بخشی از تلاشهای هنرمندان در سالیان اخیر، پیوندزدن هنر با زندگی روزمره مردم بوده است، به نحوی که شهروندان بتوانند آن را در زندگی عادی خود حس و تجربه کنند و در اموری چون خوراک و پوشاک به کارشان گیرند.
نمایشگاه سنن خوشنویسی (Calligraphies in Conversation) که شش سالی است در منطقه شمال کالیفرنیا برگزار میشود، مظهر چنین فعالیتی است. نمایشگاهی که حاصل همکاری مستمر و چند ساله دو هنرمند ایرانی و آمریکایی است که از یک رخداد کوچک شروع شد و اکنون به رخدادی بینالمللی و با حضور هنرمندان عرصه تجسمی از اقصی نقاط جهان تبدیل شده است.
آرش شیرینباب، خوشنویس وگرافیست ایرانی و همکار سفالگر آمریکاییاش، فارست میدلتون (Forrest Middelton) به نوعی بانیان اصلی این حرکت هستند؛ حرکتی که ششمین دوره آن از اوایل ماه ژوئن در «مرکز هنرهای کتابت شهر سانفرانسیسکو» (San Francisco Center for the Book) شروع و جمعه سیام اوت به کار خود پایان داد.
آقای شیرینباب که دبیری این نمایشگاه سالانه را نیز بر عهده دارد، هدف از برپایی این نمایشگاه را گردآوری سنن مختلف خوشنویسی سراسر جهان ذکر میکند و میگوید: «این نمایشگاه در منطقه خلیج سانفرانسیسکو برگزار میشود و آثار انتخاب شده با اعلام عمومی و پس از طی مراحل داوری، زیر یک سقف به نمایش گذاشته می شود تا مخاطبان این موقعیت استثنایی را بدست آورند که به تماشای آثار خوشنویسی، از چینی و ژاپنی و فیلیپینی، تا ایرانی و اسلامی و هندی، تا غربی و آمریکای لاتین بپردازند».
به گفته آقای شیرین باب «دیدن آثاری با این سطح از تنوع، کمک میکند تا مخاطبان در کنار دیدن تفاوتهای زیاد زبانی، سبکی و تکنیکی کارها، بتوانند به عمق مشترکی پیببرند که این آثار برای آن آفریده شدهاند». عمقی که به باور او «دریافت کلام از عالم معنا و یکیشدن با خط و نگارش آن به زیباترین وجه ممکن در جریان خوشنویسی است».
۲۵ اثر از بیش از ده کشور جهان
نمایشگاه امسال با همکاری مرکز هنرهای کتابت شهر سانفرانسیسکو برگزار شد که همین نهاد نیز میزبانی این نمایشگاه را عهدهدار بود.
مدیریت این مرکز، ششمین نمایشگاه سنن خوشنویسی را اولین نمایشگاه خوشنویسی میداند که مرکز هنر کتابت سانفرانسیسکو با بیش از ۲۰ سال سابقه کار برگزار کرده است و آن را یکی از موفقترین نمایشگاههایی میداند که در مدت برگزاری با اقبال عمومی خوبی هم روبرو شده است.
تعداد ۲۵ اثر از سراسر دنیا شامل هنگ کنگ، ژاپن، فیلیپین، هند، ترکیه، گرجستان، فرانسه، آفریقای جنوبی و آمریکا در این نمایشگاه شرکت داشتند. از این بین، تعداد اندکی اثر، شامل خوشنویسی اسلامی و آثار خوشنویسی آقای شیرینباب روی سفال، را میتوان تنها آثار خوشنویسی ایرانی این نمایشگاه دانست.
تحریمها دامن حضور هنرمندان ایرانی را هم گرفت
شیرینباب دلیل محدودیت حضور آثار ایرانی را مشکلات ناشی از تحریمها میداند و میگوید: «هر سال آثار زیادی از ایران دریافت میکردیم و این حضور و شوق هنرمندان ایرانی اسباب افتخار ما بود و خود من حس خوبی داشتم که بتوانم هنر زیبای وطنم را در آمریکا به نمایش بگذارم. اما به دلیل مشکلات سیاسی و اقتصادی که امسال به اوج خود رسیده است، متاسفانه هنرمندان کشورمان از این موقعیت محروم شدهاند».
