در نیمه دوم قرن گذشته، کشورهای عربی از زیر یوغ استعمار کشورهای اروپایی رهایی یافتند، اما نظر به شرایط و اوضاع، هر کدام به درجات و اشکال مختلف، از لحاظ سیاسی و فرهنگی، از استعمار تأثیر پذیرفتند. زبان فرانسه بر زبان عربی، در چند نسل از شهروندان عرب شمال آفریقا، غلبه داشت و کشورهای فرانسوی زبان اروپایی، به پاتوق پر جاذبهای برای دانشجویان و روشنفکران یا جستجوگران زندگی بهتر اقتصادی، در غرب عربی مبدل گشت. در حالی که بسیاری از همین دانشجویان و روشنفکران در مبارزه بر ضد استعمار، نقشهای قهرمانانهای بازی کرده بودند.
در مصر بخش نهادهای دولتی بیشتر از بریتانیا تأثیر پذیرفت و بخش حقوق و قانونگذاری از فرانسه، بهرغم اینکه نخبگان سیاسی مصر، دست بالایی در دانش حقوق داشتند و بر اساس فهمشان از قوانین بود که به استقلال از انگلیس فرا خواندند و سنگ زیرین انقلاب ۱۹۱۹ را تشکیل دادند.
اما در شرق عربی، منطقه شام بیشتر تحت تأثیر فرانسه قرار گرفت و اردن و عراق و در امتداد آنها کشورهای خلیج فارس، از بریتانیا تأثیر پذیرفت. البته قبل از مبارزات این ملتها، بر ضد استعمار غربی.
تأثیر پذیری از استعمار، بازتابهای گوناگون در میان ملتهای عرب داشت؛ در حالی که طبقه حاکمه، به استفاده از فرهنگ و نظام آموزش و پرورش استعمارگر رغبت نشان میداد، در عینحال بسیاری از آنها، جوامع خود را بر ضد استعمار و استقلالخواهی و تکیه بر هویت ملی، بر میانگیختند.
پس از آن، نوبت به استعمار جدید و غیر مستقیم رسید که در رأس آن ایالات متحده آمریکا قرار دارد. آمریکا، برخلاف استعمار کهن، قیمومت خود را به طور رسمی بر کشوری تحمیل نمیکند، بلکه با نیروی نرم و تبلیغ فلسفه و آرمان جاذبه دار خود و امکانات و ثروتی که در اختیار دارد، بر دولتها تأثیر میگذارد و ملتها را به پیروی از نظام سرمایه داری و اقتصاد بازار آزاد و لیبرالیسم سیاسی، ترغیب میکند.
استعمار فرهنگی و اقتصادی نرم آمریکا، اکنون به طور فراگیر گسترش یافته و دیگر محدود به کشورهای عربی و در حال توسعه، نمیشود. تا جاییکه وزیر فرهنگ سابق فرانسه که از جمله طرفداران پر شور ترویج زبان و فرهنگ فرانسه بود، از تأثیر فرهنگ «رستورانهای همبرگر» بر فرهنگ فرانسه، شکایت و اعتراض کرد.
حتی کشورهای بزرگی مانند روسیه و چین، نیز به همین وضع رسیدهاند؛ چندی قبل، ولادیمیر پوتین از انتهای تاریخ لیبرالیسم سخن گفت و رئیس جمهور چین، عزم خود را برای تأسیس و رهبری منظومهای برای اصلاح اقتصاد جهانی، اعلام کرد. این در حالی استکه ملتهایشان در آرزوی روز افزون در آمدهای شخصی و خرید کالاهای مصرفی غرب، به ویژه آمریکا، به سر میبرند. علاوه بر این، دیده میشود که تعداد زیادی از شهروندان کشورهای مختلف، مقابل کنسولگریها و سفارتخانههای آمریکا و کشورهای غربی برای گرفتن ویزا صف کشیدهاند.
البته این یک تناقض آشکار است که ملتهای غیر غربی، در یک زمان هم غرب را رد میکنند و هم آرزوی رسیدن به آن را دارند. اما اگر امانتداری را رعایت کنیم، باید به صراحت بگوییم که، ناخوشنودی عمومیای که در میان ملتهای غیرغربی در برابر غرب وجود دارد، عامل اساسیاش، دیدگاه برتری جویانه غرب است که مانند استعمار کهن، تمدن انگلوساکسونی را برتر از سایر تمدنهای شرقی و جنوبی میداند.
استعمار در گذشته خود را برای ملتهای عقبمانده و در حال توسعه به ویژه در بخش آموزش و پرورش و فرهنگ و توسعه، مفید تلقی میکرد، اکنون ایالات متحده آمریکا نیز به متفاوت بودن و استثنایی بودن وضع خود نسبت به بقیه کشورهای جهان، باور راسخ دارد. این حالت سبب ناخوشنودی جامعه جهانی غیرغربی میشود و خود بخود ملتهای غیرغربی را از هر آنچه را که غربی است، میرماند؛ چیزی که به آن «غرب هراسی» گفته میشود.
