یکی از مهمترین شاخصها در آگاهی از میزان پایبندی حکومتها به تامین امکانات و خواست شهروندان مهیا کردن شرایط آموزشی و پرورشی کودکان است. ساخت مدارس و آموزشگاههایی با امکانات حداقلی که بتواند آسودگی خاطر دانشآموزان بهخصوص در مقاطع ابتدایی تحصیلی را تضمین کند.
پس از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی در ایران که با وعدههای عدالتخواهانهای چون «آب وبرق مجانی» و خدمت به «مستضعفین» رویای زندگی بیدغدغهای را برای نسلهای بعدی ساخته بود، نه تنها مشکلات و کمبودهای آموزشی و پرورشی حل نشد بلکه معضلات آموزشی به سطحی رسیده است که برآورده کردن حداقل امکانات آموزشی در بسیاری از مناطق ایران یک آرزوست.
فارغ از تامین ابتداییترین امکانات آموزشی چون دسترسی آسان به مدرسه و کلاسهای درس ایمن، که هنوز فاصله زیادی با استاندارهای آموزشی دارد، بحث مربوط به تغدیه دانشآموزان سوی دیگری از ماجراست. بحثی که سابقه آن در نظام آموزشی به سالها پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد.
محمدرضا شاه پهلوی در زمستان سال ۱۳۴۱ تصمیم به انجام اصلاحاتی اساسی در ساختار مدیریت کشور گرفت که به «انقلاب سفید» مشهور شد. این تصمیم منجر به تعیین اصولی شد که اجرای برخی از آنها با چند سال فاصله به مرحله اجرا رسید. اصل شانزدهم انقلاب سفید به تغدیه رایگان در مدارس تاکید داشت. در این اصل تکلیف شده بود که تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسهها و تغذیه رایگان برای شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران لازمالاجراست. این طرح البته در سال ۱۳۵۳ اعلام شد که بر اساس آن دانشآموزان کشور از تغذیه رایگان برخوردار شدند. یک وعده غذای روزانه در ساعات درس صبح شامل شیر، بیسکویت و میوه به دانش آموزان داده میشد. در سال تحصیلی ۱۳۵۳ بیش از ۶ میلیون دانش آموز از آن بهره بردند. شیرخوارگان و مادرانشان نیز از تغذیه رایگان بهرهمند شدند که پیشبرد و اجرای آن بر عهده جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بنگاه حمایت مادران و نوزادان بود.
چهارسال بعد از اجرای طرح تغدیه رایگان در مدارس ایران، وقوع انقلاب اسلامی نه تنها تداوم اجرای آن را از بین برد که بسیاری دیگر از طرحهای سازندگی ایران ثروتمند آن سالها را نیز به دست فراموشی سپرد. هنوز در خاطر بسیاری از ایرانیان مانده که چطور برخی گروههای مخالف حکومت پهلوی شایعات مضحکی درباره طرح تغدیه رایگان ساخته بودند و قصد در تخریب چهره شاه داشتند غافل از اینکه بخش عمدهای از اصلاحاتی که شاه ایران مصرانه سعی در اجرای آن داشت متوجه نسلهایی بود که آینده سرزمین با دستهای آنان ساخته میشد. کودکانی که پس از انقلاب به دنیا آمدند اما نه تنها طعم غذای رایگان مدرسههایشان را نچشیدند که روز به روز شاهد افول کیفیت امکانات آموزشی بودند که داشتن تغذیه روزانه آنهم در تمام مقاطع تحصیلی به رویایی بدل شده بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
هجده سال بعد از برسر کار آمدن نظام جمهوری اسلامی و در سال ۱۳۷۹ طرح توزیع «شیر رایگان» در مدارس بهطور آزمایشی شروع به کار کرد. البته این طرح تنها با پوشش ۴۲۰ هزار دانشآموز اجرا شد. فارغ از اینکه تعداد کم دانشآموزانی که تحت پوشش این طرح قرار گرفتهاند نمیتوان آن را دقیقا یک طرح «ملی» نامید باید به این نکته نیز توجه کرد که «توزیع شیر» در مدارس را نمیتوان برابر با «تغدیه» رایگان در مدارس یکی دانست. امروز توزیع رایگان شیر در مدارس دنیا یکی از دغدغههای اساسی دولتهای دنیاست. اولین روز جهانی «شیر مدارس» نیز در سال ۲۰۰۰ میلادی جشن گرفته شد که هدف آن تبلیغ و ترویج الگوی مصرف شیر در بین کودکان از طریق مدارس بود. بیشتر کشورهای عضو فائو- سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد- روز جهانی «شیر مدارس» را در آخرین چهارشنبه سپتامبر هر سال جشن میگیرند و این حکایت از عزم جدی برای فراگیر شدن توزیع رایگان شیر در مدارس سراسر دنیاست.
