با وجود پیشتازی اروپا در گذار انرژی و حرکت به سوی انرژیهای تجدیدپذیر و سوختهای جایگزین، کماکان گاز طبیعی وارداتی از روسیه (۱۵۵ میلیارد مترمکعب در سال) در آینده نزدیک جایگزین نخواهد شد.
بنابراین حتی در خوشبینانهترین سناریوها و طبق گزارش سازمانهای بینالمللی همچون آژانس بینالمللی انرژی، اروپا تا سال ۲۰۲۳ نهایتا قادر به رفع نیمی از وابستگی خود به گاز طبیعی روسیه است؛ اما دیروز کمیسیون اروپا برنامه خود را برای رفع کامل این وابستگی تا آخر دهه پیش روی میلادی اعلام کرد که در این برنامه افزایش چشمگیر ظرفیت تولید برق از منابع تجدیدپذیر انرژی و افزایش تولید هیدروژن با عنوان سوخت پاک را میتوان ذکر کرد.
رفع وابستگی اروپا به گاز طبیعی روسیه را از دو جهت «جایگزینی منابع وارداتی گاز طبیعی» و «کاهش مصرف گاز طبیعی» میتوان مورد بررسی قرارداد. جایگزینی منابع گاز طبیعی روسیه در میانمدت و بلندمدت با چند روش ممکن به نظر میرسد.
اولین راهکار افزایش ظرفیت دریافت الانجی است که تجارت آن عمدتا در اختیار کشورهایی همچون آمریکا، قطر و استرالیا قرار دارد که امکان بالا بردن ظرفیت را در این بازه زمانی دارند؛ اما الانجی برای مصرف باید تبدیل به گاز طبیعی شود و سپس با انتقال از طریق خط لوله به دست مشترکان برسد که اروپا با تسریع استقرار این پایانهها میتواند تا سقف ۶۰ میلیارد مترمکعب الانجی را تا سال ۲۰۲۳ از منابع غیر روسی دریافت و جایگزین گاز طبیعی روسیه کند. همچنین اروپا میتواند بخشی از وابستگی خود را با واردات گاز طبیعی از منابع غیر روسی به شکل خط لوله بکاهد. ازجمله این منابع گازی میتوان به میدانهای گازی حوزه دریای خزر (آذربایجان) و دریای مدیترانه (الجزایر، مصر، لیبی، اسرائیل) اشاره کرد.
اما در بخش مصرف، اروپا میتواند به شیوههای مختلفی در رفع وابستگی خود به گاز طبیعی روسیه بکوشد. اول کاهش مصرف گاز در بخشهایی که در حال حاضر و در دهه پیش رو وابسته به گاز طبیعیاند. برای مثال، طبق برآورد آژانس بینالمللی انرژی کم کردن یک درجهای دما در بخش خانگی که البته نیازمند آگاهیرسانی جمعی و تغییر الگوی مصرف است، میتواند سالانه معادل ۱۰ میلیارد مترمکعب از واردات گاز روسیه بکاهد.
همچنین میتوان به افزایش بازده سامانههای انرژی در بخش صنعت و ساختمان که با نوسازی ساختمانها، جایگزینی کورههای مشعلی با پمپهای حرارتی و ارتقای بازده روشهای تولید برق و گرما میسر میشود، اشاره کرد.
مسیر دوم، جایگزینی گاز طبیعی با سایر منابع انرژی برای تولید حاملهای انرژی همچون برق و حرارت است که در این راهکار ملاحظات محیط زیستی بسیار مهم خواهد بود. مهمترین جایگزین گاز طبیعی برای تولید برق در دهه پیش رو، انرژیهای تجدیدپذیر بهویژه انرژیهای بادی و خورشیدی است که با توجه به پیشرو بودن شرکتهای اروپایی در این زمینه با افزایش سرمایهگذاری میتوانند نقش بسیاری در کاهش واردات گاز برای تولید برق در اروپا داشته باشند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پیشبینی شده است که اروپا با سه برابر کردن ظرفیت خود تا سال ۲۰۳۰ بتواند ظرفیت خود از انرژیهای بادی و خورشیدی را به ۹۰۰ هزار مگاوات برساند که معادل تولید برق از ۱۷۰ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی است (کل واردات گاز اروپا از روسیه در سال گذشته ۱۵۵ میلیارد مترمکعب بود).
