انتخابات اخیر لبنان که در آن حزبالله به دلیل شکست متحدانش و ورود نامزدهای مستقل، اکثریت پارلمانی را از دست داد، درس عبرتی است برای لبنانیها، جمهوری اسلامی ایران، و بلکه برای کشورهای منطقه. نخستین درس، اعتماد نکردن به افراد، خاندانها، و گروههای نیابتی است؛ درسی که عربستان سعودی سالها پیش از این انتخابات به خوبی آموخته است. از این رو عربستان سعودی در لبنان همواره با واقعیتها برخورد کرده و هرگز دچار توهم نشده است.
واقعیت این است که دستاوردهای رفیق حریری، نخستوزیر فقید لبنان، بعد از او به پایان رسید و لبنان پس از آن وارد مرحله جدیدی شد؛ چون رفیق حریری سیاستمداری تکرارنشدنی در لبنان بود. من به یک اصل باور دارم و آن را بارها به برخی از سیاستمداران لبنانی یادآوری کردهام و در رسانهها نوشتهام؛ آن اصل این است که دولتها باید تنها با دولتها و نهادهای رسمی و دولتی تعامل کنند، نه با افراد و گروههای نیابتی. در دنیای عرب، منافع همگان ایجاب میکند که با درنظرداشت واقعیتهای منطقه، همه با هم در تعامل و ارتباط باشند و باید به همه گروهها، قشرها و مولفههایی که منطقی میاندیشند و بر مبنای خردورزی تصمیم میگیرند، کمک شود. مصلحت این است که در لبنان با همه خردورزان، چه سنی باشند و چه شیعه و مسیحی، تعامل شود. به همین ترتیب، در سایر کشورهای عربی نیز باید مطابق با بافت اجتماعی، سیاسی، و مذهبی آنها، تعامل شود.
باز تکرار میکنم که ما باید تنها با دولتها، نهادهای رسمی، و خردورزان تعامل کنیم، نه با گروهها و سازمانهای نیابتی. این به معنای بیوفایی، عقبنشینی، و گریز از مسئولیتها و تعهدها نیست، بلکه مصلحت و منفعت همگان در همین روش نهفته است. چون گروههای نیابتی مانند حزبالله در لبنان و حشدالشعبی در عراق، و پشتیبان آنها، یعنی جمهوری اسلامی ایران، دشمن منافع مردماند و هرگاه برنامه و پروژهای به سود مردم مطرح شود، بیدرنگ آن را تخریب میکنند. نمونهوار، حزبالله رفیق حریری را ترور کرد تا برنامهای که او در نظر داشت در لبنان عملی کند، فرو پاشد و از میان برود. در عراق نیز هرگاه سیاستمدار میانهروی سر بر آورد، یا حتی پژوهشگری به یک کار تحقیقی اقدام کند، کشته میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از این رو، ایجاب میکند که یک راهبرد فراگیرتر و شفافتر در نظر گرفته شود که بر اساس آن، با دولتها و نهادهای رسمی و شناختهشده تعامل شود و همه خردباوران، از هر گروه و طایفهای، بسیج شوند و از آنان حمایت و پشتیبانی شود. هنگامی که این راهبرد را در پیوند با لبنان مطرح میکنیم، منظور ما هدف قرار دادن سعد حریری، نخستوزیر پیشین، نیست؛ هرچند او اشتباههای سیاسی بزرگی در حق لبنان و در حق خودش مرتکب شده است. بلکه منظور ما این است که از فروکاستن دولت به یک فرد یا گروه جلوگیری شود.
هدف عربستان سعودی هم همین است، که اوج خردگرایی و واقعیتگرایی این کشور را نشان میدهد. من با قاطعیت و یقین این را میگویم، چون در طول دو دهه گذشته شاهد تعامل عربستان سعودی با لبنان بودهام و از رهبران و مقامهای بلندپایه این کشور شنیدهام. عربستان سعودی با همه گروهها و مولفههای لبنانی، فاصله مشابهی را رعایت میکند. روزی یک مقام لبنانی که هنوز زنده است، از طریق من به یکی از مقامهای سعودی پیام داد که میخواهد با او دیدار کند. هنگامی که آن پیام را به مقام سعودی رساندم، پاسخ داد: «به او بگو که قدمش گرامی، ما همیشه برای پذیرایی از او آمادهایم، اما بگو که نزد ما همه لبنانیها برابرند و هیچ یک با دیگری تفاوت ندارد؛ ما نسبت به همه در یک فاصله مشخص ایستادهایم».
بنابراین، مهمترین درسی که باید از نتایج انتخابات لبنان آموخت، شفافیت و اعتماد نکردن به گروههای نیابتی است. این درسی است که عربستان سعودی بسیار زود و پیش از این انتخابات، بلکه از سال ۲۰۱۵، فرا گرفته است؛ زیرا عربستان سعودی کشوری است که بزرگترین مبارزه را علیه فساد راه انداخته و برای حفاظت از جایگاه واقعی دولت در لبنان، با همه گروههای لبنانی رابطه یکسان ایجاد کرده و از رابطه مستقیم با افراد، خاندانها، گروهها، طایفهها، و فرقهها دوری گزیده است.
عملی کردن این درس مهم و حیاتی، مستلزم یک راهبرد فراگیر و همهجانبه است که در چارچوب آن، به همه خردورزان و به همه گروهها، طایفهها و اقشار، نه تنها در لبنان، بلکه در سراسر منطقه، بدون تبعیض کمک و دستگیری شود، تا صدای خردورزی بلند بماند و نقش خردگرایی در منطقه مستحکم شود. زیرا هدف بزرگ و والا، آرامی و ثبات منطقه است.
Asharq Al-Awsat ©