لیلا آچیشویلی، زنی که از چنگ همسرش که او را ربوده بود فرار کرده و دو فرزندش را در جنگ سوریه از دست داده است، برای به دست آوردن استقلالش در منطقه به شدت مردسالار شمال شرق گرجستان مبارزه زیادی کرده است.
او در جوکولو، روستایی در نزدیکی دره پانکیسی ساکن است. منطقهای محافظهکار که قلمرو مسلمانان در این کشور مسیحی است.
این زن ۵۳ ساله میگوید: «خوشحالم که متاهل نیستم. احساس میکنم آزادم و میتوانم همه کارهایم را خودم بکنم. گواهینامهام را گرفتم و توانستهام یک مهمانخانه باز کنم».
او از طریق کسب و کاری که سال ۲۰۱۶ به راه انداخته بود، امرار معاش میکند. او از این راه بدون مداخله مردان خانواده که نان آوران سنتی خانوادهشان هستند میتواند زندگی خود و کودک نجات یافتهاش را تامین کند. آچیشویلی میگوید: «میخواهم همه جوره دخترم را تامین کنم و او را برای درس خواندن به جاهای دیگر بفرستم. او در پانکیسی جای رشد ندارد».
این دره از طریق کوهستانهای مجاورش به منطقه چچن در جنوب روسیه وصل میشود و بسیاری از ساکنانش اصالتا چچنی هستند.
* مریم، دختر شانزده ساله لیلا در اتاقش. خانهای که او به همراه مادر و مادربزرگش در آن زندگی میکند./ Reuters/Ekaterina Anchevskaya
رویای کودکی او بازیگر شدن بود. ولی یک تاجر چچنی که برای سفر به آنجا آمده بود، عاشق او شد. او مدعی این مرد او را ربوده و به کشورش برده است. او میگوید: «من برنامههای دیگری داشتم. میخواستم درس بخوانم و کار کنم. نمیخواستم ازدواج کنم».
قبل از اینکه لیلا شوهرش را ترک کند، این زوج دو فرزند داشتند که به اتریش مهاجرت کرده بودند. ارتباط آچیشولیلی با فرزندانش قطع میشود. او تنها از طریق یکی از دوستانش متوجه میشود که فرزندانش در اتریش تندرو شدهاند و به داعش پیوسته و در جنگ سوریه کشته شدهاند. به گفته او، «وقتی فهمیدم کودکانمد مردهاند نابود شدم. دیگر نمیتوانستم راه بروم».
جنگ سوریه دستکم زندگی یک زن دیگر در این دره را مستقیما تحت تاثیر قرار داده است. او نیز با مشکلات زیادی برای سرپرستی خانوادهاش به تنهایی مواجه شدهاست. شوهر سمیه در جنگ سوریه کشته شد. او از ترس اینکه نام خانوادگی فرزندانش میتواند به جنگ سوریه مربوط باشد و در نتیجه آینده آنها را تحت تأثیر قرار دهد، اجازه نداد آنها از این نام خانوادگی استفاده کنند.
او یک باشگاه تاسیس کرده که یکی از معدود اماکن عمومی است که در آن زنان میتوانند با هم ملاقات کنند. به گفته او بسیاری از زنان جرات حضور در این باشگاه را ندارند. ولی آچیشویلی و دختر ۱۶ سالهاش مریم میخواهند بروند و امیدوارند بتوانند به دیگران نشان دهند، که ورزش کردن چیزی نیست که کسی بابت احساس شرمندگی بکند.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© Reuters