انیمیشن یکی از شاخههای مهم فیلمسازی در جهان است که همزمان با سینمای داستانی و مستند شکل گرفت، اما متاسفانه بسیار دیرتر و حدود ۵۰ سال پس از آن، به ایران راه یافت و بدتر آن که تاکنون فیلم درخوری در مورد تاریخچه شکلگیری و گسترش انیمیشن در ایران ساخته نشده بود.
اکنون به همت مهرداد شیخان، یکی از کارگردانان و انیماتورهای خلاق ایرانی که هنوز شور جوانی دارد، فیلم مستند «انیمیشن ایرانی» ساخته شده است و پس از کشوقوسهای فراوان، سرانجام چندی پیش در بستر نمایش خانگی هاشور (hashure.com) اکران آنلاین شد.
فیلمسازی در کشورهای دیکتاتوری و شبهتوتالیتر مانند جمهوری اسلامی، هرگز نمیتواند هیچ واقعیتی را منعکس کند و فیلم مستند اگر جنبه تاریخی داشته باشد و به تاریخی بپردازد که به دوران قبل از جمهوری اسلامی بازمیگردد، اساسا محال است که بتواند حقیقتی را آینهوار نشان دهد. از سوی دیگر زمان دارد میگذرد و بناها ویران میشوند و انسانها میمیرند و اگر فیلم مستندی ساخته نشود، بخشی از تاریخ برای همیشه مدفون و ناگفته باقی میماند، به همین دلیل ساختن فیلم مستند «انیمیشن ایرانی» به کارگردانی مهرداد شیخان، کاری مهم و درخور توجه است، هرچند نمیتوان از آن انتظار داشت خوبیهای دوران پادشاهی محمدرضاشاه در زمینه انیمیشن را برجسته کند و بدیهای آن را در زمان تثبیت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نشان دهد، اما به هر حال توانسته است واقعیتی را ثبت کند و پیش از آنکه دیر شود اثری و تصویری به یادگار بگذارد.
زمانی که من در دهه ۷۰ خورشیدی، مدیر عامل آسیفای ایران (انجمن بینالمللی سازندگان و دوستداران فیلمهای انیمیشن) بودم و آقای نورالدین زرین کلک، رئیس هیئت مدیره آسیفای ایران و رئیس آسیفای جهانی بودند آقای مهرداد شیخان از جوانان پرشور کمیته فرهنگی انجمن بودند و با تلاش ایشان و دوستانشان، بزرگداشتهایی برای اسفندیار احمدیه، نصرت کریمی، فرشید مثالی... برگزار شد و نام انیمیشن و پویانمایی که حتی در بین اهالی سینما هم شناخته شده نبود، روزبهروز بیشتر مطرح شد.
انیمیشن گستره وسیعی دارد، از نظر شکلی شامل فیلمهای عروسکی، بخشهای دیجیتال و جلوههای ویژه سینمایی میشود و از نظر مضمونی از فیلمهای هنری تا تبلیغاتی را در خود جای میدهد. در مستند «انیمیشن ایرانی» شیخان توانسته است فشرده، اما بهخوبی و بخشبندی شده و زمانمند به همه اینها بپردازد و مهمترین ساختههای انیمیشن ایران در وزارت فرهنگ و هنر در دهههای ۳۰ و ۴۰، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تبلیغات تجاری، تلویزیون، آثار مستقل و تجربی و همچنین انیمیشنهای سینمایی را مورد بررسی قرار دهد.
قدیمیترین انیمیشن موجود در ایران کار کوتاهی است از اسفندیار احمدیه که متاسفانه دیگر خودش در بین ما نیست، اما انیمیشن او در مستند «انیمیشن ایرانی» آمده است. قدیمیترین کارگردانان و انیماتورهایی مانند نورالدین زرین کلک، علیاکبر صادقی، پروین تیموری، فرشید مثقالی، فریدون فرشباف، مهین جواهریان، احمد عربانی، بهروز یغمائیان و عبدالله علیمراد نیز در این مستند صحبت کردهاند و متاسفانه جای بسیاری، ازجمله علیرضا اسپهبد، وجیهالله فرد مقدم، مسعود دشتبان، نصرت کریمی، وحید نصیریان... که دیگر در بین ما نیستند، بسیار خالی است.
خوشبختانه مصاحبههای ارزشمندی از اکبر عالمی در مستند هست که در دوران همهگیری به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت و اکنون شاهد اکران فیلمی که در آن صحبت میکند نیست. در این فیلم درباره جعفر تجارتچی، پرویز اصانلو، پترس پالیان و اسدالله کفافی و دهها نام دیگری که در شکلگیری و گسترش انیمیشن نقشی داشتند و آثارشان صحبت شده است.