از این جهت، من از ایالات متحده آمریکا وکشورهای غربی تمنا میکنم که قبل از تعدیل سیاستهایشان در برابر کشورهای جهان، در دیدگاه برتری جویانه خود، بازنگری کنند. همچنین از کشورهای عربی میخواهم بجای این که هر چه غربی است به صورت غیرمنطقی و غیر مفید رد کنند، تواناییهای ذاتی خود را بالا ببرند، تا بتوانند تجارب دیگران را ارزیابی و از آن استفاده بهینه کنند.
پدیده دیگری هست مشابه به آنچه ذکر کردیم که « اسلام هراسی » گفته میشود. این پدیده را کشورهای غربی و صنعتی، ترویج میدهند، اما غافل از اینکه بسیاری از دست آوردهایشان در بخشهای علوم، ریاضی، طب، و ادبیات، مدیون دانشمندان و متخصصانی است که متعلق به جوامع اسلامی هستند.
دیده میشود که جهان غرب، به هر آنچه متعلق به عقیده و اندیشه اسلامی است، به دیده شک و تشویش مینگرد. حتی در برابر لباس مسلمانان، در بسیاری حالات، نگاه تبعیض آمیز و نژاد پرستانه دارد، در حالیکه کشورهای غربی و صنعتی به خاطر داشتن عدالت، برابری، دموکراسی و حقوق بشر، به دیگران فخر میفروشند.
پدیده اسلام هراسی در غرب زمانی بالا گرفت که گروههای تندرو مسلمان، اول در جهان اسلام و عرب و سپس در سایر کشورهای جهان، دست به اعمال خشونت آمیز و تروریستی زدند.
در عین حالی که دولتهای غربی و صنعتی، اسلام هراسی را در جوامع خود تبلیغ میکنند، تلاش پیگیر میورزند تا از امکانات طبیعی، ثروت و سرمایههای جهان اسلام و عرب استفاده کرده و کالاها و تولیدات خود را در بازارهای ما بفروشند؛ چون آنها از امکانات بالقوه و بالفعل مسلمانان و عربها و سودی که از تعامل بازرگانی و اقتصادی با مسلمانان، نصیبشان میشود، به خوبی آگاهی دارند.
بنا بر این، کشورهای غربی هم دچار تناقضاند؛ از یک طرف سیاست اسلام هراسی را پیش میبرند و از هر آنچه که اسلامی است، اظهار ترس و نگرانی میکنند و از طرف دیگر، سعی میکنند تا از فرصتها و فوایدی که کشورهای اسلامی برایشان فراهم میکند، استفاده کنند.
البته بدون این که در اشتباه توجیه یا دفاع از سیاستهای غرب بیفتیم، باید با امانتداری اذعان کنیم که، آسیبها و ضررهای مادی و معنوی و قربانیان انسانی خشونت و تروریسم، بر جهان اسلام و جوامع اسلامی، بسیار بیشتر از کشورها و جوامع غیر اسلامی بوده است.
یکی از عوامل اساسی افزایش اقدامات خشونت آمیز گروههای تندرو که به طور کلی با بنیادها، ارزشها و آموزههای اسلامی سازگاری ندارد، این استکه در جوامع اسلامی یک دیدگاه اجتهادی متمدنانه وجود ندارد تا از آغاز با اندیشههای پسگرا و تندروانه این گروهها، مبارزه فکری و فرهنگی صورت گیرد، در حالی که همه باور داریم که اسلام دینی است، کامل، فراگیر و قابل اجرا در همه عصرها و در میان همه نسلها.
بنا براین، من از جهان اسلام دعوت میکنم که آواز خود را بر ضد گرایشهای تروریستی و خشونت آمیز، در زیر هر پوشش و هر عنوانی دینی و مذهبیای که باشد، بلند کنند. همچنین از آنان میخواهم که از تفسیرهای واهی و جزئی از اسلام که با هر آنچه نو و یا بیگانه است، سر دشمنی دارد، بگذرند و به اندیشه اسلامی متمدنانه و باز به روی دیگران، تمسک جویند، بدون این که اصول و ارزشهای ثابت اسلام را نادیده بگیرند.
در عین حال از جهان غرب و صنعتی، هم میخواهم که در شیوه رفتار و تعاملش با جوامع اسلامی، تجدید نظر کرده و سیاستهای نژاد پرستانه را کنار بگذارد، تا در این عصر جهانیشدن، که همه موانع و دیوارها فرو ریخته است، با همبستگی و همگرایی کامل، در برابر پدیده افراط گرایی در هر جامعهای که باشد، چه اسلامی و چه غیراسلامی، مقابله کنیم و بدون غرب هراسی و اسلام هراسی، به روشنایی و برادری باز گردیم.