وقتی در کشوری دموکراتیک مانند آمریکا که دستکم مردم خود آن کشور از حقوق دموکراتیک برخوردارند و قدمبهقدم طی قرن گذشته، از کشوری با تبعیض نژادی گسترده علیه سیاهان، اکنون به کشوری تبدیل شده است که تلاش میکند روزبهروز در اوضاع داخلی خود برابرخواهیها را در همه حوزهها از جمله «حقوق زنان» گسترش دهد، ناگهان پردههای صنعت سینمای آن فرو میافتد و معلوم میشود مردان، که نامهای درخشانی تا آن زمان داشتند، چگونه زنان این صنعت را مورد آزار و خشونت جنسی قرار میدادند، دیگر تکلیف کشوری مانند ایران روشن است که در اشغال واپسگراترین عقاید در همه زمینهها است، بهویژه در انواع زنستیزی نه در پستوهای پنهان که آشکارا در منابر گفته میشود و در معابر اعمال میشود و قانون نیز بر آن صحه میگذارد .
چند روز پیش، پس از آن که طی سالها تعدادی از زنان صنعت نمایش ایران روایتهای شخصی خود از آزار و اذیت مردان این صنعت علیه زنان را بیان کردند، ۳۰۰ نفر از زنان سینماگر ایران بیانیهای اعتراضی در صفحه رسمی «جنبش میتوایران» (me_too_movement_iran) در اینستاگرام منتشر کردند و در آن، درباره خشونت علیه زنان در این صنعت نوشتند و خواستار «عواقب قانونی جدی» برای خشونتگران شدهاند. این بیانیه پس از آن که اعلام شد سایر زنان شاغل و فعال در این حرفهها میتوانند بیانیه را امضا کنند، همچنان به امضای زنان مختلف این صنعت میرسد و اکنون به بیش از ۸۰۰ امضا رسیده است و شاید زمانی که این مقاله منتشر شود ۱۰۰۰ امضا را هم رد کند. زنانی که برای فرار از این آسیبها از کشور خارج شدهاند هم به این جنبش پیوستند و موجی بزرگی به راه افتاد است که حتی امضاکنندگان اولیه بیانیه هم شگفتزده شدند و معلوم شد ضربه را جای درستی وارد کردهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در این بیانیه آمده است: «هر فرد صاحب قدرت و شهرت در سازوکار سینمای ایران از موقعیت خود برای قلدری، تهدید، توهین، تحقیر و تعرض به زنان بهرهبرداری میکند، بیآنکه نهادهای قانونی، اصناف خانه سینما، سینماگران و منتقدان آنها را وادار به پاسخگویی و پذیرش مسئولیت کارشان کنند.»
به موارد و مصداقهای مختلف زنستیزی اشاره شده است از جمله «هتک حرمت با الفاظ جنسی و جنسیتزده»، «سوءاستفاده از سکوت و تحمل افراد با به گروگان گرفتن حق کار یا دستمزد»، «اعمال خشونت جنسی بهوسیله تهدید موقعیت کاری قربانی»، «تماسهای بدنی ناخواسته»، «اصرار و اجبار به عمل جنسی» و در نهایت «خشونت جسمی و تجاوز».
خانه سینما پس از چند روز واکنش نشان داد و با انتشار بیانیهای، ضمن محکوم کردن هرگونه خشونت علیه هرکس، آن را به «شورای صیانت» ارجاع داد. و پشت سر آنان چند صنف دیگر هم به ارجاع پرونده به شورای صیانت تاکید کردند و سرانجام، وزارت ارشاد هم واکنش نشان داد و آن را به شورای نامشخصی به نام «شورای اخلاق حرفهای» ارجاع داد!
خانه سینما نهادی کاملا مردانه است و برای اثبات آن کافی است نگاهی گذرا به هیئتمدیرههای تمام سالهای دورانی که تشکیل شده است بیندازیم تا ببینیم نقش زنان در این خانه مردانه چقدر است؟ اما اعضای شواری صیانت چه کسانیاند. طبق اساسنامه خانه سینما، شورای صیانت عبارتاند از رئیس هیئتمدیره، رئیس شورای عالی داوری، سه نفر از شخصیتهای معتمد و صاحبنام سینمای ایران به انتخاب مجمع عمومی خانه سینما، نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یک نفر عضو حقوقدان یعنی جمعی مردانه قرار است پشت درهای بسته بنشینند، شکایت زنان از مردان را بررسی کنند و به مراجع قانونی مردانه ارجاع دهند و قاضی مرد حکم صادر کند!
