محمد سرافراز، رئیس سابق صداوسیمای ایران که تنها ۱۸ ماه در پست خود دوام آورد و نهایتاً با فشار سازمان اطلاعات سپاه و مجتبی خامنهای، فرزند علی خامنهای، از سمت خود استعفا داد با انتشار کتابی تحت عنوان «روایت یک استعفا» خاطرات و تجربیات خود را از ۲۴ سال حضور در این سازمان شرح داده است.
این کتاب که در قالب یک مصاحبه مفصل تنظیم شده تمامی دورههای حضور سرافراز در پستهای مختلفاش در صداوسیما را در برمیگیرد. پخش برنامه هویت و چراغ، نمایش اعترافات تحت فشار مازیار بهاری در شبکه پرس تیوی، که منجر به جریمه پرس تیوی و قرار گرفتن آن در لیست تحریمهای حقوقبشری اروپا شد، شکلگیری شبکههای برونمرزی به زبانهای عربی و انگلیسی و اسپانیایی، موضوع خروج آرشیوهای صداوسیما و فروش آنها به شبکههای خارج از کشور، نحوه توسعه نیروی انسانی در دوره ریاست علی لاریجانی، توسعه امکانات مالی این سازمان در دوره معاونت مالی علی کردان و همچنین نفوذ و تسلط بخشهای مختلف وزارت اطلاعات بر صداوسیما، از بخشهای مهم این مصاحبه در دورهای است که او بهعنوان معاونت برونمرزی در صداوسیما مشغول به کار بوده است.
مخالفت سید حسن نصرالله با تأسیس شبکه العالم
سرافراز در بخشی از این کتاب به تشریح اقدامات خود در زمان معاونت برونمرزی سازمان صداوسیما در زمان ریاست علی لاریجانی میپردازد و با اشاره به تمایل یحیی رحیم صفوی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، برای تأسیس یک شبکه خبری به زبان عربی در صداوسیما میگوید: «برخی آدمهای صاحبنظر فهمیدند برای کشور یک شبکه تلویزیونی خبری، با توجه به اتفاقاتی که در کشورهای همسایه ایران رخ میدهد، لازم است. شبکه الجزیره تأثیرات عمیقی در منطقه داشت، اما در سازمان هرچه ما میگفتیم وجود یک شبکه قدرتمند عربی لازم است، فایده چندانی نداشت. ولی در بیرون سازمان و افرادی مانند آقای رحیم صفوی، فرمانده کل سپاه موافق راهاندازی یک شبکه خبری بینالمللی به زبان عربی بودند».
سرافراز میگوید ایده تاسیس شبکه خبری به زبان عربی که بعدتر «العالم» نام گرفت با مخالفت سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان مواجه شده بود و وی معتقد بود که «شبکه المنار» متعلق به حزبالله میتواند این وظیفه را به عهده بگیرد. سرافراز از جلسات متعددش با دبیر کل حزبالله لبنان سخن میگوید تا وی را مجاب کند که «شبکهای که به نام ایران باشد و مواضع جمهوری اسلامی ایران را بازتاب بدهد، متفاوت است و کارکرد خاص خودش را دارد».
رئیس سابق صداوسیما موافقت سید حسن نصرالله را برای تأسیس این شبکه در این حد مهم میداند که میگوید: «باید ایشان راضی میشد و خوشبختانه نرم شد. در نهایت با راهاندازی شبکه العالم موافقت شد و مبلغ ده میلیون دلار برای راهاندازی آن اختصاص یافت».
گفتند برنامه ۹۰ تعطیل شود، زیر بار نرفتم
محمد سرافراز در بخش دیگری از این کتاب به حوادث دوره ۱۸ ماهه ریاستاش بر صداوسیما میپردازد. او در این بخش از برنامههایش برای تعدیل نیروهای مازاد صداوسیما، تغییر معاونتها و ادغام شبکهها میگوید.
آغاز فشارها به برنامه ۹۰ و عادل فردوسی پور نیز بخشی از ماجراهای دوران ریاست او بر صداوسیما است. سرافراز میگوید که از ابتدای ریاستاش با ورود فردوسی پور به موضوعات غیرورزشی در برنامه ۹۰ مخالف بوده است: «نباید مجری در این برنامه به همه مسائل کشور بپردازد و اظهار نظر کند. در ماههای اول چند بار شفاهی و بعد کتبی تذکر دادم. معاون سیما هم قبول داشت که این برنامه چارچوب داشته باشد و در چارچوب خودش خیلی هم آزاد بود؛ اما موافق نبودم آقای فردوسی پور در مورد موضوعات سیاسی-فرهنگی جامعه در این برنامه اظهار نظر کند».
وی عدم پخش مصاحبه فردوسی پور با محمدجواد ظریف در ویژهبرنامه ۹۰ در شب یلدا را یکی از موارد دخالت فردوسی پور در امور غیرورزشی عنوان میکند و میگوید: «برای ربط این مصاحبه با فوتبال از کلمه دیپلماسی ورزشی استفاده شده بود. بخشی از سؤالها در مورد برجام این بود که در محل مذاکرات چه کردید؟ این مصاحبه درباره فوتبال نبود، این مصاحبه فوتبالمالی شده بود».
وی میگوید همین دخالت فردوسی پور در امور سیاسی و«فوتبالمالی» بودن مصاحبه با ظریف سبب شد تا او دستور دهد این مصاحبه را از کنداکتور پخش خارج کنند. رئیس سابق صداوسیما میگوید به دلیل مصاحبه فردوسی پور با ظریف و حواشی حذف آن مصاحبه از پخش شبکه سه، دفتر علی خامنهای از وی خواسته است تا برنامه ۹۰ را تعطیل کند ولی وی برابر این دستور مقاومت کرده و «زیر بار نرفته» است.