همچنین در کنار انرژیهای تجدیدپذیر برای تولید برق، هیدروژن و بیومتان (گاز متان تولیدشده از منابع زیستی) دو حامل مهم انرژی برای گذار اروپا در دهه پیش رو مطرح شده است. هیدروژن علاوه بر کمک به ثبات شبکه برق تجدیدپذیر و کنترل نوسانات برق تولیدی آن، میتواند عامل ذخیرهساز در خودروهای هیدروژنی در بخش حملونقل باشد و همچنین در بخش حرارت خانگی مانند سوخت استفاده شود. اروپا در برنامه رفع وابستگی خود به گاز روسیه، افزایش ظرفیت بلند پروازانه هیدروژن سبز (هیدروزن تولیدشده از منابع انرژی تجدیدپذیر) را در دستور خود قرار داده است که میتواند ۲۰ میلیارد مترمکعب گاز وارداتی از روسیه را تا پایان امسال و ۵۰ میلیارد مترمکعب را تا سال ۲۰۳۰ جایگزین کند.
در کنار هیدروژن، بیومتان (گاز زیستی) میتواند برای تامین انرژی و جایگزین گاز طبیعی استفاده شود و همچنین به توسعه اقتصاد چرخشی و مدیریت پسماند اروپا کمک کند. پیشبینی شده است بیوگاز بتواند جایگزین ۱۸ میلیارد مترمکعب از گاز طبیعی روسیه شود. هدف اروپا برای جایگزینی گاز طبیعی روسیه تا پایان امسال حدود ۱۰۰ میلیارد مترمکعب معادل ۶۶ درصد است که میتواند تا حد زیادی استفاده روسیه از گاز طبیعی بهمثابه سلاح ژئوپلیتیک را خنثی کند.
اما با توجه به امکان احیای برجام و به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای، ایران قابلیت بازگشت به عرصه انرژی را در غیاب روسیه (با توجه به تحریمهای وضعشده آمریکا علیه نفت و گاز روسیه) دارد و پتانسیل برای توسعه منابع انرژی خود را بیشازپیش خواهد داشت. ایران میتواند با افزایش عرضه نفت خود در بازارهای جهانی اندکی از فشار وارد شده به بازار انرژی را بکاهد؛ اما با توجه به سهم کم ایران در برداشت از منابع گازی مشترک با قطر، نداشتن فناوری توسعه یافته در بخشهای مختلف صنعت گاز طبیعی ازجمله بخش صنایع تبدیلی و نبود بازار تثبیت شده در کوتاهمدت، امکان عرضه گاز طبیعی ایران به اروپا و تبدیل شدن آن به یکی از تامینکنندگان گاز اروپا در کوتاهمدت غیرممکن به نظر میرسد.
یکی از نقشهایی که ایران در این زمینه میتواند اجرا کند؛ ایفای نقش در ترانزیت یا سوآپ گاز قطر از طریق خط لوله به ترکیه و عراق است که اگرچه میتواند در کوتاهمدت سودآور باشد، اما با توجه به استفاده نکردن بیشینه ایران از منابع گازی خود، کمکی به توسعه ایران در بخش انرژی نخواهد کرد. بنابراین ایران اگرچه در کوتاهمدت نقش زیادی در تامین گاز اروپا نخواهد داشت، اما پتانسیل تبدیل شدن به یکی از جایگزینهای روسیه در بازار جهانی گاز را در صورت رفع موانع ژئوپلیتیک، افزایش برداشت از منابع و توسعه فناوریهای تبدیلی گاز دارد.
در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای و رفع تحریمهای بینالمللی، لازم است که با انتقال فناوری و حضور شرکتهای پیشرو خارجی، علاوه بر ازدیاد برداشت ایران از میدانهای مشترک، فرآیندهای تبدیلی گاز طبیعی ازجمله تولید الانجی، هیدروژن و همچنین فناوری جیتیال برای تبدیل گاز طبیعی به هیدروکربنهای بلند زنجیر برای ایجاد ارزش افزوده و جلوگیری از خام فروشی توسعه یابند.
توسعه منابع انرژی ایران بدون داشتن سه رکن منابع، فناوری و بازار به صورت همزمان به شکل پایدار امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین برای توسعه و استفاده از فناوری در بخشهای مختلف صنعت گاز لازم است که با افزایش تعامل منطقهای (خصوصا با قطر) و همچنین تعامل بینالمللی (آمریکا و کشورهای اروپایی) فضای لازم برای مشارکت شرکتهای خارجی افزایش یابد و امکان فروش فرآوردههای ایران در بازاهای جهانی فراهم شود تا از دریچهایی که برای گاز طبیعی در پروسه گذار انرژی در حال بسته شدن است، نهایت استفاده را ببرد.