هیچ چیز مانند تصاویر سقوط وحشتناک افغانهایی که خود را به هواپیماهای سی-۱۷ نیروی هوایی آمریکا آویزان کرده بودند، نمیتواند ناکارآمدی حضور ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان را خلاصه کند. ۲.۳ تریلیون دلار پول مالیاتدهندگان آمریکایی و کشته شدن بیش از دو هزار و ۴۰۰ سرباز برای زدودن اختلافهای قومی، قبیلهای و مذهبی در افغانستان کفایت نکرد و نتوانست دولتی را در آن کشور به وجود آورد که دوست ایالاتمتحده باشد.
صحنههای خروج آمریکا از افغانستان دقیقا صحنههای خروج آن کشور از ویتنام را به اذهان همگان متبادر کرد. در سایگون و کابل، تصاویری از تخلیه آشفته آمریکاییها و هزاران ساکن محلی همکار با آنها را مشاهده کردیم که با تمام وجود در تلاش برای سوار شدن به هواپیماهای نظامی آمریکا بودند تا از شر زندان، شکنجه یا مرگ فرار کنند. در هر دو کشور، ارتشهایی که ایالاتمتحده آنها را آموزش داده و به پیشرفتهترین ابزارهای جنگی مجهز کرده بود، در پی خروج آمریکا، اراده خود را برای جنگ و مقاومت را از دست دادند.
البته حضور آمریکا در عراق نیز آینده بهتری ندارد. پس از صرف بیش از دو تریلیون دلار و قربانی کردن بیش از چهار هزار و ۵۰۰ سرباز آمریکایی، ایالاتمتحده چارهای جز خروج از عراق ندارد. بهویژه پس از آنکه مجلس عراق به خروج نیروهای آمریکایی از این کشور رای داد و شبهنظامیان موردحمایت جمهوری اسلامی ایران پیوسته نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاههای نظامی عراق را هدف حملات موشکی، خمپارهای و پهپاد قرار میدهند تا آنها را به خروج از این کشور وادارند. علاوه بر آن، حمله آمریکا به عراق، به افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه منجر شد و زمینه بهرهبرداری روسیه و چین از صنعت پردرآمد نفت عراق را فراهم کرد. در حالی که روسیه بهعنوان بزرگترین تامینکننده سلاح به عراق محسوب میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در سوریه نیز که حدود ۹۰۰ سرباز آمریکایی مستقرند، شرایط افغانستان و عراق که میلیاردها دلار در آنها صرف شد، تکرار میشود. بهویژه اینکه واشنگتن نتوانست وضعیتی را در سوریه ایجاد کند که منافع آمریکا را تامین کند. به عبارت دیگر، واقعیتهای قومی، قبیلهای و مذهبی علاوه بر حضور قدرتهای منطقهای از جمله روسیه، ترکیه و ایران، مانع از تلاشهای واشنگتن برای ایجاد دولتی کُرد میشود که دوست آمریکا در منطقه باشد. بنابراین، بهتر است ایالاتمتحده از منطقه خارج شود تا زیانهایی را که به دلیل حضور در کشورهای یادشده متحمل میشود، متوقف کند.
پس از سقوط امپراتوری عثمانی، هنگامی که ائتلاف فرانسه و بریتانیا، موفق شد خاورمیانه را تفکیک و آن را به کشورهای مستقل تبدیل کند، بنا به دلایل متعددی از جمله نبود وحدت و همبستگی میان کردها، نتوانست برای کردها هم کشور مستقلی تشکیل دهد. میزان بیاعتمادی قبیلهای در میان آنها چنان بالا بود که مانع از ایجاد کشوری مستقل در دوره پسااستعمار شد.
برت مکگورک، نماینده سابق واشنگتن در سوریه، برای متحد کردن جناحهای کرد سوریه، از جمله حزب اتحاد دموکراتیک، شاخه حزب کارگران کردستان در سوریه و شورای ملی کرد موردحمایت بارزانی و ترکیه تلاشهای نافرجامی را صورت داد. این در حالی است که حزب اتحاد دموکراتیک موردحمایت آمریکا، به دستگیری رهبران مجلس شورای ملی، آتش زدن دفاتر شورا و ممانعت از برگزاری جلسات و کنفرانسهای آنها اقدام کرد.
