رسانهها از قول محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، نوشتهاند که ایران حاضر است تا با حکومت افغانستان و احزاب سیاسی و همسایگان آن کشور، دست به دست هم دهد تا به خشونتها در افغانستان نقطه پایان بگذارند.
آقای ظریف این گفتهها را در واکنش به لغو گفتوگوهای صلح میان طالبان و نمایندههای دولت آمریکا که از ۹ ماه پیش آغاز شده بود، ابراز کرده است. وزیر امورخارجه ایران همچنین تصریح کرده که «اشغالگران و تجاوزگران» در افغانستان شکست خوردهاند و باید هرچه زودتر این کشور را ترک کنند، زیرا آنان از وضعیت بد کنونی سوءاستفاده میکنند و به خونریزی و جنگ دامن میزنند.
این سخنان جواد ظریف در وضعیتی گفته شده است که در کنار لغو گفتوگوهای صلح، فشارها بر طالبان نیز بیشتر شده است. بر اساس گزارشها، نیروهای دولت افغانستان با حمایت نیروهای ناتو، ضربات گستردهای را در سراسر افغانستان بر طالبان وارد کردهاند. با آنکه طالبان توانستهاند دو شهرستان در استان تخار در شمال افغانستان را تصرف کنند، اما در عوض تسلط بر چندین شهرستان را که سالها زیر سلطه آنان بود، از دست دادهاند. همچنین، بهتازگی شهرستانهای کران و منجان در استان بدخشان افغانستان که بزرگترین معادن لاجورد را در خود دارند و بهترین منبع عایداتی طالبان بهشمار میروند، از چنگ این گروه آزاد شده است.
اما آیا ایران میزبان خوبی برای گفتوگوهای صلح به شمار میرود؟
رابطه افغانستان و ایران به عنوان دو کشور همسایه با اشتراکات فراوان تاریخی، هویتی و جغرافیایی، در طول چهل سال گذشته با فراز و فرودهای فراوانی روبهرو بوده است. در طول حضور نیروهای روسی در افغانستان، ایران از گروه «مجاهدین» حمایت میکرد و بر علاوه میزبانی از میلیونها افغان مهاجر، زمینه ایجاد دفاتر گروههای مجاهدین را نیز میسر ساخته بود. پس از به قدرت رسیدن نیروهای «مجاهدین» در افغانستان، جمهوری اسلامی بهطور نسبی از گروههای مختلف جهادی حمایت کرد و البته در جنگهای میانگروهی مجاهدین نیز تا حد زیادی دست داشت. پس از سقوط مجاهدین به دست طالبان، برخی از اقدامات آنان و بهویژه قتل چندین دیپلمات ایرانی در شهر مزارشریف، جمهوری اسلامی تا آستانه جنگ با طالبان پیش رفت، ولی در نهایت وارد جنگ نشد و صرفا به حمایت از گروههای مجاهدین که علیه طالبان میجنگیدند، پرداخت.
با سقوط طالبان و استقرار حکومتی به رهبری حامد کرزی، نیروهای ناتو، بهویژه آمریکا، به افغانستان سرازیر شدند. با این که ایران در ظاهر واکنشی تند (در حد انتظار) در آن زمینه از خود نشان نداد، اما شروع به حمایت از گروههای مخالف آمریکا و دولت افغانستان کرد. حمایت حکومتهای ایران و روسیه از طالبان و کمکهای این دو کشور به آنان، طالبان را در مقابل دولت افغانستان تواناتر ساخت و موضع مستحکمتری در جنگها در اختیار آنان نهاد. جمهوری اسلامی ایران با حمایت از گفتوگوهای صلح و ایجاد دولتی به زعم این کشور «فراگیر»، در تلاش وارد کردن طالبان به حوزه قدرت است. با این حال، ایران در طول این سالها هیچگاه قدمی استوار برای پیشرفت گفتوگوها میان طالبان و دولت افغانستان برنداشته است. در واقع، واقعیت رابطه میان ایران و افغانستان، همیشه در سایه دیپلماسی همسایگی پنهان بوده است.
جمهوری اسلامی با حفظ روابط حسنه ظاهری با افغانستان، همزمان مخالفان دولت افغانستان را نیز بهشدت حمایت میکند. به همین دلیل، در طول سالهای جنگ و درگیری در افغانستان، کشورهایی مانند ایران و پاکستان نتوانستند خود را بهعنوان دوستانی خوب و قابل اطمینان که قادر به اثرگذاری در روند صلح باشند، جلوه دهند. با آن که نمیتوان منکر اثرگذاری این دو کشور در روند صلح افغانستان شد، اما این دو کشور هیچگاه میانجیهای قابلاعتمادی برای ختم جنگ در این کشور نبودهاند، زیرا خود نیز در این آتش دست دارند. در کنار آن، برخورد جمهوری اسلامی ایران در طول سالها میزبانی از سیل مهاجران افغان، دیدگاه افغانها نسبت به نظام آن کشور را منفی ساخته است. کمتر افغانی وجود دارد که سفری به ایران کرده باشد، و از برخورد تحقیرآمیز عوامل جمهوری اسلامی رنج نکشیده باشد.
به همین دلایل و با همین زمینهها، اگرچه آقای ظریف پیشنهاد کرده است که برای تامین صلح در افغانستان با کمک همسایگان، آستین بالا بزند، ولی جمهوری اسلامی در گذشته قادر به حضور قطعی در روند صلح افغانستان نبوده است، و محتمل نیست که در این مقطع، قادر به جلب اعتماد نیروها و مردم آن کشور برای میزبانی گفتوگوهای صلح شود.