اولیویه روستینگ، طراح خانه مد بالمین درباره یک سال سکوت خود و حادثه تلخی که برایش اتفاق افتاد صحبت کرد اما این تنها چیزی نبود که علاقهمندان او در هفته مد پاریس منتظر شنیدنش بودند.
سبکهای نمایشی اولیویه روستینگ شهرت جهانی دارد، اما این پیشینه اوست که او را از جهان مد متمایز میکند. او اخیرا درباره کودکی و تجربه فرزندخواندگی، جستجوی هویت واقعیاش و حادثه تکاندهنده سوختگی خود صحبت کرده است.
برای اولیویه روستینگ ۳۶ ساله، یکی از جوانترین و معدود طراحان غیر سفیدپوست که هدایت یک خانه مد بزرگ اروپایی را بر عهده دارد، برگزاری نمایشهای غیرمعمول و پر سروصدا با برترین چهرههای صنعت مد و موسیقی امری معمول است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بالمین در سال ۲۰۱۱، زمانی که روستینگ تنها ۲۵ سال داشت، او را بهعنوان طراح اصلی خود منصوب کرد. اینکه او تاکنون در این صنعت دوام آورده، آنهم درجایی که معمولا یک طراح بعد از چند فصل کنار میرود، خود یک موفقیت است. با این حال گذشته قابل توجه او میتواند کلید موفقیت روستینگ باشد.
او میگوید: «ازآنجاییکه از یک یتیمخانه آمده بودم، همیشه سعی کردم والدینم را ناامید نکنم، بچه بینقص و دانشآموز کاملی باشم. همیشه فکر میکردم کافی نیستم. فکر میکردم که مرا به یتیمخانه برمیگردانند.»
اولیویه توسط یک زوج سفیدپوست از طبقه متوسط به فرزندی پذیرفته شد. والدینش ابتدا به سمت به فرزندی گرفتن یک بچه سفیدپوست هدایت شدند، اما آنها محکم ایستادند: «من به آنها لبخند میزدم، آنها چشمان من را دوست داشتند. آنها لبخند من را دوست داشتند.»
جستجو در گذشته تلخ
او بهتازگی گذشته واقعی خود و اینکه نیمه سومالی-نیمه اتیوپیایی است را کشف کرده؛ ساخت فیلم مستند پسر شگفتانگیز (Wonder Boy) در سال ۲۰۱۹ توسط نتفلیکس در ابتدا بر روی حرفه او متمرکز بود، اما به جستجویی ناراحتکننده برای کشف هویت و گذشته او تبدیل شد.
اولیویه متوجه شد که مادرش زمانی که او را به دنیا آورد تنها ۱۵ سال داشت، پدرش ۲۵ ساله بود، اما رابطه آنها عاشقانه یا با رضایت هم نبوده است.
او همچنین هرگز موفق به برقراری تماس با هیچیک از آنها نشده: «از دانستن حقیقت خوشحالم، اما فکر نمیکنم حقیقت در حال حاضر برای اینکه من بتوانم این پرونده را ببندم و به زندگی ادامه دهم کافی باشد. حالا فکر میکنم وقت آن است که مادرم به دنبالم بیاید، نه اینکه من برای تماس با او تلاش کنم؛ اما با توجه به آنچه او از سر گذرانده، شاید نخواهد آن صفحه از زندگیاش را دوباره با من باز کند.»
پسر شگفتانگیز در دنیای مد
پس از ترک مدرسه مد در پاریس، او به کار برای روبرتو کاوالی پرداخت. اولیویه در آنجا به سمت مدیر خلاقیت ارتقا یافت و سپس به بالمین نقل مکان کرد.
نویسنده نشریه تایمز در مورد او میگوید: «جدای از حرفهاش، روستینگ انسان جذابی است، بهراحتی لبخند میزند و متفکرانه به سوالات پاسخ میدهد؛ اما پس از مدتی متوجه میشوید که او چقدر مرموز است، روح کهنسالی که خیلی سریع بزرگ شد که مسئولیت یک نام جهانی مد را قبل از اینکه حتی فرصت جذب تار و پود بزرگسالی را داشته باشد به او واگذار شد.»
او به پدرخوانده و مادرخواندهاش نزدیک است، اما در مورد گفتن اینکه همجنسگراست به آنها تردید داشت. البته آنها از شنیدنش متعجب و ناراحت نشدند.
روستینگ در پاسخ به این سوال که آیا او خودش درباره به فرزندی گرفتن یک کودک فکر میکند، گفت: «نه چون نمیخواهم بچه داشته باشم. من در ذهن خودم خیلی کودکم، مطمئن نیستم بتوانم فرزند خودم را راهنمایی کنم... من بچه بالمین بودم و حالا بالمین بچه من است.»
فاجعه چطور رخ داد؟
یک شب در سال ۲۰۲۰ در حالی که او در خانه با یکی از دوستانش شام میخورد ناگهان شومینه اتاق منفجر شد و صورت و بدنش را سوزاند. او بلافاصله به استخر پرید و آنجا منتظر آمبولانس ماند. اولیویه بیش از یک ماه را در بیمارستان گذراند و سپس یک دوره نقاهت هم در خانه داشت و پرستاران از او مراقبت کردند. اکنون هیچ سوختگی قابل مشاهدهای روی صورت و بدن او دیده نمیشود، اگرچه حلقههای طلایی که او به دست میکند برای پوشاندن تعدادی از زخمهاست. او اعتراف میکند که خوششانس بوده: «سوختگی من درجهدو بود. بعد از هفته پوستم دوباره شروع به رشد کرد.»
او این حادثه را مانند یک راز تا زمان بهبودی نسبی پیش خودش نگه داشت و سرانجام سال گذشته با انتشار یک اطلاعیه در اینستاگرام شرح واقعه را با دیگران در میان گذاشت.
او نوشت: «اکنون در وضیعت بهتر و شادتری هستم؛ احساس آزادی و خوششانسی دارم و هرروز برای زندگیام شکرگزارم و فصل جدیدی را با لبخندی بر لب و قلبی پر از سپاسگزاری آغاز میکنم.»
روستینگ در آخرین مجموعه خود در بالمین با موضوع «جشن شفا از درد»، از تمام اعضای گروهش تشکر کرد.
او در انتها از تمامی پزشکان و پرستاران سنت لویی که ضمن تلاش برای بهبود او، رازش را حفظ کردند، بهطور ویژه تشکر کرد و عشق و احترام خود را به آنان ابراز داشت.