ممنوع التصویری مهران مدیری را با مذاکره با دفتر رهبری حل کردم
نقش گسترده دفتر علی خامنهای و نهادهای امنیتی در اداره صداوسیما در بخشهای مختلف این کتاب از سوی محمد سرافراز و در بیان ماجراهای مختلف تکرار میشود. موضوع ممنوعالتصویرها یکی از این رویدادها است. رئیس سابق صداوسیما میگوید که مروتی، مدیرکل حراست پرسنلی سازمان صداوسیما، که از نیروهای وزارت اطلاعات بوده است، افراد زیادی را ممنوعالورود و ممنوعالتصویر اعلام کرده بود. زمانی که وی از حراست صداوسیما میخواهد که لیستی از این افراد به وی ارائه دهند و در پاسخ لیستی «شامل چندهزار نفر از اساتید دانشگاه، هنرمندها، مجریها و افراد متفرقه» دریافت میکند.
وی برای نمونه به ممنوعالتصویری مهران مدیری اشاره میکند و میگوید: «برخی مثل آقای مهران مدیری بودند که هم خودش و هم کلیه سریالهایش غیرقابل پخش بودند و من برای ساخت سریال جدیدش بهنام "درحاشیه" به دفتر رهبری رفتم و صحبت کردم تا ساخته شود».
وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در صداوسیما با هم هماهنگاند
محمد سرافراز در بخشی از این کتاب احتمال رقابت دو نهاد امنیتی ایران یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در صداوسیما را رد میکند و میگوید این دو نهاد به شکل گستردهای در مسائل رسانهای باهم هماهنگ هستند و حتی نیروهای رسمی وزارت اطلاعات که در این سازمان مشغول به کارند خود را با سازمان اطلاعات سپاه هم هماهنگ میکنند.
او در مورد یکی از مدیران مرتبط با وزارت اطلاعات در صداوسیما میگوید که وی بهتنهایی شبکهای مشتمل بر ۳۰ نیرو در اختیار داشته که در بخشهای مختلف سازمان و بهویژه بخش سیما مستقیماً با وزارت اطلاعات همکاری میکردهاند. سرافراز میگوید که این شبکه با هماهنگی اطلاعات سپاه و بهواسطه اختیارات گستردهای که داشتهاند در مورد برنامهها، کارشناسان و مسائل مالی و اداری صداوسیما نقشآفرینی میکردهاند: «اگر میخواستند اقدام مثبتی برای سازمان انجام دهند، هماهنگ بودند و اگر میخواستند ضربه بزنند هم هماهنگ بودند. وقتی قرار شد جلوی مزایده صداوسیما را بگیرند باهم هماهنگ عمل کردند. یکی به دفتر رهبری گزارش داد که انجام مزایده یعنی آنتن فروشی صداوسیما و دیگری کاری کرد که برنده مزایده بهصورت غیرقانونی از مزایده کنار بکشد».
سرافراز عملیات روانی علیه خود را هم محصول هماهنگی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و از سوی همین شبکه اعلام میکند و میگوید: «وقتی قرارشد علیه رئیس سازمان و اقداماتش عملیات روانی راه بیندازند باهم هماهنگ عمل میکردند».
به رهبری گفتم استعفا میدهم تا این سازمان برای شما بماند
موضوع شهرزاد میرقلیخان و دخالت سازمان اطلاعات سپاه و طائب در مزایده بازرگانی صداوسیما بخش دیگری از این مصاحبه طولانی است که در آن شرحی از مراحل جذب و معرفی میرقلیخان ازسوی وزارت اطلاعات به سازمان صداوسیما، اقدامات وی، احضار از سوی اطلاعات سپاه، سرقت لپتاپ و نهایتاً موضوع هماهنگی علی ربیعی و طائب برای ناکام گذاشتن مزایده بیان شده است.
رئیس سابق صداوسیما میگوید پس از فزونی گرفتن فشارهای سازمان اطلاعات سپاه، وی نامهای به علی خامنهای مینویسد و ماوقع را برای وی شرح میدهد. سپس در دیدار خصوصی با علی خامنهای در ۲۸ بهمن ۱۳۹۴مجدداً مسائل را به وی میگوید و اعلام میکند که «یک حکومت پنهانی در حکومت، که هم پول دارد، هم رسانه در داخل و خارج دارد و هم ابزار امنیتی» در حال برنامهریزی علیه او است.
سرافراز در دیدارش با خامنهای درمورد دولت، برخی نمایندگان مجلس، خانم میرقلی خان وهمچنین مزایده و اتفاقهای سازمان مسائلی را توضیح میدهد و از خامنهای میخواهد که اگر این توطئهها با حمایت وی انجام میشود «من استعفا میدهم و میروم برای اینکه این سازمان برای شما بماند و حفظ شود؛ یعنی اگر هدف من هستم من کنار میروم».
در این دیدار علی خامنهای پاسخ روشنی به تظلمخواهی سرافراز نمیدهد. فشارها از جانب مجتبی خامنهای و سازمان اطلاعات سپاه به وی ادامه مییابد تا نهایتاً در فروردینماه سال ۱۳۹۵ در جلسهای با طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه به وی میگوید: «من تشکر میکنم از شما و چون ممکن است آقایان را نبینم، از طرف من از آقای حسین محمدی و حاجآقا مجتبی (خامنهای) تشکر کنید؛ زیرا زمینه را فراهم کردید که من از صداوسیما بروم و این جای تشکر دارد و من راحت میشوم».