تلاش مسئولین جمهوری اسلامی برای نزدیک شدن به استانداردهای جهانی پستی و بلندیهای بسیار داشت و در نهایت پس از گذشت شانزده سال از آغاز این طرح در سال ۱۳۹۵ توزیع رایگان شیر در مدارس متوقف شد. هرچند که هیچگاه دامنه فراگیری این طرح نتوانست مناطق محروم از سادهترین امکانات آموزشی را تحت حمایت خود قرار دهد. تابستان امسال بود که خبر شروع مجدد توزیع رایگان شیر در مدارس از ابتدای سال تحصیلی توسط حسین مدرس خیابانی قائم مقام وزیر صنعت، معدن و تجارت بیان شد. در اواسط دهه نود شمسی و درست در همان سالها که توزیع شیر رایگان در مدارس ایران با بحرانهای شدید مواجه شده بود، به دستور علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، اجرای سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو در ایران متوقف شد. حاشیههای این ماجرا تا جایی پیش رفت که از سوی هواداران علی خامنهای به یک پرونده امنیتی علیه موافقان این سند آموزشی شد. بخش مهمی از سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو درباره به وجود آوردن شرایط آموزشی یکسان و بهبود کیفیت آموزشی در کشورهای عضو یونسکو بود. امروز به واسطه وسایل ارتباط جمعی و فضای مجازی بر همگان روشن است که تا چه حد مشکلات آموزشی و محرومیت فراگیر در مناطق روستایی و یا حاشیه شهرهای بزرگ زیاد شده و آشکار است.
اسماعیل آذری قمی، روحانی جوانی است که مدتهاست در روستاهای استان کهگیلویه بویراحمد، به سراغ کودکان آن مناظق میرود و برایشان قصه میخواند و درواقع فضایی تازه را برای کودکانی که در محرومیت از حداقلهای زندگی روز را به شب میرسانند. او با انتشار تجربیات خود در صفحه توئیتریاش به خوبی سند محرومیت تلخ فرزندان ایران را به تصویر میکشد. هرچند که دستگاه رسانهای جمهوری اسلامی، این روحانی جوان را در لیست چهرههای مردمی سال میگذارد تا به زعم خویش در ترویج روحیه «خیر» بودن پیشگام باشد اما انگار تنها ظاهرسازی دستگاه رسانهایست تا بار مسئولیت اصلی سران حاکمیت را به دوش مردم و یا به تعبیری «خیرین» بیاندازد.
در اینستاگرام برخی شاخ ها،رفتن سیستان و بلوچستان کودکان را به صف می کنند؛لوازم التحریر،کیف و لباس می دهند
— اسماعیل آذری نژاد (@smaeel_azari) September 14, 2019
به خدا بچه ها را گدا می کنید،تحقیر و
توزیع فقر است
به آموزش پرورش تحویل بدید تا به بچه ها در راستای یک فعالیت و تلاش هدیه دهند،عنوان کمک نباشه
لطفا در صورت مشاهده تذکر بدید
آذری قمی دراین توئیت خود به روشنی تصویری از چند اتفاق موجود ارائه میکند؛ ناتوانی مسئولین در حل مشکلات دانشآمزان در آستانه شروع فصل تحصیل و بیاعتماد شدن روزافزون مردم از مقامات حکومتی ترجیح به کمک رسانی مستقل تا با واسطه ارگانهای دولتی و در عینحال نشان دادن اینکه چطور کمک و نوعدوستی بدل به نمایشی شده که نه تنها توزیع رایگان غذا و یا هر چیز دیگری نیست بلکه به گفته آذری قمی «توزیع فقر» است.