شاید روزی برسد که جمهوری اسلامی ایران سرانجام واقعیت اوضاع را بپذیرد و به کشوری صلحآمیز تبدیل شود و بهمنظور پیشرفت و توسعه و خدمت به ملت ایران، پروژههای نظامی خود را رها کند، دست از تهدید کشورهای منطقه بردارد و بهجای آن دست دوستی و همکاری به سوی همه کشورهای همسایه و منطقه دراز کند؛ اما متاسفانه رسیدن رژیم جمهوری اسلامی ایران به این آرمان دور از هرگونه توقع و احتمال است. جمهوری اسلامی ایران در آستانه هستهای شدن، دستیابی به سلاح هستهای، توسعه برنامه موشکهای بالیستیک و گسترش روزافزون نفوذ خود در منطقه است و رویکرد تغییرناپذیر آن نشان میدهد که قصد دارد به عرصه جنگهای خطرناکتری وارد شود.
به همین دلیل و بنا به انگیزههای دیگر، من معتقدم که کشورهای منطقه سرانجام با اکراه و ناخواسته به جنگ مستقیم با جمهوری اسلامی ایران وارد خواهند شد؛ بنابراین باید برای رویارویی با چنین تهدید جدی آمادگی داشته باشیم و ابزارهای دفاعی موردنیاز را فراهم کنیم. البته این نتیجهگیری تنها یک برداشت شخصی نیست؛ بلکه برگرفته از اقدامهایی است که رژیم جمهوری اسلامی ایران در حال اجرای آنها است. ادامه غنیسازی اورانیوم و اصرار تهران بر ادامه عملیات نظامی فرامرزی، بهرغم تحمل خسارتهای ناشی از تداوم تحریمها، راهی است که در فرجام به درگیری نظامی با جمهوری اسلامی ایران منتهی میشود.
اتخاذ سیاست نظامیگری جمهوری اسلامی ایران در واقع از روی ترس یا برای مقابله با آمریکا و اسرائیل یا مسائل تحمیل شده بر این کشور نیست، بلکه برنامه روشنی برای استفاده از زور بهمنظور کنترل کشورهای منطقه است. درگیریهای خشونتآمیزی که در سه کشور عربی ادامه دارد، مصداق این مدعا است.
هرچند همواره برای دستیابی به راهحل سیاسی با جمهوری اسلامی ایران و دستیابی به صلح همهجانبه که به جنگها پایان دهد و امنیت را به منطقه بازگرداند، امید وجود دارد، در عمل نمیتوان روی این اندیشه و آرمان تکیه کرد؛ بهویژه اینکه برنامههای نظامی و رفتار تغییرناپذیر جمهوری اسلامی ایران ما را وادار میکند که از آنچه اتفاق میافتد، برداشتی واقعبینانه داشته باشیم.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آیا ممکن است رژیم جمهوری اسلامی ایران به حمله مستقیم نظامی دست بزند؟ البته در گذشته وقوع چنین اتفاقی کاملا بعید بود، زیرا بیشتر آگاهان امور منطقه بر این باورند که تهران خود را مستقیم درگیر جنگ نمیکند و ترجیح میدهد برای تحقق اهدافش از نیروهای نیابتی استفاده کند. این راهبرد از زمان پایان جنگ ویرانگر با عراق که درس سختی برای جمهوری اسلامی ایران بود، همچنان ادامه دارد. با توجه به همین تصور، سیاست کشورهای منطقه میتوانست برای مقابله با گروههای وابسته به رژیم ایران بسنده تلقی شود.
در گذشته و قبل از پیشرفت در برنامه هستهای، رژیم جمهوری اسلامی ایران بنا به دلایل متعددی از راهاندازی جنگ مستقیم خودداری میکرد، زیرا در کنارش کشور قدرتمندی وجود داشت که میتوانست آن را بهسرعت نابود کند؛ علاوه بر اینکه رژیم ایران توان مقابله با طرفهایی مانند اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس را نداشت؛ اما به دنبال تغییر و تحولاتی که در چند سال گذشته رخ داد، این تصور دیگر صدق نمیکند؛ بهویژه اینکه بلندپروازهای رژیم جمهوری اسلامی ایران همراه با اوجگیری قدرت آن پیوسته در حال افزایش است و همه شاهد این واقعیتیم که تهران چگونه سعی دارد نفوذ خود در پهنه وسیعی از بندر طرطوس در دریای مدیترانه تا بابالمندب در جنوب دریای سرخ را گسترش دهد.
اما سرمایهگذاری بیش از حد در پروژه سیاسی و نظامی خارجی، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران را در آستانه فروپاشی قرار داد و دامنه اعتراضهای مردمی در داخل این کشور را گسترش داد. ابراز نارضایتی از این رویکرد تنها به نیروهای تجزیهطلب محدود نماند، بلکه به عمق رژیم و هواداران آن در قم و تهران نیز سرایت کرد. به همین دلیل ممکن است که رژیم جمهوری اسلامی ایران پیروزی در خارج را تنها راه نجات از خطر داخلی بداند که موجودیتش را تهدید میکند و سعی کند راه برونرفت از بحران و کشمکشی که با ملت ایران دارد را از طریق تحقق اهداف برونمرزی جستوجو کند. تردیدی نیست که انتصاب ابراهیم رئیسی به سمت ریاستجمهوری موید این واقعیت است که اولویت اصلی و اساسی رژیم ایران جنگ است، نه تلاش برای ایجاد اصلاحات اقتصادی.
اکنون در حالی که گرایش به جنگ و خصومت در تهران در حال افزایش است، ما در منطقه هیچگونه تلاشی بهمنظور تشکیل یک ائتلاف نظامی متقابل که بتواند خلا پیشرو را پر کند و به توازن قوی منتهی شود، شاهد نیستیم. علاوه بر این، تاکنون هیچ رویکرد سیاسی مشخصی وجود ندارد که رژیم ایران را از ایده جنگ منصرف کند.
برگرفته از روزنامه الشرق الاوسط