حسن عباسی، سخنران حامی جمهوری اسلامی، درباره بازیکنان فوتبال گفت: «این فوتبالیستها تا خرخره میخورند، همیشه غر میزنند، اما بالاترین ضریب ثروت را دارند.»
مشابه این حرفها درباره بازیکنان فوتبال در ایران بارها تکرار شده است و برای اشاره به منبع پولهایی که در فوتبال ایران هزینه میشود از کلمه بیتالمال استفاده میکنند، درآمد بازیکنان را مفتبری مینامند و آنها را صاحب درآمدی بیش از توانایی و ارزش فعالیت حرفهایشان معرفی میکنند.
اما فوتبال با توجه به میزان گرایش عمومی در ایران، بهعنوان یکی از کمشمار تفریحهای بهجامانده، اگر در بند مدیریت دولتی نبود و حاکمیت، حقوق حرفهای ورزش را در اختیار نمیگرفت، میتوانست اقتصادی سالم داشته باشد.
درآمد بازیکنان فوتبال در ایران را حتی اگر گزاف بدانیم، این محصول سوءمدیریت دولت بر باشگاهها است. مدیران ناآشنا با اقتصاد فوتبال، باشگاههای دولتی را اداره میکنند و عملکرد آنها بازار نقلوانتقال بازیکنان را آشفته میکند و روابط فاسد همین مدیران با مدیر برنامه بازیکنان باعث گرانی قیمت بازیکنان شده است. فوتبال ایران دولتی است و دولت برای احاطه سیاسی و ایدئولوژیک بر فضای فوتبال، بازار آزاد اقتصاد فوتبال را نمیپسندد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
راههای درآمدزایی برای رشد باشگاههای خصوصی در ایران مسدود است. مهمترین راه درآمدزایی حق پخش تلویزیونی است که صداوسیمای انحصاری جمهوری اسلامی حاضر به پرداخت آن نیست. بازیهای لیگ برتر و لیگ یک فوتبال ایران از شبکه سوم سیما، شبکه ورزش و شبکههای استانی پخش میشوند و صداوسیما حاضر نیست حق پخش به باشگاهها بپردازد. صداوسیمای ایران در انحصار حاکمیت است و باشگاهها هیچ گزینه دیگری برای فروش محتوای تصویری خود ندارند.
حاکمیت، مالک انحصاری ثروتی است که بازیکنان فوتبال خلق میکنند. صداوسیما حتی از باشگاههای کوچک پول دریافت میکند تا بازیهای آنها را پخش کند. باشگاههای کوچک و کمدرآمد برای انتشار تبلیغات روی پیراهن خود مجبور میشوند پول پرداخت کنند تا بازیهایشان از تلویزیون محلی پخش شود.
باشگاههای ایرانی از فروش بلیت به نیمی از جمعیت تماشاگران خود محروماند. زنان در ایران نمیتوانند به ورزشگاهها بروند و این یک زیان مالی برای باشگاهها محسوب میشود که درآمد حاصل از بلیتفروشی را کاهش میدهد. فیفا بارها به فدراسیون و دولت ایران هشدار داده است که باید درهای تمام ورزشگاهها به روی زنان باز شود، اما جز گشایش نمایشی و گزینشی درها به روی زنان، همچنان ورود زنان به ورزشگاهها ممنوع است.
تنش دائمی جمهوری اسلامی در روابط بینالمللی باعث میشود باشگاهها از درآمدهای حاصل از این روابط بیبهره باشند. تحریمهای بانکی بارها برای باشگاهها بحران ایجاد کرده است و باشگاهها به درآمدهای خود در فیفا و ایافسی دسترسی ندارند، چون نمیتوانند نقلوانتقال مالی انجام دهند. فیفا بابت بازی بازیکنان باشگاهها در جام جهانی به باشگاهها پاداش میدهد، اما باشگاههای ایرانی قادر به دریافت این پاداش نیستند. تیمهای ایرانی پاداش خود بابت بازی در لیگ قهرمانان آسیا را به دلیل تحریمهای بانکی نمیتوانند از ایافسی دریافت کنند. باشگاههای ایرانی در دریافت حق رضایتنامه و حق رشد بازیکنان خود که به لیگهای خارجی منتقل میشوند نیز این دردسر را دارند و از کسب درآمد از طریق فروش بازیکن ناامید میشوند.
مجموعه این عوامل، باشگاهها را دچار بحران مالی میکند و آنها مجبورند پیگیر بودجههای دولتی برای اداره مالی خود باشند. باشگاهداری دولتی این تصور را ایجاد میکند که بازیکنان و مربیان فوتبال از بودجههای عمومی درآمدهای گزاف دارند و حقوق شهروندان دیگر را پایمال میکنند.
پس از سخنرانی حسن عباسی، بسیاری از چهرههای فوتبال ایران واکنش نشان دادند و سخنان عباسی را توهینآمیز خواندند. خداداد عزیزی، بازیکن پیشین تیم ملی گفت: «من از آمریکا و آلمان ارز خارجی آوردم و اشتغالزایی کردم، کارخانه راهاندازی کردم. تو چه کردی؟»
مسعود شجاعی، کاپیتان پیشین تیم ملی به عباسی چنین پاسخ داد: «هتاکی بس است، درباره گرانی خانمانسوز، گسترش فقر، اعتراضات کارگران، کشاورزان، بازنشستگان و فرهنگیان ... صحبت کن. اگر احضارمان نمیکنید و ما را نمیگیرید، اجازه داریم بپرسیم شغل شما چیست و چه خدمتی به ملت کردهای؟ اگر دلسوز مردم بودی، بهجای اهانت به ورزشکاران جواب نارضایتی مردم را میدادی.» پیروز قربانی، کاپیتان پیشین تیم استقلال گفت: «متاسفم برای این آقا و افرادی که به صحبتهای ایشان گوش میدهند.»