حمله روز ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۱ با سلاح سرد به سه روحانی در آرامگاه امام هشتم شیعیان منجربه کشته شدن یکی از آنها تا این لحظه شده است.
روز ۱۳ فروردین هم در شهر گنبد کاووس دو روحانی اهل سنت به ضرب گلوله به قتل رسیدند.
اما درمورد حادثه مشهد، گذشته از معمای چگونگی عبور سلاح سرد ضارب با وجود تدابیر امنیتی سختگیرانه و انواع گیتهای بازرسی در ورودی آرامگاه، نیت ضارب نیز موضوعی است که از ساعت نخست انتشار خبر، درمورد آن، در جامعه گمانهزنیهای مختلفی شد.
پس از حمله، نخست برخی رسانههای داخلی با انتشار فیلم دستگیری ضارب مدعی شدند که فرد دستگیرشده نوجوانی ۱۴ ساله و تبعه یکی از کشورهای همسایه شرقی است، و نهایتا روز چهارشنبه، ۱۷ فروردین، خبرگزاری تسنیم، از رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران، اعلام کرد که ضارب «عبدالطیف مرادی» ۲۱ ساله، سال گذشته از مرز پاکستان وارد ایران شده بوده و در منطقه مهرآباد مشهد سکونت داشته است.
خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران تاکید دارد که دلیل حمله این فرد، مذهبی بوده و به روحانی کشتهشده، نزدیک به ۲۰ ضربه چاقو وارد کرده است.
سه طلبهای نیز که به آنها حمله شده است، به نامهای اصلانی، دارایی و پاکدامن معرفی شدهاند که محمد اصلانی بر اثر حمله دیروز کشته شده است.
با جستوجو در سوابق این سه روحانی، مشخص میشود که هر سه آنها عضو گروههای موسوم به «جهادی» بودهاند که کار اصلیشان تبلیغات دینی و نظارت بر امور مذهبی در مناطق حاشیهای و فقیرنشین مشهد است.
بر اساس آنچه برخی رسانههای محلی در خراسان اعلام کردهاند، این سه روحانی در یکی از مناطق حاشیهای مشهد به نام «قلعه ساختمان» (شهرک شهید رجایی) سکونت داشتهاند و روز سهشنبه در مسیر جلسه هماهنگی فعالیتهای جهادی بودهاند.
اما آنچه برخی کارشناسان طی ساعات گذشته بر آن تاکید کردهاند، این نکته است که با توجه به حمله به دو روحانی اهل تسنن در گنبدکاووس، تاکید رسانههای نزدیک به حکومت بر مذهبیبودن ریشه این خشونت، بیشتر کوبیدهشدن بر طبل اختلاف اعتقادی و قومی است.
اما واکنش مردم به این حادثه نیز قابل تامل است. خشم عمومی نسبت به روحانیت در جامعه ایران، نهتنها در این حمله، که در حملات مشابه دیگر در نقاط مختلف ایران طی چند سال گذشته، به خوبی قابل درک است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فشارهای گسترده اجتماعی، تبعیض، فقر و فساد آشکار سیاسیِ نظامی که گردانندگان اصلی آن روحانیوناند، باعث نارضایتی گسترده شده است و روزبهروز هم به دامنه آن افزوده میشود.
هرچند، نباید فراموش کرد که موضوع ترویج خشونت علیه افراد، با هر نام و عنوان، نتیجهای جز تولید نفرت در جامعه نخواهد داشت؛ امری که نظام با سرکوب دائم مردم در این سالها، هرگز به آن توجه نکرده است.
اردیبهشت ۹۸، در شهر همدان فردی یک روحانی را در مقابل حوزه علمیه به ضرب گلوله کشت و سپس عکس و خبر آن را در اینستاگرام منتشر کرد. قتل امامجمعه کازرون نیز به شکل مشابهی انجام شد.
همچنین، در دو سال گذشته تصاویر متعددی از برخورد مردم با روحانیون، بهخصوص کسانی که خود را «آمر به معروف و ناهی از منکر» معرفی میکنند، در سطح شهرها منتشر شده است که در یکی از پرسروصداترین آنها، زنی در قم پس از اینکه یک روحانی به او تذکر حجاب داد، ضمن درگیری با او، عمامهاش را به زمین پرت کرد.
در سال ۹۶ نیز انتشار خبر حمله به دو روحانی در متروی تهران و شهرری که منجر به کشتهشدن یکی از آنها شد، موضوعی بود که توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد.
در وقایع آبان ۹۸ هم اخباری ازسوی کاربران شبکههای اجتماعی منتشر شد که حاکی از حمله به حوزههای علمیه در نقاط مختلف ایران بود.
حکومت اما هر بار تلاش دارد اینطور القا کند که ضاربان روحانیون در سطح شهرها صرفا انگیزههای مذهبی دارند، یا از سر عداوت شخصی دست به این اقدام میزنند. حکومت میداند که پذیرش خشم جامعه نسبت به نهاد روحانیت، به معنای تایید نارضایتی جامعه از نظام اسلامی است.
آنچه واقعه مشهد را در ذهن مردم پررنگتر از همیشه کرده است، این نکته است که خشم عمومی نسبت به شرایط سخت زندگی در ایران از مرز اعتراض کلامی گذشته است و در پی خشونت فزاینده و سرکوبگرانه حکومت، میتواند اشکال دیگری هم داشته باشد. اگرچه در واقعه مشهد و با توجه به جزئیات منتشرشده، این نتیجهگیری شاید مصداق نداشته باشد، در واکنش مردم به این واقعه، موضوع بهروشنی قابلدرک است.
از سوی دیگر، برای حکومتی که خود را تنها حکومت شیعه جهان میداند، این گسترش احساس ناامنی میان روحانیون، روشنگر ضعف برنامههای تبلیغی و فرهنگی اسلامی با ضرب و فشار، از نوع حمله به زنان در ایران است.
دادستان مشهد حالا ادعا کرده است که دستکم پنج نفر، در ارتباط با «عبدالطیف مرادی»، از جمله دو برادر او، دستگیر شدهاند.
اینکه در ماجرای مشهد تلاش میشود حمله به روحانیون یک عمل گروهی معرفی شود، نیز شاید به این دلیل باشد که دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران تلاش دارند در مدیریت خشم عمومی نسبت به روحانیت، ماجرا را به سمتی ببرند که معنای دیگری در ذهن مردم دارد.