هرچند سازمان حزبالله لبنان به هیاهوی تبلیغاتی خود درباره احتمال وقوع جنگ با اسرائیل ادامه میدهد، در عمل برای رویارویی با اسرائیل هیچ اقدامی انجام نشده است و هیچ آمادگی وجود ندارد و حزبالله با بهرهبرداری از این ترفند، میکوشد خود را از بحرانی که پس از برگزاری انتخابات مجلس با آن مواجه شد، نجات دهد.
تردیدی نیست که وضعیت کنونی لبنان و منطقه با شرایط سال ۲۰۰۶ بسیار تفاوت دارد. در آن زمان که حزبالله خود را با عنوان «مقاومت» معرفی کرد تا نفوذش را بر لبنان تحمیل کند، جمهوری اسلامی ایران برای رهبری جنگ سال ۲۰۰۶، به حزبالله نیاز داشت؛ اما امروز وضعیت کاملا متفاوتی بر منطقه و جهان حکمفرما است.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا رژیم ایران در حال حاضر واقعا از حزبالله میخواهد به جنگ با اسرائیل وارد شود؟ پاسخ این پرسش با توجه به تحولات منطقه و جهان، منفی است.
بهرغم تعلیق مذاکرات وین و توقف جلسات آن، تهران همچنان منتظر رونمایی از تغییر در سیاستهای دولت دموکرات است و میکوشد آمریکا را پس از انتخابات میاندورهای نوامبر آینده، بار دیگر به پای میز مذاکره بنشاند؛ به ویژه اینکه لابی ایرانی در حزب دموکرات سعی میکند دولت بایدن را با شعار لزوم رسیدن به حتی یک توافق بد، تحت فشار قرار دهد. بعید نیست که پافشاری بر لزوم برگشت به برجام نه تنها بر اعضای حزب دموکرات که بر کاخ سفید، وزارت خارجه و شماری از اعضای کنگره مانند سناتور برنی سندرز، الیزابت وارن و دیگران هم تاثیر بگذارد و آنها را به پذیرش این امر متقاعد کند.
بنابراین، رژیم ایران هرگز نمیخواهد که حزبالله در شرایط فعلی آرامش جنوب لبنان یا بلندیهای جولان را برهم بزند؛ زیرا چنین اقدامی از یک سو آمریکا را با چالش روبهرو میکند و از سوی دیگر، به اسرائیل فرصت میدهد تا در سایه درگیری با حزبالله، مذاکرات وین را به بنبست بکشاند. این در حالی است که رژیم ایران با توجه به وخامت روزافزون اوضاع اقتصادی، گسترش دامنه اعتراضهای مردمی و افزایش بیسابقه شاخص فقر، بهشدت نیازمند احیای برجام است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، پس از تشدید جنگ در اوکراین، اروپا در جستوجوی منابع جایگزین برای گاز روسیه است و تلاشها برای اینکه گاز اسرائیل و مصر هرچه زودتر جایگزین گاز روسیه شود تا بخشی از کمبود عرضه را بهویژه در زمستان پیشرو جبران کند، ادامه دارد. به همین دلیل تهران نمیخواهد حزبالله با ایجاد تنشهای نظامی و امنیتی، خشم اروپا را برانگیزد و ایران را از رقابت برای جایگزینی گاز روسیه به اروپا، بازدارد؛ بهویژه پس از آنکه مسکو با ارائه شروطی خارج از توافق ۲۰۱۵، مانع پیشرفت مذاکرات برجام و رسیدن به توافق نهایی شد.
درست است که شرایط بحرانی لبنان تحمل تنشهای نظامی در جنوب این کشور را ندارد و نمیتواند عواقب آن را تحمل کند، اما تصمیم اصلی جنگ در دست رژیم ایران است. اگر به فرض احتمال جنگی دربگیرد، تصمیم آن در تهران گرفته میشود؛ همانگونه که تصمیم جنگ سال ۲۰۰۶ نیز را هم رژیم ایران اتخاذ کرد. از این رو، جمهوری اسلامی ایران به حزبالله اجازه نمیدهد یک جنگ ویرانگر را آغاز کند؛ مگر اینکه اسرائیل مستقیما به ایران حمله کند.
سپاه پاسداران میخواهد گروه شبهنظامی وابسته به خود را برای روز رویارویی احتمالی تهران و تلآویو نگه دارد. بنابراین، رژیم ایران در حال حاضر نمیخواهد حزبالله را در جنگی وارد کند که به تضعیف توانایی آن منجر شود و در صورت وقوع رویارویی مستقیم با اسرائیل، حزبالله نتواند در جنگ نقش موثری ایفا کند.
رژیم ایران میداند که پیشرفت مذاکرات وین و انعقاد توافق منافع حزبالله را نیز به نوعی تامین میکند و زمینه را برای دستیابی این سازمان به سهم موردنظر از گاز و نفت لبنان در چارچوب سهگانه قدرت (حزبالله، جنبش امل و جنبش میهنی آزاد) فراهم میکند تا این ائتلاف متعهد به «سکوت ننگین» در قبال اسرائیل به هدفی که به آن چشم دوخته است، برسد.
در فرجام میتوان گفت که حزبالله همچنان به هیاهو و سر دادن شعارهای ضداسرائیل ادامه میدهد اما هرگز برای آغاز جنگ با اسرائيل تصمیمی نمیگیرد؛ به ویژه اینکه در گذشته عوامل و دلایل بسیاری همچون ترور اعضای حزبالله، حمله به پایگاههای آن در نقاط مختلف منطقه، انفجار بندرگاه بیروت و اقدامهای متعدد دیگری برای اتخاذ چنین تصمیمی وجود داشت اما حزبالله در تمام این موارد از رویارویی با اسرائیل طفره رفت. از سوی دیگر، رژیم ایران نیز نمیخواهد در حال حاضر در سطح بینالمللی با کارت حزبالله بازی کند.
به هر حال، امید است نکاتی که در بالا به آن اشاره شد، درست باشد و هیاهوی ترویج جنگ در لبنان تنها ادامه کوبیدن بر همان طبلهای دروغین قبلی باشد تا در آینده، جنگی دیگر در منطقه را شاهد نباشیم.