طبیعی بود که زنان بهپاخاسته از پای ننشینند و با انتشار بیانیه جسورانهتری این شورای مردانه را رد کنند و خواهان شورای مستقل از این مناسبات مردانه شوند و تنها به حرف اکتفا نکنند و زنان معترض انتخاب این شورا را انجام دهند. در آخرین خبر منتشرشده در صفحه اینستاگرامی و توییتری این جنبش آمده است: «انتخاب هیئت ۵ نفره رسیدگی به آزار و خشونت جنسی در سینما، رایگیری مخصوص زنان امضاکننده بیانیه اعتراض به خشونت علیه زنان در عرصه سینما و تئاتر. قرار است مجمعی برای پیگیری خواست بیانیه (رسیدگی به خشونت و آزار علیه سینماگران زن توسط کمیته مستقل) تشکیل شود که طبیعتا و برای جلوگیری از هرگونه تضییع حقوق نیاز به انتخاب پنج نماینده ضروری به نظر میرسد.»
بعد راهکاری هم برای رایگیری تعیین شده و اسامی نامزدها هم درج شده است که عبارتاند از نیکی کریمی، آیدا پناهنده، غزاله معتمد، غزاله سلطانی، ترانه علیدوستی، منصوره یزدانجو، هانیه توسلی، ریحانه طراوتی، مهین صدری، آزاده صمدی، سمیه میرشمسی، مارال جیرانی، ثمین مهاجرانی.
تاکنون رسانههای وابسته به سپاه پاسداران واکنشهای تندی از خود نشان دادهاند و حرفهای سلحشور را به میان کشیدند که فحشا و فساد در سینمای ایران بیداد میکند و نوک حمله را طبق معمول به سمت زنان چرخاندهاند. فراموش نکنیم محسن مخملباف، تئوریسین سینمای جمهوری اسلامی، در آغاز تشکیلش در همان سالها نخست کتابی منتشر کرد و پیشنهاد داده بود که مردان زنپوش بهجای زنها روی صحنه تئاتر بروند. این حکومت مردانه اگر توانش را داشت، زنان را در خانه نگه میداشت اما اینها که هم میخواهند از نیروی کار زنان و استثمار آنها بهره ببرند هم میخواهند به چهارمیخشان بکشند تضادی ایجاد کردهاند که سرانجام به سود زنان حل خواهد شد.
در تمام این سالها که اصلاحطلبان و کارگزاران به همت و تبلیغهای زنان بهویژه زنان سرشناس سینماگر، به قدرت رسیدند، حتی یک وزیر زن هم در کابینه حضور نداشت، تنها وزیر زن در دولت محمود احمدینژاد مدتی وزارت کرد.
امیدوارم زنان سینماگر ایرانی متوجه شده باشند که تا وقتی جنبش مستقل خود را به سایر جنبشهای زنان پیوند نزنند، نمیتوانند به نیروی موثری برای تغییر تاریخ تبدیل شوند. تا زمانی که سد داخل و خارج را نشکنند و بهصورت جنبشی جهانی عمل نکنند، با سرکوب و نیرنگ آن را خاموش میکنند؛ در ملاءعام، با سرب و اسپری و چماق و باتوم و در خفا، پشت درهای بسته به بهانه حریم و محرمیت خفهشان میکنند.
جنبش زنان چشم اسفندیار جمهوری اسلامی است. مهم نیست این جنبش برای پایان دادن به خشونت و آزار جنسی زنان باشد یا لغو حجاب اجباری یا حضور زنان در استادیومهای ورزشی یا لغو قوانین زنستیزانه شریعت یا دفاع از حقوق زنان زندانی، این یک پیکر است با دستهای گوناگون، دستهایی که اگر دست به دست هم دهند هیچ دستی جلودارشان نیست.