یوسفی یکی دیگر از اقوام این خانواده است که با رسانه‌ها گفت‌وگو کرده است. او در مصاحبه با یلدا حکیمی، خبرنگار بی‌بی‌سی بین‌المللی که رویدادهای اخیر افغانستان را به طور کامل پوشش داده است، نتوانست جلو اشک‌های خود را بگیرد و گفت: «این کار غلطی است. این حمله‌ای وحشیانه است و بنیانش اطلاعات غلط بوده است. چرا خانواده ما را کشتند؟ کودکان ما را؟ جوری سوخته بودند که نمی‌توانستیم پیکرها و چهره‌ها را تشخیص دهیم.»

چرا؟ و سایر سوال‌ها

واقعا چرا؟ چرا آمریکا در حمله‌ای که قرار بود نیروهای گروه داعش خراسان را هدف بگیرد، کودکانی بی‌گناه را کشته است؟

مسئولان آمریکایی هنوز در این مورد جزئیاتی ارائه نداده‌اند.

جان کربی، سخنگوی پنتاگون، می‌گوید: «به یاد داشته باشید که هیچ ارتشی در جهان سخت‌تر از ارتش آمریکا نمی‌کوشد از کشتن غیرنظامی‌ها اجتناب کند و هیچ‌کس نمی‌خواهد ببیند که جان افراد بی‌گناه گرفته شود. ما این مسئله را بسیار بسیار جدی می‌گیریم و وقتی درمی‌یابیم که در حین عملیات از دست رفتن جان مردم بی‌گناه را سبب شده‌ایم درباره آن با شفافیت صحبت می‌کنیم.»

کربی می‌گوید که حمله بر اساس «خطری بسیار واقعی، بسیار مشخص و بسیار نزدیک» انجام شده است که طی آن قرار بوده داعش خراسان فرودگاه بین‌المللی حامد کرزای را هدف بگیرد. نیروهای نظامی آمریکایی در ضمن مدعی شده‌اند که حمله پهپادی نه به‌خودی‌خود که در پی اصابت با مواد منفجره موجود در ماشین «انفجار ثانویه چشمگیری» را در پی داشته که کشته‌های غیرنظامی به جای گذاشته است. آمریکایی‌ها وعده داده‌اند که در مورد این عملیات تحقیق کنند.

اما شواهدی که رسانه‌ها و اقوام کشته‌ شده‌ها ارائه کرده‌اند، بعضی دعاوی اولیه آمریکایی‌ها را زیر سوال می‌برد؛ از جمله همین نظریه «انفجار ثانویه» را. تصاویر متعددی که منتشر شده است لاشه متلاشی شده ماشین آقای زمارای را نشان می‌دهد اما حیاط خانه و ساختمان‌های اطراف آن همگی دست‌نخورده‌اند. در نگاه اولیه به نظر انفجار ثانویه‌ای در کار نبوده است بلکه یک پهپاد خودرویی را هدف گرفته است که بیشتر سرنشینان آن آشکارا کودک بوده‌اند.

این همه کودک داخل و نزدیک این خودرو چه می‌کردند؟

بر اساس روایت‌هایی که در رسانه‌ها مطرح شده، زمارای هنگام ورود به منزل، ماشین را به پسر ۱۲ ساله‌اش، فرزاد، سپرده که به عادت بسیاری از بچه‌ها، آنقدر رانندگی بلد بوده است که خودرو را در منزل پارک کند و در همین هنگام بوده است که کودکان دیگر نیز دور ماشین جمع می‌شوند تا در لحظه شوم انفجار زندگی خود را از دست دهند.

از دیگر قربانیان این حمله، ضمیر، مغازه‌دار، فیصل، دانش‌آموز و آرمین و بنیامین  چهار ساله و سه ساله‌اند.

جزئیات این حمله شاید دردناک باشند اما برای کسانی که جنگ افغانستان را در ۲۰ سال گذشته از نزدیک دنبال کرده‌اند چندان غافلگیرکننده نیست. در واقع وقوع این فاجعه در شهر کابل و در میانه فصل پرخبر افغانستان است که باعث شده است تا تیتر اول روزنامه‌های آمریکا و جهان شود؛ در حالی که در ۲۰ سال گذشته حملات پهپادی آمریکا صدها شهروند غیرنظامی بی‌گناه دیگر در افغانستان و پاکستان را هم کشته است؛ موضوعی که شاید سیاه‌ترین بخش کارنامه باراک اوباما باشد؛ رئیس‌جمهوری که حملات پهپادی را به شدت افزایش و در مرکز دستورهای کار جنگی خود قرار داد.

موثر بودن این حملات در کشتن بسیاری تروریست‌ها نباید باعث شود افراد بی‌گناهی را که در این راه کشته شدند، فراموش کنیم. در این سال‌ها، فیلم‌ها، کتاب‌ها و گزارش‌های بسیاری در این مورد نوشته شده است. جلب شدن بسیاری از جوانان افغانستان به سوی نیروهای ضدآمریکایی همچون طالبان هم دقیقا به دلیل همین تلفات مردم بی‌گناه در حملات آمریکایی‌ها بوده است.

آمریکا پس از خروج از افغانستان اعلام کرد که به «مبارزه علیه تروریست‌ها» ادامه می‌دهد و ظاهرا هدفش حملات هوایی و پهپادی به نیروهایی همچون داعش خراسان است. اینک سوال نگران‌کننده این است زمانی که آمریکا حضور اطلاعاتی و نظامی به این گستردگی در میدان داشت، چنین به اشتباه جان غیرنظامیان را می‌گرفت؛ پس زمانی که این حضور پایان یابد و این کشور به منابع اطلاعاتی غیرمستقیم‌تر متکی باشد، چه خواهد شد؟