کریستیانو رونالدو در سال ۲۰۰۳ در منچستریونایتد بازی میکرد و باز هم ممکن است در سال ۲۰۲۳ در این تیم بازی کند. دوران اریک تن هاگ بدون حضور معروفترین بازیکن یونایتد آغاز شد، اما این سرمربی جدید اعلام کرد او «فروشی نیست.»
علاقه مفرط و آشکار رونالدو به سفر نشان میدهد که اگر به روش خود ادامه دهد، بازگشت دوباره او به یونایتد عمر کوتاهی خواهد داشت. او بهجای آنکه آنها را به شکوه گذشته بازگرداند، خودش به قلمرویی ناشناخته پا گذاشته است. منتظر باشید تا آقای گل لیگ قهرمانی در لیگ اروپا بازی کند و این نشانی از میزان افول او خواهد داشت.
این امر نشانهای از پس زدن بازگشتش نیز خواهد بود، زیرا در نهایت همه، حتی خود رونالدو از آن عذاب کشیدهاند، بااینکه وضعیت حساب بانکیاش باز هم بهتر شد و دستمزدی دریافت کرد که سبب میشود اکثر تیمهای دیگر، قادر به خریدنش نباشند. درحالیکه دوباره جایزه سرمت بازبی را برد و نامش وارد فهرست نهایی بازیکن سال انجمن فوتبال حرفهای (پیافای) شد و درحالیکه بهعنوان بازیکنی ۳۷ ساله رسیدنش به رکورد ۱۸ گل در لیگ استثنایی بود، گرچه این تعداد گل در تاریخ ۱۳ ساله کارش، پایینترین آمار بود. او از سکوی بهترین بازیکن جهان نیز فرو افتاده است. مقابل نیوکاسل، بازگشت شیرینی به خانه داشت و هتتریک شاهکاری مقابل تاتنهام اجرا کرد، اما مقابل لیورپول و منچسترسیتی حسابی آبروریزی کرد.
در نگاه کلیتر، یونایتد از جایگاه دوم به ششم و از ۳۷ گل و ۷۴ امتیاز به ۵۷ گل و ۵۸ امتیاز رسید. ثابت شد این فکر که رونالدو بازی خوبی از سایر بازیکنان تهاجمی میگیرد و بازیشان را بهبود میدهد اشتباه بوده است. سال اول بازی جیدون سانچو سال سختی بود. مارکوس رشفورد، میسن گرینوود، آنتونی مارسیال، ادینسون کاوانی و برونو فرناندز همگی کمتر از سال ۲۰۲۱-۲۰۲۰ گل زدند. همزمان، در بازی سهشنبه مقابل لیورپول که یونایتد با نتیجه چهار بر صفر برنده شد، وقتی سانچو و مارشال گل زدند و رشفورد سرحالتر به نظر میرسید، تن هاگ شمهای از استعدادهای کشف نشده و بازی بدون رونالدو را به چشم دید.
رشفورد پارسال بدترین فصل عمرش را گذراند، اما رونالدو ابدا تنها عامل آن نبود. او عامل به بنبست رسیدن زودهنگام در اوجگیری گرینوود نیست، اما گرینوود پیش از پیوستن این پرتغالی کارش را با سه گل در سه بازی آغاز کرد و قبل از آنکه کنار گذاشته شود این حس را ایجاد کرد که میتواند مهاجم اصلی یونایتد باشد. مدت حضور نداشتن کاوانی در ترکیب اصلی طولانیتر هم شد و تعهد او نیز بیشتر زیر سوال رفت، اما بعد از آنکه یونایتد از او خواست در تیم بماند، جایگاه و شماره پیراهنش را در رقابت با مهاجمی پیرتر از خود از دست داد و یکسال از میدان بازی دور ماند.