علیرغم نشانههای واضح درباره اختلافهای غیرقابل جبران در سیاست کردها، واشنگتن بهمنظور ایجاد دولت کردها یا اتحاد کردهای عراق و سوریه، ماموریتی را آغاز کرد که بریتانیاییها یک قرن پیش و زمانی که شرایط بهتری در منطقه حاکم بود، در آن شکست خورده بودند.
تردیدی نیست که علاوه بر اختلافهای داخلی کردها، کشورهای منطقه نیز با هرگونه طرحی که هدف از آن تشکیل کشور مستقلی برای کردها باشد، مخالفت میکنند و اجازه نمیدهند چنین کشوری تشکیل شود. در همین راستا، ترکیه، دومین عضو بزرگ ناتو، به صراحت اعلام کرده است که اجازه تاسیس یک دولت کرد به رهبری حزب اتحادیه دموکراتیک در مجاورت مرزهای خود را نمیدهد. افزون بر آن، ترکیه حملات شدیدی را علیه این حزب در قلمرو سوریه آغاز کرده و نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک سوریه را تا عمق صحرای سوریه عقب رانده است. ترکیه همچنین بخش عمدهای از تجارت، مواد اولیه و مهمتر از همه رودخانه فرات را که برای بقای دولت احتمالی حزب اتحاد دموکراتیک کردها حیاتی است، در کنترل خود دارد.
حمله ترکیه به عفرین، دژ اصلی حزب اتحاد دموکراتیک، نشان میدهد که در غیاب حمایت نیروهای آمریکایی، میتوان این شهر را ظرف چند روز محدود درهم کوبید و به این معنی است که نیروهای آمریکایی باید برای محافظت از آن تا زمان نامحدودی در منطقه بمانند. این در حالی است که حضور نامحدود آمریکا در افغانستان ناامیدی بزرگی برای دولتهای ترامپ و بایدن بود و به محض خروج آمریکا از افغانستان، دولت کابل با شتاب حیرتانگیزی سقوط کرد.
بدین ترتیب، ایالاتمتحده باید در نهایت این واقعیت را بپذیرد که حضور مستقیم نظامیاش در منطقه در درازمدت قابل قبول نیست؛ زیرا بهعنوان کشوری بیگانه در خاورمیانه شناخته میشود. از سوی دیگر، رهبران ارشد جناحهای کرد متحد با ایالاتمتحده میدانند که ائتلاف آنها موقتی و گذرا است.
شکی نیست که ایالاتمتحده دستاوردهای بسیاری در عرصههای مختلف دارد، اما در میان دستاوردهای آن از ملتسازی اثری نیست. از ویتنام تا افغانستان و عراق، واشنگتن بارها ثابت کرده است که نمیتواند دولت قوی ایجاد کند که مطابق میلش باشد.
ناتوانی آمریکا در درک پویاییهای کهن اجتماعی و قبیلهای که ویژگی خاورمیانه را مشخص میکند، اتکای بیش از حد به نیروی نظامی که به ایجاد هرجومرج منجر میشود و حمایت بیباکانه از نیروهای نیابتی که تعادل منطقه را به هم میزنند، عمدهترین عواملی بودند که مانع پیشرفت آمریکا در خاورمیانه شدند. از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا با سرگردانی بین رودخانههای دجله و فرات در عراق و در میان کوههای افغانستان، حدود ۳۰ سال را برای تعقیب شبح تروریسم صرف کرد، اما این تلاش درازمدت جز اینکه به آمریکا آسیب مالی و سیاسی شدیدی برساند و چین را بهعنوان رقیب سرسخت در برابر هژمونی جهانی ایالاتمتحده قرار دهد، دستاورد دیگری نداشت.
بنابراین، بهتر است واشنگتن به جای ادامه سیاست کنونی و ماندن در سوریه، توجه خود را به مسائل مهمتری معطوف کند و قدرتهای منطقهای را برای رسیدگی به مشکلات داخلیشان به حال خود رها کند.