هر از گاهی که اخبار تکاندهنده آزارهای جنسی کودکان در رسانههای مختلف منتشر میشود تا مدتها آثارش بر ذهنمان باقی میماند و این پرسش در ذهنمان جولان میکند که چطور فرد مجرم توانسته کودک یا کودکان مظلوم را این گونه آزار دهد؟ چطور والدین کودک میتوانند با چنین سانحه غمانگیز و طاقتسوزی کنار بیایند؟ و دهها پرسش این چنینی که پاسخ به برخی از این پرسشها دشوار و پیچیده است و پاسخ برخی دیگر نیاز به آگاهی و اطلاعرسانی دارد.
«پدوفیلی» همان معنای تمایل و تصورات جنسی نسبت به کودکان را در خود مستتر دارد. مفهومی که فرد تمایلات خود را به صورت آزار و تمایل جنسی به کودک عملی میکند. همانند آن خبری که خواندیم از تعرض به دختر پنج ساله افغانستانی که منجر به قتل کودک بیگناه شد، یا تجاوز به دانشآموزان مدرسهای در اصفهان، تجاوز به دانشآموزان مدرسهای دیگر در تهران و دیگر مواردی که به مدد گسترش شبکههای مجازی، اخبار آن سریع رسانهای و به گوش و چشم هر فردی میرسد.
اگر این اخبار را در کنار مواردی قرار دهیم که اطلاعرسانی و بحث درباره تجاوز جنسی را در خانواده و در جامعه ایران نوعی تابوی فرهنگی میدانند و کودک، یا همان قربانی، نیز تا سالها از ترس، آزار جنسی را افشا نمیکند، یا گاهی پدر و مادر و خانواده برای محافظت از کودک و نگرانی از برچسبزدن در جامعه سکوت اختیار میکنند، آنگاه میتوان تخمین درستی از میزان آزار جنسی کودکان و تعداد افراد مبتلا به پدوفیلی به دست آورد.
پدوفیلی با مجرمان آزار جنسی کودکان چه تفاوتی دارد؟
با توجه به آنچه که در کتاب «معیارهای تشخیص اختلالات روانپزشکی» آمده، فرد مبتلا به پدوفیلی باید ۱۶ سال داشته و یا حداقل ۵ سال از قربانی بزرگتر باشد. معمولا قربانیان، کودکان بین ۳ تا ۱۲ سال هستند و اغلب قربانیان دخترند. اگر چه اغلب تجاوزات و آزارهای جنسیِ لمسی (۶۰ درصد) از سوی فرد مبتلا به پدوفیلی روی پسران و یا پسر بچهها انجام میشود.
در اختلال پدوفیلی فرد مبتلا تنها کودکان را مورد هدف قرار میدهد و این اختلال در مردان بیشتر از زنان شایع است و تقریبا ۳ تا ۵ درصد جمعیت را در بر میگیرد که رقم قابل توجهی است. جامعهای که میزان آزارهای جنسی کودکان زیر ۱۳ سال در آن رو به افزایش است، میتواند نشانهای از افزایش میزان اختلال پدوفیلی در آن جامعه باشد.
آمارها چه میگویند؟
در کتاب «معیارهای تشخیص اختلالات روانپزشکی» اشاره شده که بیست درصد کودکان آمریکایی مورد آزار جنسی قرار گرفتند که از میزان بالای پدوفیلی در این کشور حکایت میکند.
بر اساس گزارش «آژانس جرایم ملی بریتانیا» سه چهارم کودکان بیتوجهی عاطفی را تجربه میکنند- ۲.۱۷ درصد از سو استفاده جسمی و ۴.۸ درصد از سو استفاده جنسی رنج میبرند.
ساجد جاوید، وزیر کشور بریتانیا، در گفت وگویی که شهریور ماه گذشته با بیبیسی فارسی انجام داد، اعلام کرد «کودکان بریتانیایی در معرض خطر آزار جنسی اینترنتی از سوی ۸۰ هزار پدوفیل قرار دارند».
در ایران اما همچنانکه اشاره شد آماری از میزان آزارهای جنسی کودکان در دست نیست. اگرچه آمارهای جسته و گریخته نشان میدهد که دختران ۲۵ درصد بیشتر از پسران در معرض آزارهای جنسی هستند و اغلب آزارهای جنسی (۶۶ درصد) از سوی مردان انجام میشود.