برونو فرناندز، یکی از کسانی که رونالدو را به بازگشت ترغیب کرد و به همین دلیل به «مدیر برنامه» ملقب شد، زیر سایه هموطنش مقداری از قدرت و قابلیتش را از دست داد. هر دو دستخوش خشکسالی در گلزنی شدند. شاید اتفاقی نبود که دو مورد از پنالتی خرابکردنهای فرناندز که بهندرت اتفاق میافتد به خاطر حضور رونالدو در زمین و فشار اضافی ناشی از آن بود. مارسیال نیز همانند جسی لینگارد در فهرست ذخیره قرار گرفت. یونایتد با آنکه در پاییز مهاجمان بالقوه بسیاری را در اختیار داشت، شهرآورد (دربی) منچستر را در کمال تعجب با دو مهاجم کاذب یعنی پل پوگبا و فرناندز شروع کرد و رالف رانگنیک هم از نداشتن مهاجم شاکی بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اینطور نیست که بازگشت رونالدو برای سران مختلف یونایتد نیز منفعت پایداری داشته باشد. اگر هم «اد وود» و خانواده گلیزر بعد از پیامدهای امضا کردن طرح راهاندازی سوپرلیگ (و انبوه معضلات دیگر) امید داشتند بازگشت رونالدو محبوبیتشان را احیا کند، چنانچه هرگونه بهبودی هم رخ داده باشد موقتی بوده است. وودوارد که رفته است و اعتراضها مبنی بر اینکه خانواده گلیزر نیز بروند فراگیر شده است.
رهبر یونایتد درون زمین بازی هم عملکرد چندان بهتری نداشت. هری مگوایر که به نظر میرسد جناح رونالدو او را تضعیف کرده باشند، با از دست دادن آمادگی و اقتدارش آشفتهترین کارکرد را به نمایش گذاشت. تن هاگ دوباره کاپیتانی تیم را به این مدافع میانی سپرد و اگر مردی که خیال داشتن بازوبند کاپیتانی را در سر دارد در تیم باقی بماند همین اقدام میتواند دوباره در رختکن دودستگی ایجاد کند.
در ضمن رونالدو در شش فصل نخست حضورش در ورزشگاه اولد ترافورد با یک سرمربی کار کرد، اما اکنون در دومین حضورش دارد با سومین سرمربی کار میکند. اگر یک سال به عقب برگردیم میبینیم دوران رهبری اوله گونر سولشر را میتوان موفقیتآمیز به شمار آورد، زیرا با آنکه از مربیان ردهبالای جهان نبود توانست آنها را تا رده دوم بالا بیاورد، با اتکا به روش ضد حمله به رشته پیروزیهایی در برابر تیمهای نخبه لیگ دست یابد و با تمرکز بر جوانان، بهبود دادن شماری از بازیکنان و ظاهرا ایجاد فضایی شادتر در رختکن نسبت به دوران پرتنش ژوزه مورینیو، یونایتد را احیا کند. اما ۱۰ هفته آخر دوران مربیگری سولشر بهقدری افتضاح بود که به نظر میآمد تمام افقهای پیشرفت بر باد رفته است. به نظر میرسید شالودههایی که احساس میکرد در حال پیریزی آنها است بر شن استوار بودند. باز هم اگر تقصیر به تمامی به گردن رونالدو نبوده باشد، او بود که وضعیتی پویا را تغییر داد.
دوران کوتاه سرمربیگری موقت رالف رانگنیک از همان آغاز محکوم به شکست بود. پیشبینی شدنی بود که روش تحت فشار قرار دادن متقابل این پدرخوانده با این ایستاترین مهاجمها، ترکیب ناجوری است. رانگنیک نه توانست از رونالدو بازی بگیرد، نه توانست او را کنار بگذارد. تیم او ناهماهنگ و ناکارآمد بود. رونالد به تعداد مجموع گلهای فرناندز، رشفورد، سانچو، پوگبا، کاوانی، گرینوود و مارسیال در لیگ، برای رانگنیگ گل زد. با این حال این سرمربی آلمانی احساس کرد یونایتد به مهاجمی جوان نیاز دارد و توصیههایش را برای شکلدهی دوباره تیم، به هیئت مدیره ارائه داد. احتمال دارد پیشنهاد جدایی از رونالدو هم ازجمله آنها باشد.
اما بااینکه این مهاجم خودش به دلایل بسیار متفاوتی به نتیجهگیریهای مشابهی رسیده است، ظاهرا منچستریونایتد قصد دارد او را نگه دارد. شاید حس دافعه چنین کاری از توان تحملشان بیشتر باشد، اما اگر این یکسال باهم بودن برای کسانی کارساز بوده باشد، آنها تیمهای مالی و رسانههای اجتماعی یونایتد بودند. بازگشت این برنده زنجیرهای از جنبههای دیگر حسی جز شکست در همگان پدید نیاورده است.
منچستریونایتد فصل پیش لیگ برتر را با بدترین عملکرد خود به پایان رساند (عکس: گتی)
© The Independent