در مراسم اختتامیه که روز ۳۰ اوت برگزار شد، مضمونی با عنوان ابتکاری «در برگرفتن و پذیرایی» (Contain and Serve) با همکاری آقای شیرینباب و هنرمند سفالگر همراه وهمکار آمریکاییاش، فارست میدلتون، به اجرا درآمد. در این حرکت ویژه هنری، آش ایرانی در کاسههای سفالی دست سازِ ملهم از سفالینههای نیشابور، بین حاضران و علاقهمندان و تماشاچیان حاضر در مراسم اختتامیه توزیع شد.
شیرین باب به مدت 5 سال است که با آقای میدلتون مشترکا به خلق آثار هنری سفالی با الهام از سفالینه های نیشابور اقدام کرده است؛ سفالینههایی که مزین به خط کوفی و طرحهای سنتی ایرانی است. او علاوه بر طرحهای سنتی، با استفاده از پستهای توییتر و رسانههای اجتماعی، بُعدی امروزین و اجتماعی به کار خود داده است.
از نقش به دیوار شفیعی کدکنی تا نقشهایی به سفالینههای نیشابور
آقای شیرینباب البته پیش از این تجربههایی را در زمینه خوشنویسی و استفاده از خطوط ایرانی روی تیشرتها در این منطقه انجام داده بود که با اقبال مناسبی هم روبرو شد، اما انتخاب سفالینههای نیشابور و برخی از مضامینی که روی این سفالینهها نقش بسته است، میتواند پیامهای هنری تاثیرگذاری داشته باشد؛ به خصوص که این سفالینهها کارکردی دوگانه دارند، هم اثری هنریاند و هم میتوان در آنها غذا خورد.
به نظر میرسد، انتخاب نیشابور و سفالینههای مرتبط با این دیار کهن از سر تصادف نیست، چرا که به گفته استاد محمدرضا شفیعی کدکنی که زادگاهش نیشابور را شهری کم نظیر در تاریخ ایران توصیف می کند «نیشابور، در مشرق ایران بزرگ، چه در عصر ساسانی و چه در روزگار اسلامی و حاکمیت سامانیان، به یک معنا ابرشهر ایران بوده است ... صفآرایی آرمانهای کهن در برابر آرمانهای نو و ظهور چهرههای فرهنگی درخشانی که با معیاری متفاوت به جهان مینگریستهاند و ضمن حفظ بسیاری از ارزشهای بومی و قومی خویش از فرصت درخشان گسترش دانش، که آموزش کلان اسلام باید به شمار آید، بهره بردهاند و جهانی دیگر را بنیاد نهادهاند». (مقدمه بر تصحیح تذکره الاولیاء ص ۲۳)
استاد شفیعی کدکنی سپس به خیام و دوره او اشاره میکند که «عصر شکوفایی تمدن ایران اسلامی است و چشماندازی است متنوع از دانش و فلسفه و هنر و دین و عرفان» و سفالینههایی که پس از طی قرون و اعصار سر از سانفرانسیسکوی کالیفرنیا درآوردند نتیجه همین تعمق در تاریخ قرون و اعصار است که البته آقای شفیعی کدکنی جلوهای از آن را در شعر معروف خود به نام «همهمه کاشیها» بازسازی کرده است. آنجا که در مقام یک کاشف تاریخ در نقش یکی از کاشیهای دیوار مینگرد و میگوید: «تا کجا میبرد این نقش به دیوار مرا» و سپس کاشی آن ناظر آگاه را به تمامی شهرها و تمدنهای خراسان بزرگ راهنمایی میکند و شاعر نیز همسفر او میشود و از زبان او از فرغانه و فرخار و سمرقند و بخارا و هرات و … میگوید و حسرت میخورد که چرا این گونه افتراقهای فرهنگی رخ داده است، که سبب شده تا مردمانی از یک فرهنگ چنین پراکنده و دور از هم شوند.
اکنون این شعر استاد شفیعی کدکنی را میتوان در نگاه مخاطبان و به خصوص ایرانیان علاقهمند به فعالیتهای فرهنگی دید که با نگاه بر سفالینههای نقشگرفته از نیشابور سالهای کهن، تصویری از ایران کهن را در ذهنشان مرور میکنند.