دلیل انقراض دایناسورها یکی از بزرگترین معماهای علمی است. شاید دانشمندان درباره پاسخهایی که به این سؤال دادهاند چندان باهم موافق نباشند، اما نظرشان در یک مورد دیگر، مشخص و یکسان است؛ این که ما در قرن انقراضهای بزرگ زندگی میکنیم.
سازمان ملل در گزارش امسال خود اعلام کرد که کاهش گونههای جانوری بهصورت خطرناکی شدت گرفته است و ما پایههای اقتصاد، معیشت، امنیت غذایی، سلامتی و کیفیت زندگی در جهان را از بین میبریم.
این گزارش نشان میدهد که در حدود یک میلیون گونه حیوانی و گیاهی شامل ۴۰٪ از گونههای دوزیستان، ۳۳٪ مرجانهای صخرهای و بیش از یکسوم کلیه پستانداران دریایی، اکنون بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت درخطر انقراض قرار دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
علاقه انسان به نگهداری از حیوانات به اولین روزهای ایستادن روی دو پا برمیگردد. برای انسانِ یکجانشین، دامداری راه معقولانهتری نسبت به شکار بود؛ اما کمکم حیوانات دیگری هم، جدا از مصرف غذایی، به این قبیلههای انسانی اضافه شدند. سگها از اولین پستاندارانی بودند که نگهداری از آنها بر اساس منفعت دوطرفه بود. همزیستی مسالمتآمیز در گونههای جانوری دیگر هم دیده میشود و انتخابی بر اساس همپوشانی نیازهاست. اجداد سگها در طول تاریخ و در ازای دریافت غذا و جای خواب و امنیت، به پاسبانی از داراییهای صاحبان خود پرداختند.
از میان میلیونها سگی که در حال حاضر در خانههای ما زندگی میکنند، تنها معدودی شغل آباء و اجدادی خود را ادامه دادهاند؛ همانطور که گربههای موشگیر هم در اقلیت هستند.
تنها در ایالاتمتحده ۸۵ میلیون خانواده صاحب حداقل یک حیوان خانگی هستند. ۱۴۰ میلیون قطعه ماهی، ۹۴ میلیون سگ و ۹۰ میلیون گربه، در خانههای آمریکاییها زندگی میکنند.
تجارت پرسود حیوانات خانگی
در سال ۲۰۱۸ تقریباً ۳۰.۳۲ میلیارد دلار غذای حیوانات اهلی در ایالات متحده فروخته شد، و این رقم در سال ۲۰۱۹ به حدود ۳۱.۶۸ میلیارد افزایش یافت. در این آمار، ارقام مرتبط با خدمات دامپزشکی محاسبه نشده است. فعالان حقوق حیوانات و محیط زیست عقیده دارند که صاحبان این تجارت پرسود که در اختیار چند کمپانی معظم است، جلو اطلاعرسانی درست درباره نگهداری از حیوانات خانگی را گرفتهاند.
از قرن شانزدهم میلادی تا سال ۲۰۱۶، حداقل ۶۸۰گونه مهرهدار و بیش از ۹٪ از کل نژادهای اهلی پستانداران مورداستفاده برای غذا و کشاورزی، منقرضشدهاند و حداقل ۱۰۰۰نژاد دیگر هم تهدید میشوند.
همزمان با تغییرات اقلیمی سیاره و تخریب زیستگاههای حیوانات، آمار زادوولد در آنها بهشدت پایین آمده و متولدان کنونی نسبت به قرنهای گذشته از شانس بقای کمتری برخوردارند. گربهسانان بزرگ، از گونههای درخطر هستند. اگرچه تعداد آنها در طبیعت هرسال کمتر میشود، اما تعداد آنها در جای دیگری افزایشیافته است: باغوحشها و باغهای ثروتمندان.
در چند قرن گذشته، با افزایش شدید جمعیت انسانها، هر چیزی که به نیازهای انسانی مرتبط بود، نیز با سرعت افزایش یافت. دامداری و کشاورزی سنتی، دیگر جوابگوی نیاز میلیونها دهان باز نبود. همهچیز باید چند برابر میشد. پیشرفت علم ژنتیک باعثشد تا انسان از میان نژادهای مختلف جانوران، گونههایی را برگزیند که به رفع نیازش نزدیکتر باشد. گاوهای شیرده، خوکهای بزرگجثه، و گوسفندهایی با پشم مرغوب، جای نژادهای بومی کممنفعت را گرفت. این مهارت تغییر ژنتیکی و دست بردن در انتخاب طبیعی، بازار دیگری را نیز هدف گرفت.
