اخبار مرگ زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندانهای ایران تمامی ندارد. روز گذشته خانواده مهدی صالحی از زندانیان دستگیر شده در وقایع سال ۹۶ خبر دادند این زندانی محکوم به اعدام که دیماه سال گذشته به دلیل تزریق اشتباه دارو دچار سکته مغزی شده بود در نهایت جان باخت. طی چند ماه گذشته این سومین مرگ مشکوک زندانیان سیاسی است که نظریه حذف مخالفان جمهوری اسلامی از طریق آنچه قصور پزشکی خوانده میشود را تقویت میکند.
در وخامت اوضاع بهداشتی و پزشکی زندانهای ایران همیشه صحبت شده است، اما اینکه طی سالهای اخیر مسئولان زندان بهراحتی با ممانعت از انتقال زندانیان به بیمارستان یا تزریق داروی اشتباه باعث مرگ زندانیان میشوند عملا تبدیل به شیوهای جدید برای کشتن مخالفان شده است.
پیشتر بکتاش آبتین، شاعر و فیلمساز زندانی عضو کانون نویسندگان ایران نیز در حالی که به دلیل بیماریهای زمینهای در زندان دچار بیماری کرونا شده بود و پزشکان در خصوص نگهداری او در این شرایط هشدار داده بودند، با وجود ابتلای مجددش به کرونا و وخامت حال جسمانیاش به دلیل ممانعت مسئولان زندان و انتقال دیرهنگام به بیمارستان جان خود را از دست داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مرگ بکتاش آبتین از نظر تمامی حقوقدانان جنایتی برنامهریزی شده با هماهنگی دستگاه امنیتی و قضایی بود که با واکنش گسترده جامعه مواجه شد. مسئولان سازمان زندانها و قوه قضاییه پس از این اتفاق مدعی شدند از این پس قوانین جدیدی درخصوص نحوه نگهداری زندانیان با هدف رعایت حقوق آنها اجرایی میشود؛ وعدهای که حالا با مرگ مهدی صالحی روشن است محقق نخواهد شد.
سازمان عفو بینالملل نیز فروردینماه سال ۱۴۰۱ با انتشار گزارشی تایید کرد طی ۱۲ سال اخیر دستکم ۹۶ مرگ به دلیل قصور پزشکی در زندانهای ایران رخ داده است. آذربایجان غربی با ۲۸ مورد، تهران با ۱۶ مورد و سیستان و بلوچستان با ۱۵ مورد بالاترین آمار مرگ بر اثر «سلب خودسرانه حق حیات» را در کارنامه دارند.
پیشتر نیز بهنام محجوبی، زندانی دستگیر شده در وقایع برخورد با دراویش گنابادی پس از تحمل دوران سخت حبس که همراه با شکنجه و انتقال به بیمارستان بیماران روانی بود در نهایت به دلیل مسمومیت دارویی جان خود را از دست داد. انتشار فایل صوتی بهنام محجوبی که از رفتار خشونتبار زندانبانان سخن گفته و اعلام کرده بود به او با اجبار داروهای مختلف دادهاند و آمپولهای گوناگون تزریق کردهاند، کنار زدن پرده از یک پروژه هدفمند و روشی تازه برای حذف مخالفان نظام است.
شاهین ناصری، شاهد شکنجه نوید افکاری در زندان شیراز هم یکی دیگر از زندانیانی بود که در مهرماه ۱۴۰۰ اعلام شد به دلایل پزشکی در زندان جان خود را از دست داده است. مرگی که با وجود سلامت جسمانی او که همبندانش نیز تایید کرده بودند تردیدی در مشکوک بودنش نیست.
بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل و نهادهای مختلف حقوق بشری دسترسی نداشتن زندانیان به خدمات درمانی و نامشخص بودن داروهای تجویزی برای این زندانیان و همچنین اصرار بر نگهداری زندانیان بیمار در شرایط نامناسب درمانی، هدفمند بودن این جنایتها را تایید میکند. در سال ۹۹ هم نسرین ستوده تنها یک هفته پس از آنژیوگرافی قلب به زندان بازگردانده شد؛ اقدامی که میتوانست به قیمت از دست دادن جان او تمام شود.
آمار مرگهای عامدانه با نبود خدمات پزشکی در ایران کم نیست؛ زندانیانی که در تهران و شهرهای مختلف در زندانهای جمهوری اسلامی در بدترین شرایط بهداشتی و با کمترین خدمات پزشکی یا در اثر شکنجه جان خود را از دست میدهند و حکومت برای پاک کردن ردپای خود دلیل مرگ آنان را سکته، عفونت گوارشی، مسمومیت دارویی و کرونا اعلام میکند.
به گزارش ناظران حقوق بشر و پزشکان مختلف اگر خدمات درمانی به موقع و در محیطی خارج از زندان انجام شود از این مرگها بهراحتی پیشگیری خواهد شد. اکنون بر اساس تایید سازمان عفو بینالملل، زندانهای جمهوری اسلامی به اتاق انتظار برای مرگ زندانیان بهخصوص زندانیان سیاسی تبدیل شده است و مقامهای حکومتی حاضر به پذیرش مسئولیت خود در قبال جان شهروندان ایرانی در زندانها نیستند.
شکنجه، ایجاد درگیری و ضربوجرح زندانیان بهخصوص زندانیان عقیدتی و سیاسی، تجاوز، فشار روحی و روانی، تحقیر زندانیان با اشکال مختلف و فضای تنگ و نامناسب زندانها تنها بخش کوچکی از حقیقت زندانهای این نظام است.
مرگهای عامدانه در زندانهای ایران، نظام جمهوری اسلامی را تبدیل به حکومتی کرده است که نهتنها ادارهکننده یکی از بزرگترین زندانهای زندانیان سیاسی و عقیدتی جهان است، بلکه عنوان ادارهکننده مخوفترین اتاقهای انتظار مرگ را نیز به نام خود ثبت کرده است.