درگیری میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل تا اطلاع ثانوی به صورت «جنگ در سایه» ادامه خواهد یافت؛ جنگی که با ترور کادرها، ویران کردن جنگافزارها، رخنه در ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی و تهدیدهای شدیداللحن، پیش خواهد رفت.
با نزدیک شدن جمهوری اسلامی به ساخت بمب هستهای، ممکن است اسرائیل به تهدید یک جنگ فراگیر متوسل شود، گرچه میداند که جنگ فراگیر در شرایط کنونی دشوار و بسیار پرهزینه است و ممانعت از دستیابی ایران به بمب هستهای ممکن نیست. البته در صورتیکه اسرائیل تهدید به جنگ فراگیر کند، تهران نیز درباره محو کردن رژیم صهیونیستی از نقشه سیاسی جهان، سخن خواهد گفت.
این درحالی است که دولت جو بایدن تلاش میکند هرچه زودتر به توافق هستهای بازگردد، زیرا ازنظر آنها تنها راه موجود برای جلوگیری از ساخت بمب هستهای، بازگشت به توافق هستهای است.
اما دولت بایدن با سه مشکل روبهرو است که فعلا توجهی به آنها ندارد؛ مشکل اول، احتمال رد شدن بازگشت از سوی سنا است، چرا که به گفته باب منندز، سناتور ارشد دموکرات و رئیس کمیته خارجی سنا، «بازگشت به توافق هستهای با منافع راهبردی آمریکا سازگاری ندارد»، مشکل دوم، دیدگاه متحدان آمریکا در خاورمیانه است، آنها بر این باورند که گسترش نفوذ ایران در منطقه از طریق شبهنظامیان مذهبی نیابتیاش، خطرناکتر از بمب هستهای است و مشکل سوم، فریبکاری تهران است که در گذشته با موفقیت انجام داده و پس از بازگشت به برجام هم میتواند با فریبکاری و نیرنگ، پروژه هستهای خود را در خفا ادامه دهد و به ساخت بمب هستهای دست پیدا کند.
البته بر هیچکس پوشیده نیست که اسرائیل برخلاف ادعایش، از راهاندازی یک جنگ فراگیر بدون کمک آمریکا ناتوان است، درحالی که ورود به چنین جنگی برای آمریکا نیز در شرایط کنونی دشوار بهنظر میرسد. همچنین همه میدانند که به گفته کریم سجادپور، کارشناس آمریکایی ایرانیتبار در موسسه کارنگی، سیاست جمهوری اسلامی ایران بر دو محور«اول، رویارویی با آمریکا و اسرائیل با استفاده از سه ایدئولوژی ضد امپریالیسم، مذهبی شیعه و ناسیونالیسم ایرانی و دوم، رویارویی با آمریکا و اسرائیل از طریق شبهنظامیان مذهبی نیابتی جمهوری اسلامی» استوار است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
واقعیت این است که آنچه ایران در خاورمیانه توسط گروههای نیابتیاش انجام داده است، در تاریخ نفوذ قدرتهای منطقهای و بینالمللی در منطقه سابقه ندارد. رژیم ایران در آغاز با شعار آزادسازی فلسطین وارد صحنه سیاسی شد، سپس، گروههای شبهنظامی ایدئولوژیک مذهبی را در عراق، سوریه و لبنان تحت سرپرستی نیروی قدس سپاه پاسداران ایجاد کرد و همزمان به شبهنظامیان حوثی در یمن، حماس و جهاد اسلامی در غزه کمک تسلیحاتی کرد.
این گروههای شبهنظامی که مهمترین آنها شامل «حزبالله» لبنان، «حشدالشعبی» عراق، «حوثیهای» یمن، «زینبیون» پاکستان و «فاطمیون» افغانستان است، به نیابت از تهران، با راهاندازی جنگهای غیرمنظم و با پرتاب موشک، منافع آمریکا و اسرائیل را هدف قرار میدهند. به دلیل اینکه اسرائیل واکنش در برابر این گروهها را همیشه در اولویت قرار داده، موشکپراکنیهای آنها به کشورهای مبدا بیشتر از کشورهای مقصد یعنی آمریکا و اسرائیل آسیب رسانده است.
چنین به نظر میرسد که اکنون دگرگونی بزرگی در بازی پدید آمده است. حکومت نفتالی بنت اخیرا اعلام کرد که اسرائیل در واکنش به راهبرد موسوم به راهبرد «تارهای عنکبوت» دولت ایران، راهبرد «قطع سر اختاپوس» را پیش گرفته است. اسرائیل که در گذشته تارهای عنکبوت ایران را بهویژه در سوریه و گاهی در درون ایران، هدف قرار میداد، اکنون از زبان نخستوزیرش بنت میگوید: «زمان مصونیت ایران در جنگ نیابتی، سپری شده و اکنون زمان آن است که سر اختاپوس در درون ایران قطع شود».
در واکنش به گفتههای مقامهای اسرائیلی، جمهوری اسلامی ایران از زبان فرماندهان سپاه همان تهدیدهای همیشگی محمود احمدینژاد مبنی بر «محو اسرائیل از نقشه سیاسی جهان» را تکرار کرد.
در واقع جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده است که اسرائیل در حال حاضر سستتر از تارهای عنکبوت شده و میتوان آن را با یک ضربه از میان برداشت. بنابراین، پس از اینکه یکی از فرماندهان سپاه گفت: «ایران میتواند اسرائیل را در هفت دقیقه نابود کند، اما منتظر دستور رهبر معظم انقلاب هستیم» فرمانده دیگر سپاه، میزان خشم را اندکی تخفیف داد و به «نابود کردن حیفا و تلآویو» بسنده کرد. این درحالی است که تاکنون هیچ خبر تاییدشدهای از گفتههای محمدعلی جعفری، فرمانده سابق سپاه، مبنی بر اجرای عملیات در داخل اسرائیل، در دست نیست. خبر تاییدشده این است که تهران هیچگاه به حملههای اسرائیل به مراکز نظامی و گروههای نیابتیاش در سوریه، واکنشی نشان نداده است.
آنچه در جغرافیای کشورهای عربی و مناطق دیگر جهان میگذرد، این است که به نیابت از تهران، پاهای عنکبوت جمهوری اسلامی مستقیما عمل میکنند. واشینگتن این پدیده را «بیثبات کردن خاورمیانه» میخواند، اما ماجرا خطرناکتر از آن است. نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی در منطقه به جایی رسیده است که اکنون میخواهد بافت اجتماعی در برخی از کشورهای عربی را تغییر دهد و با مسلح کردن اقلیتهای مذهبی وابسته به خود، اقلیتها را بر اکثریتها حاکم کند تا پروژه منطقهایاش تکمیل شود. افزون بر آن، جمهوری اسلامی، کشورهایی مانند لبنان، عراق و سوریه را خط مقدم جبهه دفاعی و سکویی برای پرتاب موشکهایش تبدیل کرده و این واقعیتی است که آن را عملا مشاهده میکنیم.
البته راهبرد قطع سر هشتپا و راهبرد تارهای عنکبوت همچنان روی صفحه رایانهها باقی میماند، درحالی که تا رسیدن به پایان ماجرا هنوز راه درازی در پیش است.
© IndependentArabia