احمد (مستعار) در رستوران کوچکی در ملبورن استرالیا کف زمین میسابد و ظرف میشوید. او برای همین کار استخدام شده است؛ در حالی که در افغانستان یکی از عکاسان خبری مشهور بود. او که پس از سقوط افغانستان به دست طالبان توانست خود را به استرالیا برساند، از حدود شش ماه پیش مشغول تمیز کردن کف سالن رستوران و شستن ظرفها است؛ در حالی که هم لیسانس دارد و هم تجربه کاری؛ اما کسی از رشته و تخصصش چیزی نمیپرسد و او ناگزیر است برای کمک به خانوادهاش که در افغانستان باقی ماندهاند، همچنان به این شغل ادامه دهد.
این تنها زندگی احمد نیست که چنین رقم خورده است. تقریبا بیشتر افغانستانیهایی که پس از اوت ۲۰۲۱ از این کشور خارج و در کشورهای غربی ساکن شدند، وضعیتی مشابه دارند. گاردین در گزارش تازه خود که ۲۱ ژوئن منتشر شد، به وضعیت مهاجران افغانستانی جدید در کشورهای غربی پرداخته است.
بر اساس این گزارش، صدها متخصص تحصیلکرده افغانستانی در کشورهای جدید خود برای پیدا کردن کار سرگرداناند. با اینکه برخی از این افراد در کشورهای خارجی تحصیل کردهاند، شغلهایی که به آنان پیشنهاد میشود، در زمینه تخصص و رشته تحصیلی آنان نیست.
اکثر افغانستانیهایی که به کشورهای غربی رفتهاند، توان مالی زندگی در مرکز شهرها را ندارند، زیرا در این بخش از شهر هم اجاره بالا است و هم سطح زندگی. به همین دلیل افغانستانیها و دیگر مهاجران خارجی ناگزیرند در مناطق حاشیهای شهرها زندگی کنند و برای رسیدن به سر کار خود هر روز دهها کیلومتر بپیمایند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در حومه شهرها وضعیت تاحدی متفاوت است. معمولا اکثر مهاجران در حومه شهر زندگی میکنند و تقسیم کار به صورتی است که فرصتهای متنوع برای همه فراهم است اما به نظر میرسد مرکز شهرها در اشغال کسانی است که مشاغلی با درآمد بالا و زندگی بهتر دارند.
برای افغانستانیها اگر طالبان نمیآمدند، زندگی در کشور خودشان، با تمام چالشهای آن آرامشبخشتر بود. یک کارمند ارشد حکومت سابق افغانستان که حالا در ویکتوریای استرالیا ساکن است، به شرط حفظ نام، میگوید: «با خروج آمریکا از افغانستان و سقوط این کشور به دست طالبان، افغانستان یکی از درخشانترین دورههای تاریخ معاصر خود را به حافظه تلخ تاریخ سپرد و حالا برای افغانستان تاریکی و فرار مغزها باقی مانده است.»
او معتقد است: «آمریکا یک بار در دهه ۸۰ میلادی از ما علیه شوروی استفاده کرد و بعد به حال خود واگذاشت و بار دیگر در آغاز قرن ۲۱ ما را با دموکراسی و آزادی و ارزشهای حقوق بشری مانوس کرد و در نهایت باز هم در وضعیتی بدتر رها کرد.»
البته از حق نباید گذشت که این محدودیتها به معنای آن نیست که هیچ اتفاق خوبی رخ نداده است. افغانستانیهایی که از جهنم افغانستان تحت سلطه طالبان فرار کردهاند، بسیار خوشحالاند که زنده ماندهاند و در فضای فارغ از جنگ و کشتار زندگی میکنند. با این حال، بخشی از این افراد کسانیاند که روزگاری در مناصب کاری برجسته در دولت افغانستان حضور داشتهاند. تعدادی از آنان در همان کشورهای که حالا به عنوان مهاجر زندگی میکنند، سالها تحصیل کردهاند. مشکل در واقع در محدودیتهای قانونی است که دست مهاجران را بسته است؛ محدودیتهای مانند اینکه آیا مهاجران میتوانند به تحصیل خود ادامه دهند، یا در کشورهای تازه، در همان زمینه شغلی که در کشورشان و بر اساس رشته تحصیلی خود کار میکردند، استخدام شوند؟
سقوط دولت جمهوریت در افغانستان موج جدید از مهاجران را به کشورهای همسایه و دور روانه کرد. چند کشور غربی در عرض ۱۵ روز- از ۱۵ تا ۳۱ اوت- نزدیک به ۱۲۵ هزار نفر را از افغانستان تخلیه کردند که بزرگترین عملیات تخلیه تاریخ معاصر نام گرفت. دولتهای غربی پس از آن هم روند انتقال افغانهای آسیبپذیر زیر سلطه طالبان یا کسانی را که با آنان همکاری کرده بودند، ادامه دادند. با این حال، پیدا کردن شغل، خانه و امکانات اولیه زندگی برای این حجم از مهاجران کار سختی است که به زمان بیشتری نیاز دارد.