خبرگزاری رویترز گزارش داده است که در واکنش به تجمع نظامی روسیه در مرز اوکراین، کارن دانفرید، دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور اروپا و اوراسیا، در اظهارتی گفته است: «همه گزینهها در ارتباط با مسکو روی میز است و برای مقابله با این چالش، مجموعهای شامل همه گزینهها در دست است.»
آیا میتوان این اظهارات را باور کرد؟ نکتهای که به هیچ کاوش و بررسی نیاز ندارد، این است که واشنگتن درواقع هیچ گزینه عملی در دست ندارد و تنها کاری که میتواند انجام دهد، این است که در صورت نیاز به مذاکره با مسکو یا حفظ منافع محدود آمریکا، تحریمهایی علیه روسیه اعمال کند.
آنچه تصمیم گیرندگان در واشنگتن (نه فقط اکنون، بلکه از زمان اوباما تا کنون) نادیده میگیرند، این است که کشورها نیز مانند شرکتها هستند و هر زمان که تعهدات خود را زیر پا گذارند، اعتبار آنها به پایان میرسد. آلمان چندی پیش گفت که نمیتوان هر چهار سال یکبار با سیاست خارجی متفاوت ایالات متحده در تعامل شد.
به همین ترتیب، روسیه نیز هنگام تعامل و برخورد با آمریکا از این واقعیت آگاه است و شرایطی را که واشنگتن در آن قرار دارد، به خوبی بررسی میکند و میداند که دولت آمریکا قادر به انجام هیچ اقدام جدی در صحنه نیست.
واشنگتن در حال حاضر روش تعاملات سیاسی در منطقه را برهم زده و تمرکز متحدان، شرکا و دوستان خود را پراکنده کرده است، زیرا هیچ نشانه آشکار و موضع روشنی که ماهیت روابط واشنگتن را با کشورهای منطقه، از جمله اسرائیل، مشخص کند، وجود ندارد. به عنوان مثال، دولت کنونی آمریکا میخواهد با ایران مذاکره کند، اما برای جلوگیری از گسترش نفوذ و تهدید ایران در منطقه، به هیچ یک از ابزارهای سیاسی جدی مانند تهدید به جنگ یا حمله نظامی یا هدف قرار دادن گروههای تروریستی وابسته به آن متعهد نیست. درواقع، منفیگرایی واشنگتن ممکن است تهران را نسبت به سیاستهای آمریکا به شک و تردید بیشتری بیندازد.
واشنگتن از دولت لبنان میخواهد که در راستای طرح فرانسه (که سازمان تروریستی حزبالله را بخشی از لبنان میداند) ثابتقدم باشد، اما در عین حال، از طرفهایی که حزبالله را مجرم میانگارند و آن را در فهرست گروههای تررویستی قرار میدهند، نیز استقبال میکند!
در حالیکه دولت آمریکا از تعهدش به پاسداری از امنیت عربستان سعودی صحبت میکند، اما تمایلی ندارد که حوثیها را بار دیگر به عنوان گروه تروریستی معرفی کند. افزون برآن، واشنگتن نمیخواهد موضعی اتخاذ کند که نه تنها منجر به دفاع از عربستان سعودی شود، بلکه پیام روشنی به تهران بفرستد که گروههای تروریستی نیابتی آن دیگر برای انجام فعالیتهای خود در منطقه، همچنان آزاد نخواهند ماند.
البته کل ماجرا به این محدود نمیشود که عربستان سعودی قادر به دفاع از خود است، به ویژه اینکه نیروهای ائتلاف در حال انجام عملیات علیه مواضع حوثیها در صنعا هستند، بلکه مسئله مهم دفاع از امنیت و ثبات منطقه است که میزان تهدید آن، با یک مثال ساده و خطرناک میتواند روشن شود.
بر فرض، بهرغم تلاش نافرجام گروههای تروریستی وفادار به رژیم ایران در عراق به منظور هدف قرار دادن مصطفیالکاظمی نخستوزیر آن کشور و شواهد مشخص در مورد منبع پهپادهای استفاده شده در آن حمله، واشنگتن هیچ موضع مشخصی اتخاذ نکرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شکی نیست که اگر این سوءقصد به موفقیت میانجامید، پیامدهای ناگوار آن تا بیست سال دیگر ادامه مییافت؛ درست مانند آنچه پس از تررو رفیق حریری (در لبنان) رخ داد. در نتیجه، میتوان گفت که واشنگتن هیچ گزینهای برای مقابله با تهدیدها ندارد و این امر از ناتوانی نیست، بلکه ناشی از کوتاهاندیشی سیاسی است.
جو بایدن نمیتواند ادعا کند که آمریکا در مرحله سیاسی حساسی قرار دارد که مستلزم مدارا و گفتوگو است. او نخست ولادیمیر پوتین را «قاتل» خطاب کرد، اکنون میخواهد با او معامله و دادوستد کند. فرانکلین روزولت، رئیس جمهوری اسبق آمریکا، جمله معروفی داشت که میگفت، «همواره آرام صحبت کن، اما در عین حال چماقی هم با خود داشته باشد.» آیا امروز واشنگتن چنین سیاستی را دنبال میکند؟
(برگرفته از روزنامه الشرق الاوسط)