تنوع انیمیشن موجب شده است فرصت برای پرداختن به بخشهای مختلف آن کم باشد و شاید بهتر بود بهجای فیلم مستند انیمیشن بخشبندی شده، یک مجموعه فیلم ساخت که در هر قسمت بخشی از انیمیشن مورد بررسی عمیق قرار میگرفت. هر چند این مسئله نیاز به تیمی از نویسندگان و پژوهشگران دارد و کار یک نفر نیست و همین میزان پژوهش و تحقیق آن هم در این زمانه، فراتر از توان یک فرد است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تقریبا به تمام بخشها کم، اما خوب پرداخته شده است. متاسفانه در مورد بخش تلویزیون چندانکه باید و شاید اهتمام ورزیده نشده است یا از تیغ سانسور و خودسانسوری عبور نکرده است، از جمله به خیانتی که شرکت صبا وابسته به تلویزیون انجام داد اشارهای گذرا کردهاند و تنها از موفق نبودن آن صحبت شده است. ناکارآمدی مسعودشاهی و تیمش باعث شد میلیونها دلار و میلیاردها تومان از بین برود و فرصت تاریخی به دست آمده نابود شود و مهمتر آنکه به تلاش هنرمندان و کارمندان تلویزیون برای راهاندازی انیمیشن کامپیوتری و دیجیتال و تاسیس «پروژه انیمیشن کامپیوتری» در دوران محمد هاشمی هیچ اشارهای نشده است و فقط چند سرنخ دادهاند تا در آینده بتوان به آن پرداخت.
نکته مهم دیگری که به آن به خوبی پرداخته نشده است موضوع مهاجرت خیل عظیمی از کسانی است که در زمینه انیمیشن کار میکنند و اینکه برخی از این مهاجران پستهای مهمی در شرکتهای مهمی مانند دیزنی گرفتهاند یا فیلم انیمیشنی پرسپولیس (با انیماتوری و کارگردانی مرجان ساتراپی و ونسان پارونو) که جایزه هیئت داوران جشنواره بینالمللی فیلم کن در سال ۲۰۰۷ را به خود اختصاص داد. فراموش نکنیم این فیلم هم از نظر مضمون هم به دلیل اینکه خانم مرجان ساتراپی (ابراهیمی) بزرگشده ایران است، جزئی از تاریخ انیمیشن ایرانی محسوب میشود و البته نام نبردن از آن قابل درک است.
به دوبله در انیمیشن هم پرداخته نشده است، در صورتی که همین دوبلهها موجب شد انیمیشن به خانهها راه باز کند و اهمیت ویژه پیدا کند.
مهرداد شیخان، فیلمساز انیمیشن مستقلی است که تلاش کرده تا فیلمی مستقل تهیه کند، کاری که در این زمانه بسیار دشوار است و هرکس در این اوضاع واحوال بخواهد فیلم بسازد یا کار مستقلی را جلو ببرد میداند که این کار چقدر سخت است.
شیخان در مصاحبهای با خبرنگار خبرگزاری کار ایران «ایلنا» گفت: «انیمیشن ایران اگر قرار باشد در شکل جهانی به موفقیت برسد، چه در ارائه و فروش و چه بهعنوان سازهای ملی و فرهنگی، باید از حلقه انحصارها خارج شود. این حرف البته تازگی ندارد و مدتهاست گفته میشود. قبضه کردن تولیدات و استفاده ابزاری از انیمیشن و مونوپلسازی (انحصار) تولیدات بخشنامهای و امتیازدهی به اینگونه تولیدات و تولیدکنندگان، از مهمترین آفتهای انیمیشن ایران طی این سالها بوده است. اینگونه تولیدات در نهایت مورد مصرف رسانههای داخلی نظیر تلویزیون و چند شبکه داخلی خواهند بود و همزمان راه را برای سایر گونهها و نگاهها میبندند. ابزاری شدن و فاصله گرفتن انیمیشن از ذات هنریاش و صرفا ارائه تفکر سفارشدهنده، باور یا لااقل اثربخشی کار را از بین میبرد و در نهایت اثر در همان دور و چنبره خودش باقی میماند.»
دیدن این مستند در هاشور برای کسانی که تحصیلات دانشگاهی یا کار حرفهای در زمینه انیمیشن و شاخههای مختلف آن دارند واجب است و حکم کلاس درس را دارد و نکاتی را در آن خواهند دید و شنید که کمتر دیده و شنیده شده است، اما برای همه کسانی که به تاریخ فیلم و انیمیشن علاقه دارند هم بسیار مفید است و دستکم برای بسیاری حکم تجدید خاطرات را دارد.
برای مهرداد شیخان و تمام کسانی که در سردترین زمستان تاریخ ایران از جان خویش مایه میگذارند تا این شعله را که کورسو شده است، از خاموشی نجات دهند آرزوی موفقیت دارم و البته میدانم اگر بهار دیرتر بیاید و این زمستان دیرپا شود، دیگر جز دودی و اثری سوخته و باستانی از انیمیشن ایرانی باقی نخواهد ماند.