سالانه میلیونها نوزاد سگ و گربه در سراسر جهان بهدنیا میآیند تا فروخته شوند، اما کسانی هم هستند که داشتن حیوانی شبیه بقیه راضیشان نمیکند.
این نژاد سگ، قربانی اصلاح نژادی شده است که در خیلی از سگ و گربههای تزیینی دیگر هم وجود دارد. وضعیت سلامتی هیچیک از آنها خوب نیست. در اتحادیه اروپا برای جلوگیری از تولید نژادهای بسیار آسیبپذیر، قوانینی وضعشده است. مثلاً پرورش گربههای ایرانی با صورت بسیار تخت، ممنوع است. نژادهای دستکاریشده، معمولاً بدون کمک و مراقبت انسان قادر به ادامه حیات نیستند.
زمانی که بر اساس تلاشهای گروههای حمایت از حقوق حیوانات، قوانین سختگیرانهای درباره حیوانات خانگی، پرورش و خرید فروش آنها وضع شد، عدهای به سراغ حیوانات غیرخانگی رفتند. سلفی گرفتن با بچه شیر و مشاهده شنای ثروتمندان و چهرههای مشهور همراه ببر در استخرهای خانگی، در شبکههای اجتماعی عادی شده است. بازدیدکنندگان، توله ببر و شیرهای چاق را که تحت تأثیر آرامبخش، ظاهر مهربان و دوستداشتنی دارند، در آغوش میگیرند و به عاقبت آنها بعد از بلوغ، کاری ندارند.
سیرکها و باغوحشهای کشورهای درحالتوسعه، خریداران این حیوانات وحشی بالغ هستند. تلاشهای گروههای مدافع حقوق حیوانات باعث شده است که نظارت بیشتری روی فعالیت سیرکها باشد و مردم نیز دیگر علاقهای به دیدن پریدن ببر از میان حلقه آتش نداشته باشند، چون متوجه شدهاند که تمرینات سخت و دردناکی به کسب این مهارت منجر شده است؛ اما سیرک جدیدی با ابعادی بسیار گستردهتر در تمام دنیا، پدید آمده است.
معروفترین ستارههای شبکههای اجتماعی، ستارههای سیمایی نیستند، بلکه سگ و گربههایی هستند که با حرکات و عکسالعملهای بامزه شما را به خنده میاندازند. این ویدیوها، میلیونها بار همخوان میشوند و برای صاحبانشان درآمدهای هنگفت دارند.
در این میان، عدهای از این که دوربین به دست منتظر بمانند تا حیوان خانگیشان کار بامزهای انجام دهد، خسته شدند و شروع کردند به کمک گرفتن از پرورشدهندگان حرفهای حیوانات برای آموزش دادن سگ و گربه.
اواسط تابستان، پلیس لسآنجلس درگیر یک پرونده حیوانآزاری شد که بحث درباره سوءاستفاده از حیوانات خانگی را دوباره در رسانهها مطرح کرد. دختر جوانی، تصادفاً فیلمی از پرخاشگری و آزار دادن سگ خود را در کانال یوتیوب خود منتشر کرد. طرفداران او ناباورانه رفتار واقعی او را با سگش دیدند، درحالیکه فکر میکردند هوادار یک سگ بامزه و دختر مهربانی هستند که باهم یک زندگی رؤیایی دارند، اما در واقع فقط باعث شده بودند که یک آزارگر، درآمد بیشتری کسب کند.
شبکههای اجتماعی صحنههای حیوانآزاری را پاک میکنند، اما درباره حیوانآزاری پنهان صاحبان میلیونها حیوان خانگی، نمیشود بهآسانی کاری کرد. برخی از ایالتهای امریکا تلاش کردهاند سر و سامانی به تعداد بیشمار حیوانات خانگی دهند، و جلو زادوولد بیرویه آنها را بگیرند.
یکی از این راهحلها، ممنوع کردن تجارت حیوانات و تعطیل کردن مزارع پرورش حیوانات خانگی است. طرفداران محیط زیست و مدافعان حقوق حیوانات تلاش میکنند از به دنیا آمدن حیوانات به قصد اسارت دایمی در خانهها، جلوگیری کنند، و علاقهمندان داشتن حیوان خانگی را ترغیب کنند بهجای خرید نژادهای خاص و گرانقیمت، عشق و توجه خود را نثار حیوانات بیسرپرست، نجاتیافته یا رهاشده کنند. آنها امیدوارند همانطور که مردم به ستارههایی که پالتو پوست میپوشند اعتراض میکنند، از آنهایی که یک سگ مینیاتوری پشمالو را بغل کردهاند، نیز رو برگردانند.