«چشمهایم همیشه به دنبال گلهاست؛ از خاطرات گذشته کودکی آنچه که بیشتر به یاد دارم، فقط گل است و بس».
رنگها همیشه ثریا را به سوی خود کشانده است. میگوید:« در صحن حیاط اگر گاهی بازی میکردم، پیرامونم بتههایی از گل بود که با دیدن آنها احساس عجیبی به من دست میداد. به نظرم هنر نقاشی در سرنوشت من نوشته شده است، چون از نخستین روزهای زندگی به رنگها، گلها، زیبایی و... علاقه خاصی داشتم و هنوز هم دارم».
به همین دلیل میشود حدس زد که زمانی به بازار و یا مرکز خریدی میرود، چرا ذهناش همچنان به دنبال گلفروشیها میرود: «گلها نزد من نمادی از بیاناند، چون شما نمیتوانید گلها را از بین ببرید، آنها دوباره سر میزنند. این قدرت طبیعت است و همین اصول زندگی است؛ صدا را نمیتوان سرکوب کرد، حقیقت را نمیتوان پنهان کرد؛ بنابراین گل و نقاشی دو واقعیت بزرگ زندگی من هستند».
از چند سال بهاینسو طور مرتب در شهر لندن به یادگیری نقاشی پرداخته است. میگوید: «ساعتها در گالریهای موجود به تماشای تصاویری از نقاشان بزرگ مینشستم؛ در موزههای هنری در برابر مجسمهها ایستاده و تمرین نقاشی میکردم. یکی از خوشبختیهایم این است که در مسیر این سفر هنری خانوادهام همواره در کنارم بوده و مرا تشویق کردهاند و هیچگاه مانعی در برابر هنرم ایجاد نکردهاند. به همین دلیل، من به تمام موزههای مشهور دنیا سر زدهام و نقاشیهای برتر دنیا را با احساس و دید هنری دیدهام. تصاویر نقاشان پیشین اروپایی و فرانسوی همیشه به دلام چنگ میزند. در میان هنرمندان بزرگ عصر حاضر دیوید هاکنی، آنزلم کیفر و کورت جیکسن را خیلی دوست دارم.
در رابطه با تأثیرپذیریام از نقاشان پیشین باید بگویم که من همیشه تحت تأثیر نقاشیهای آسیایی بودهام، طوری که شاخهای از نقاشی ژاپنی به نام مانگا وجود دارد و «هاکوزه و هیروشی» دو نقاشی هستند که تأثیر زیادی بر من گذاشتهاند. یا میتوان گفت که من عاشق نقاشی معاصر چین هستم؛ همه اینها در کنار هم بر شما تأثیر میگذارند و شما با یک رنگ خاصی به رنگآمیزی میپردازید...
مادرم از کودکی ما را طوری پرورش داده که به تدریج به هنرها (به ویژه نقاشی) علاقه پیدا کردیم. او ما را به موزههای معتبر دنیا میبرد و کتابهای زیبایی را در مورد نقاشی به ما هدیه میداد. در جمع دوستان مادرم اکثراً منتقدین هنر نقاشی و نقاشان حضور داشتند که سرانجام آنها گالریای را که اکنون ما به نام «یونی کارن» میشناسیم، پایهگذاری کردند».
این گفتهها گواه سختکوشی و عشق او به نقاشی است؛ گفتنی است که آثار او توسط گالریهای آثار هنری نقاشان بزرگ پاکستانی و هندی به نمایش گذاشته شده است.
نقاشیهای «ثریا» آیینهی تمامنمای مناظر طبیعی پاکستان است و در کل آفریدههای هنری وی پیوند ناگسستنی با محیطی دارد که در آن زندگی میکند. هر زمانی که در کشورهای مختلف دنیا نقاشیهایش را به نمایش میگذارد، مردم با نهایت شگفتزدگی تماشا میکنند و میگویند؛ در کشوری متأثر از جنگ علیه افراطیگری است، دختری مسلمان بیدغدغه حرکت کرده، نقاشیهایی از گلها و مناظر طبیعی میکشد و مردم را با کارش آشنا میکند که این همه در ذات خود تصویری مثبت از پاکستان ارائه میدهد.
ثریا سکندر تا هنوز بیش از بیست نمایشگاه بینالمللی نقاشی برگزار کرده است. قابل ذکر است که علاوه بر کشورهای چین، هلند، انگلیس، امارات متحدهی عربی (شهرهای ابوظبی و رأس الخیمه) در شهرهای بزرگ پاکستان نیز نمایشگاههای نقاشی وی برگزار شده است؛ ثریا سکندر هم اکنون در امارات متحده عربی زندگی میکند.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© IndependentUrdu