تعدادی از مقامهای سیاسی افغان که در ۹ ماه گذشته در سرگردانی و بلاتکلیفی بودند، بالاخره توانستند شب سهشنبه ۲۷ اردیبهشت، نشستی را در شهر آنکارا در ترکیه برگزار کنند. هدف اصلی این نشست بررسی راههای مبارزه با گروه طالبان بود. سیاستمدارانی که در این نشست حضور داشتند، چهرههای اصلی قدرت در ۲۰ سال گذشته بودند.
تعدادی از آنان با عنوان افرادی که نیروی نظامی غیرمسئول در اختیار داشتند نیز معرفی شدهاند. این افراد به ظاهر در ائتلافی گسترده به نام شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان خود را معرفی میکنند. بااینحال، نخستین برآیند این نشست، تاکید بر گفتوگو با طالبان بود.
تعدادی از حاضران در این نشست در گفتوگو با رسانهها در حالی که نامشان را هم افشا نکردند، گفتند که در قدم اول آنان با طالبان وارد گفتوگو میشوند تا این گروه بیشتر از این موجب تباهی افغانستان نشود. در این نشست یک اعلامیه هفت مادهای نوشته شده که در آن از طالبان خواسته شده است تا به میز مذاکره بازگردند. آنان گفتهاند، درصورتیکه طالبان به میز مذاکره بازنگردند، در مورد برخورد نظامی تصمیم خواهند گرفت.
با اینکه نمیتوان منکر نفوذ این چهرهها در افغانستان شد، اما واقعیت این است که تعداد زیادی از چهرههای سیاسی شرکتکننده در نشست آنکارا، به صورت بالقوه یا بالفعل از گردونه قدرت و فعالیت سیاسی خارج و رسما بازنشسته شدهاند؛ چهرههایی چون عبدرب رسول سیاف، دوستم، خلیلی، محقق، اسماعیلخان و یکی دو تن دیگر که عملا نمیتوانند هیچ جبههای را مدیریت کنند؛ زیرا کهولت سن به آنان اجازه فعالیت نمیدهد.
متاسفانه این افراد در ۲۰ سال گذشته، هیچ جایگزینی برای خود در نظر نگرفتهاند. بهجز مارشال دوستم که فرزندانش همزمان هم مشغول تحصیل بودند و هم به جبهه جنگ میرفتند، بقیه چهرههای سیاسی و نظامی، فرزندانشان را به دانشگاههای معتبر جهانی فرستادند و آنان نیز دیگر توان رهبری جنگ را ندارند.
چهرههای دیگری هم چون قانونی، ایزدیار، نبیل، میررحمان رحمان، صالح و غیره هم هیچگاه نیروی مسلح نداشتهاند که کاری برای بسیج آنان صورت بدهند. از سوی دیگر عملکرد ۲۰ سال گذشته این افراد به حدی سیاه است که امکان جذب نیرو از داخل افغانستان برای آنان وجود ندارد. هرچند چهرههایی چون عطا محمد نور، دوستم، خلیلی و محقق از همان روزهای اول فرار به خارج از کشور، درباره بازگشت به جبهههای جنگ سروصدای زیادی به راه انداختند؛ اما در عمل هیچکدام از این افراد جرات نزدیک شدن به مرزهای افغانستان را نداشتند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تنها اثری که جمع شدن این افراد زیر یک چتر سیاسی باقی میگذارد، نگرانی مردم از احتمال بازگشت همان چهرههای تکراری در سیاست افغانستان است. با این حال، نمیتوان به بازگشت چهرههای سیاسی شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان خوشبین بود. در قدم اول مشخص است که طالبان حاضر به انجام هیچ نوع مذاکره و گفتوگو نیستند. طالبان خود را در حال حاضر فاتح بزرگ جنگ با ۴۰ کشور قدرتمند جهان میدانند. برداشت طالبان از این مسئله که توانستهاند با موتورسیکلتهایشان، تانکهای فوق مدرن آمریکایی را مجبور به فرار کنند، باعث شده است تا با اعتمادبهنفس بیشازحد، به هیچ جریان و قدرت دیگری اعتنا نکنند.
برخورد طالبان در مناطق مرزی با مرزبانهای کشورهای همسایه، این اعتماد بهنفس کاذب را بهخوبی نشان میدهد. فرستادن پیام به کشورهای همسایه که نگران نباشید، دیگر کشورهای شما از افغانستان تهدید نخواهد شد و عملکرد خلاف گفتههایشان هم ناشی از همین اعتماد بهنفس است.
در چنین وضعیتی، خندهدار است که طالبان با چهرههای که تاریخ مصرفشان به پایان رسیده، مذاکره کنند. گروه طالبان از مقامهای سیاسی افغانستان خواستهاند تا به کشور بازگردند و زیر چتر امارت اسلامی زندگی عادی خود را از سر بگیرند. این به معنای آن است که گروه طالبان دیگر هیچ جریان سیاسی و سیاستمداری را همتراز خود نمیبینند. بنابراین دل بستن به عملکرد این شورا، به نظر بیهوده میآید.
در واقع، مقامهای سیاسی که شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان را ایجاد کردهاند، در زمان حکومت جمهوری، جایگاه سیاسیشان را از دست دادند و حتی نتوانستند نفوذ خود را در مناطق سنتی تحت کنترلشان حفظ کنند. در چنین وضعیتی به نظر نمیرسد شورای عالی مقاومت ملی بتواند روندی موثر برای اعمال فشار بر طالبان در پیش بگیرد.
حتی اگر این چهرهها بتوانند در داخل افغانستان دست به حرکت نظامی بزنند، این حرکتها چنان کوچک و ناچیز خواهد بود که هیچ اثری بر اوضاع نخواهد داشت. از یاد نبریم که طالبان از متخصصان نبردهای چریکیاند و حتی کشور را نیز به صورت چریکی اداره میکنند. بنابراین جنگیدن با کسانی که ۲۰ سال جنگ چریکی کردهاند و حالا همان شیوه جنگیدن را با ابزار جنگی بهتر و مجهزتر همراه کردهاند، کار سادهای نخواهد بود.
به نظر میرسد شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان، بیشتر از سر درماندگی و استیصال شکل گرفته است. سیاستمدارانی که روزگاری حرف اول را در کشور میزدند، برای اینکه حداقل در افکار عامه زنده باشند، این تشکل را به وجود آوردهاند؛ اما امید بستن به این جریان برای ایجاد تغییر در افغانستان بیشازحد خوشبینانه است.