سیام آذرماه ۱۴۰۰. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت بایدن با سابقه طولانی در مذاکرات مربوط به معامله دمکراتها با جمهوری اسلامی ایران هشدار داد که باتوجه به پیشرفت هستهای تهران، زمان برای توافق «بسیار، بسیار، بسیار کوتاه شده است.»
هشتم دیماه ۱۴۰۰. بریتانیا، فرانسه و آلمان، سه کشور حاضر در مذاکرات هستهای وین مدعی شدند، سرعت پیشرفت برنامههای هستهای ایران به اندازهای است که عملا بازگشت به برجام را بیمعنی میکند و برای احیای این توافق چند هفته فرصت باقی است، نه چند ماه.
هفدهم دیماه ۱۴۰۰. ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با تکرار موضع تروییکای اروپا مدعی شد، «اگر توافق حاصل نشود، مسیر دیگری پیش میگیریم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از نخستین هشدار بلینکن تا امروز که مذاکرات هستهای در حالت «تنفس» یا تعلیق تحمیلی روسیه قرار گرفته است، نه چند هفته، بلکه سه ماه میگذرد. اما نه پنجره دیپلماسی بسته شده است و نه جمهوری اسلامی محافظهکاری در مرزهای پیشرفت هستهای با هدف پرهیز از درگیری مستقیم با غرب و اسراییل را کنار گذاشته است. ند پرایس، دو ماه و نیم پس از اینکه گفت، «تنها چند هفته برای توافق فرصت داریم»، دیگر از تهدیدهای قریبالوقوع ناشی از «گریز هستهای» ایران در صورت انجام نشدن یک توافق فوری سخن نمیگوید. او حالا توافق هستهای با ایران را نه «حتمی» میداند و نه «فوری» و از آمادگی برای سناریوهایی سخن میگوید که به نظر نمیرسد دولت بایدن نیز درک روشنی از آن داشته باشد.
اما چه شد که «لزوم توافق فوری با تهران برای جلوگیری از هستهای شدن جمهوری اسلامی» که در یک سال اخیر ترجیعبند همه موضعگیریهای مقامات دولت بایدن درباره ایران بود، کمرنگتر شد؟ آیا تهدید هستهای ایران فروکش کرده است؟ آیا سمت و سوی برنامههای هستهای که آرشیو به سرقت رفته میگوید دستکم تا سال ۲۰۰۲ ماهیت نظامی داشته، تغییر کرده است؟ یا برآوردهای اطلاعاتی آمریکا و اسراییل تحلیل تازهای از فاصله تهران تا تولید سلاح هستهای ارایه داده است؟
پاسخ منفی است. گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید که ایران همچنان با سانتریفیوژهای پیشرفته در حال تولید اورانیوم غنیشده با خلوص بالا است. فعالیتهایی که فاصله تهران تا گریز هستهای را کمتر میکند و گامی در جهت تولید سلاح هستهای بهشمار میرود. گزارش سرویسهای اطلاعاتی اسراییل نیز حاکی از گسترش ابعاد نظامی برنامههای هستهای اعلام نشده جمهوری اسلامی است. آنچه در این بین تغییر کرده است، استراتژی دولت بایدن مبتنی بر بزرگنمایی تهدید هستهای ایران به عنوان توجیهی برای یک معامله بدِ ضربتی با جمهوری اسلامی است. ملاحظههای ناشی از لشکرکشی روسیه به اوکراین و تغییر قوانین بازی، دمکراتها را بر آن داشته تا بیش از این با اصرار بر دوگانه «توافق فوری یا ایران هستهای»، فرصت تامل در بازبینی شرایط را محدود نکنند.
دولت بایدن غلو کردن در تهدید هستهای ایران و بازی با پنجره دیپلماسی را از دولت باراک اوباما به ارث برده است که با کمک آن توانست جهان را برای یک توافق محدود به موضوع هستهای بدون درنظر گرفتن ریسک شکست آن در صورت بیتوجهی به نگرانیهای کشورهای منطقه، متحد کند. در این استراتژی واشینگتن همصدا با تهران، پیشرفتهای هستهای را بزرگنمایی میکند تا امتیازهایی مانند حذف نام سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا زیر عنوان «جلوگیری از هستهای شدن ایران» یا «پرهیز از جنگ» قرار گیرند.
باراک اوباما، رییسجمهوری اسبق آمریکا که شماری از مقامات دولت او اکنون در دولت بایدن مشغول به کارند، ۲۵ اسفندماه ۱۳۹۰ با تاکید بر لزوم دستیابی به توافق هستهای با ایران مدعی شد، «پنجره دیپلماسی در حال بسته شدن است.» اما این پنجره تا چهار سال بعد هم باز ماند تا برنامه جامع اقدام مشترک در ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ امضا شود. به بیانی دیگر پنجره دیپلماسی در دو دههای که از عمر بحران هستهای جمهوری اسلامی ایران میگذرد، در وخیمترین شرایط، از شکستن پلمپ تاسیسات هستهای و ازسرگیری غنیسازی تا هدف گرفتن منافع آمریکا و متحدانش در منطقه همواره باز بوده است.
تهران در همه این سالها آستانه پیشرفت برنامههای هستهای اعلام شده که آژانس بر آنها نظارت دارد را به گونهای تنظیم کرده است که خطر برخورد نظامی به حداقل برسد و راه مذاکره باز بماند.
اما اگر قرار باشد دولتی در آمریکا پنجره دیپلماسی با جمهوری اسلامی را ببندد، به طور حتم آن دولت جو بایدن نخواهد بود.