به گزارش ایسنا به نقل از رضا جعفری رییس اورژانس اجتماعی کشور در تیر ماه ۱۳۹۸ هشت درصد از مداخلات اورژانس اجتماعی مرتبط با کودکآزاری است که از این میزان ۳۰ درصد بیتوجهی عاطفی به کودکان، ۱۵ تا ۱۶ درصد آزار جسمانی و ۳ تا ۴ درصد آزار جنسی است.
همچنین به گزارش همین منبع ۹۸ درصد از آزارها از سوی خانواده و بستگان و تنها ۲ درصد از سوی افراد غریبه اتفاق میافتد.
دلایل اختلال پدوفیلی
نتایج تحقیق «مایکل ستو»، محقق و روانشناس جنایی آمریکا در درباره پدوفیلی و آزار جنسی علیه کودکان که سال ۲۰۰۸ در مجله انجمن روانشناسی آمریکا منتشر شده است، نشان میدهد اختلال پدوفیلی با نابهنجاریهای عصبی و آسیبشناسی روانی مرتبط است.
از سوی دیگر نتایج تحقیقات «رایان و ریچارد هال» دو محقق و روانشناس جنایی دیگر آمریکا در سال ۲۰۰۷ که در ژورنال «مایو کلینیک» منتشر شده است، نشانههای دیگری را درباره پدوفیلی تایید میکند.
این دو با تمرکز بر مشخصات پدوفیلی، ویژگیهای مجرمان، عود مجدد، نتایج درمانی و مسایل پزشکی قانونی نشان دادند که در ساختار مغزی افراد تفاوتهایی دیده میشود.
طبق نتایج همین تحقیقات این تفاوت در ساختار مغز در بیماران مبتلا به اختلالات کنترل تکانه، مانند وسواس فکری و عملی، اعتیاد، و اختلال شخصیت ضد اجتماعی نیز مشاهده میشود. این نابهنجاریهای مغزی ممکن است در اثر رشد غیر طبیعی مغز ایجاد شده باشد. علاوه بر آن اختلال استرس پس از سانحه(تراما) نیز میتواند یکی از علتهای ایجاد اختلال پدوفیلی باشد.
بر اساس نتایج همین تحقیق، کودکانی که صدمات جدی در ناحیه سر داشتند، به ویژه قبل از ۶ سالگی، میزان پدوفیلی در آنها بیشتر است. علاوه بر آن کودکان و نوجوانانی که مادران مبتلا به بیماری روانی دارند، نیز بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال قرار دارند. البته نقش نابهنجاریهای کروموزومی و ژنتیکی را نیز نمیتوان انکار کرد. در این تحقیق همچنین به پایینبودن میزان بهره هوشی مبتلایان به این اختلال اشاره شده که به این معنی است که مبتلایان از سطح آموزش و تحصیل پایینی برخوردار هستند.
طرح آموزش جنسی در شورایعالی انقلاب فرهنگی
در یک جمعبندی میتوان گفت عدم اطلاعرسانی و آگاهی بخشی به جامعه در برابر وجود چنین اختلالی و بررسی دلایل روانی ارتکاب آزار جنسی کودکان میتواند تا چه اندازه برای خانواده و جامعه آسیبزا باشد. در حالیکه اگر جامعه (والدین و خانوادهها) نسبت به این دست اختلالات آگاهی داشته باشند، نسبت به حفاظت و نگهداری از فرزندانشان توجه افزونتری خواهند داشت.
از آن مهمتر، آگاهی و آموزش کودکان دبستانی و حتی راهنمایی درباره حفاظت و حراست از حریمهای جسمی و جنسیشان است که میتواند از خطرات نسبت به آزار جنسی به میزان بالایی بکاهد. برای مثال اگر دانشآموزان مدارسی که قربانی آزار جنسی معلمانشان قرار گرفتند از آموزشهای کافی در این زمینه برخوردار بودند، میتوانستند در همان نخستین مشاهدات موضوع را به مدیران مدرسه یا والدینشان گزارش کنند و جلوی پیشروی و توسعه چنین فجایعی را بگیرند.
تا آنجایی که بررسی شده است، به تازگی طرحی از سوی آموزش و پرورش به شورایعالی انقلاب فرهنگی در زمینه آموزش مسائل جنسی ارائه شده است که در نوع خود قابل اعتناست، اما این که این طرح تا چه اندازه از طرف اعضاء یا کمیتههای تخصصی این نهاد، مورد توجه و بر ضرورت انجام و اجرای سریع آن تاکید شود، باید منتظر ماند و دید که خروجی چه خواهد بود.