ماموریت نظامی نیروهای آمریکایی و نیروهای ائتلاف بینالمللی در عراق قرار است در آخر سال جاری میلادی به پایان برسد. این نیروها که در سال ۲۰۰۵ به فرمان جورج دبلیو بوش، رئیسجمهوری سابق آمریکا، عراق را اشغال کرده بودند، در سال ۲۰۱۱ به فرمان باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین ایالات متحده، بهطور کامل عراق را ترک کردند اما بار دیگر در سال ۲۰۱۴ و به درخواست نوریالمالکی، نخستوزیر وقت عراق، به این کشور بازگشتند تا به نیروهای عراقی در جنگ علیه داعش کمک کنند؛ داعشی که در آن زمان «دولت اسلامی» تشکیل داده و علاوه بر اشغال موصل، نیمی از خاک عراق را هم تصرف و بغداد را محاصره کرده بود.
اکنون با وجود اینکه شمار نیروهای عراقی به حدود دو میلیون نفر میرسد و توانایی برای انجام مسئولیتهای لازم را پیدا کردهاند، با توجه به اظهارات قاسم الاعرجی، مشاور امنیت ملی عراق، باز هم در بخش مشاوره و آموزش به کمکهای خارجی نیاز دارند. از این رو دو هزار و ۵۰۰ تن از نیروهای آمریکایی و یک هزار نفر از نیروهای ائتلاف بینالمللی در عراق باقی خواهند ماند تا به نیروهای عراقی در بخشهای مشاوره و آموزش کمک کنند. به گفته ژنرال کنت مکنزی، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سِنتکام)، این نیروها علاوه بر کمکهای یاد شده، در بخشهای پشتیبانی هوایی و مهارتهای جنگی نیز به نیروهای عراقی یاری خواهند رساند.
البته روشن است که هیچ رویدادی بیعلت نیست. درباره خروج نیروهای آمریکایی از عراق هم میتوان سه عامل را تاثیرگذار دانست؛ عامل نخست، اصرار جمهوری اسلامی ایران برای اخراج نیروهای آمریکایی از عراق و غرب آسیا است که برای رسیدن به این هدف، به وسیله شبهنظامیان نیابتی خود، جنگهای غیرمنظمی را علیه نیروهای آمریکایی در منطقه مدیریت میکند. این در حالی است که آمریکا با حمله به عراق و سرنگون کردن رژیم صدام حسین، مانع بزرگی را که در دروازه شرقی جهان عرب در برابر جمهوری اسلامی ایران وجود داشت، از میان برداشت.
عامل دوم فراهم شدن شرایط لازم برای تاسیس یک دولت میهنی است؛ دولتی که بتواند عراق را از اشغال و وابستگی برهاند و با همسایگانش روابط خوب و دوستانه برقرار کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
عامل سوم هم شکست پروژهای است که واشنگتن آن را انگیزه حمله به عراق قلمداد کرده بود؛ یعنی بازسازی ساختار سیاسی منطقه، اجرای دموکراسی و تاسیس یک نظام جدید امنیتی در خاورمیانه بزرگ. این در حالی است که برخی معتقدند هدف اصلی آمریکا از اشغال عراق، از هم پاشاندن منطقه و دامن زدن به اختلافها و کشمکشهای مذهبی، قبیلهای و نژادی بوده که در آن، کاملا هم موفق شده است.
حالا مهمترین مسئله پیامدهای خروج آمریکا از منطقه است. کارشناسان پیشبینی میکنند پس از خروج نیروهای آمریکایی، نفوذ جمهوری اسلامی ایران در عراق بیشتر خواهد شد، داعش بار دیگر قوت خواهد گرفت و نیاز به یک دولت میهنی نیرومند که بتواند در برابر چالشهای فراوان بایستد، افزایش خواهد یافت.
اکنون اگر قرار باشد عراق به عنوان یک کشور مستقل و خودکفا روی پای خود بایستد، باید همه اقدامهای لازم برای فراهم شدن زمینه چنین شرایطی اتخاذ شود. البته اگر نیروهای عراقی به کمکهای جنگی نیروهای آمریکایی نیازی نداشته باشند، به این معنی است که به وجود نیروهای حشد الشعبی هم نیازی نیست.
نیروهای حشد الشعبی از دو مجموعه «ولایی» و «مرجعیتی» تشکیل شده است؛ مجموعه اولی را جمهوری اسلامی ایران پیش از حمله آمریکا و پیش از ظهور داعش بنیان نهاد، اما مجموعه دومی بر اساس فتوای «جهاد کفایی» آیتالله سیستانی، مرجع عالی نجف، در برابر داعش تاسیس شد. گروهای ولایی حشدالشعبی که پس از شکست داعش، در مناطق آزاد شده تسلط یافتند، اکنون به بستری برای تقویت داعش تبدیل شدهاند و مردم عراق دیگر آنها را نمیخواهند. آنها در انتخابات اخیر مجلس در برابر نسل جدید برآمده از «انقلاب اکتبر» شکست خوردند؛ با وجود آن، اصرار دارند که با همه سازوبرگ نظامی خود همچنان در قدرت سیاسی باقی بمانند. این گروه هیچگاه انگیزه و هدف خود را پنهان نکرده است؛ چنانچه فرمانده آنها ابو مهدی مهندس، پیش از اینکه همراه ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، کشته شود، تصریح کرده بود که حشدالشعبی پروژه امت است و از ولایت فقیه پیروی میکند.
روزنامه کیهان، روزنامه متعلق به آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، هم حشدالشعبی را بخشی از جبهه مقاوت به رهبری ایران میداند. به نوشته کیهان، «بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی امام خمینی ایجاد جبهه مقاومت است که متشکل از نظام سوریه به ریاست بشار اسد، انصارالله حوثی در یمن، حزبالله در لبنان، حشدالشعبی در عراق، جنبشهای حماس و جهاد اسلامی در غزه، لشکر فاطمیون متشکل از هزارههای شیعه افغان و لشکر زینبیون متشکل از شیعههای پاکستانی است.»
کیهان میافزاید: «بدون جبهه مقاومت، نه ایران باقی خواهد بود نه عراق نه سوریه نه لبنان و نه یمن.» به تعبیر دیگر، جمهوری اسلامی ایران اجازه نخواهد داد که فعالیتهای نظامی حشدالشعبی پایان یابد؛ چون تصورش این است که پروژه امپراتوری که تاکنون پیروزمندانه پیش رفته است، باید همچنان به پیشروی خود ادامه دهد. اما برخلاف آرزوهای جمهوری اسلامی ایران، شرایط عراق ایجاب میکند که این کشور در راه دیگری گام بردارد؛ عراق باید روابط خود با ایالات متحده آمریکا را از مرحله نظامی به مرحله سیاسی انتقال دهد و بر اساس گفته دکتر حسین علاوی، مشاور امنیتی مصطفیالکاظمی، نخستوزیر عراق، باید به سال ۲۰۱۴ بازگردد.
راهی که عراق باید در آن گام بردارد، راه استقلال حقیقی و بازگشت به عمق عربی آن است. توهم بزرگی خواهد بود اگر کسی تصور کند که مردم عراق منافع جمهوری اسلامی ایران را بر منافع کشور عربی خود ترجیح خواهند داد.