دولت ابراهیم رئیسی؛ خانههای لرزان، خودروها و هواپیماهای ناامن و هر آنچه فرسوده است و به نام نوسازی با آن مواجهاید، نتیجه چهار دهه سیاست نوسازی جمهوری اسلامی در ایران است.
نخستین دوره نوسازی سیاسی در جمهوری اسلامی که علی خامنهای رهبری آن را برعهده داشت، سال ۱۳۸۴ با معرفی محمود احمدینژاد به عنوان رئیسجمهوری ایران آغاز شد؛ اما در نیمه راه شکست خورد و به نتیجه دلخواه نرسید. این پروژه پس از هشت سال وقفه، این بار در سال ۱۴۰۰ با معرفی ابراهیم رئیسی به عنوان رئیسجمهوری جدیتر از گذشته از سر گرفته شد اما با گذشت یک سال، از بروز عواقبی جدی در همه حوزهها حکایت دارد که تورم، بیکاری و گرانی و سرکوب و تحدید از جمله این عواقباند.
نوسازیها در جمهوری اسلامی اغلب با چنین روندها و سرنوشتهای تلخی همراهاند. اصلاحطلبان را میتوان به عنوان بزرگترین بازندگان این شیوه نوسازی در حوزه سیاست در تاریخ این نظام ایدئولوژیک نام برد.
حال و روز نوسازی در سایر بخشها نیز بهتر از حوزه سیاست نیست؛ به خصوص مسکن و حملونقل که دو نیاز اساسی و اولیه یک زندگی عادی در هر جامعهای محسوب میشوند.
کیفیت مسکن در ایران به چالشی جدی برای زندگی عادی و آرام تبدیل شده است و میانگین عمر ۲۵ تا ۳۰ ساله ساختمانهای مسکونی، خود بهتنهایی میتواند عمق این بحران را توصیف کند.
محمد آیینی، مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری ایران، در این باره میگوید که در حال حاضر، دو میلیون و ۶۰۰ هزار بنای ناپایدار و لرزان در ایران وجود دارد که قرار است مقاومسازی شوند. آیینی از وامهای هنگفتی سخن به میان آورد که متقاضیان میتوانند با ارائه درخواست آن را دریافت و برای بازسازی واحدهای فرسوده اقدام کنند؛ ادعایی که اجرای آن به تامین منابع مالی هنگفتی از سوی دولت نیاز دارد؛ در حالی که برای اداره امور روزمره کشور هم پول ندارد.
مقامهای بانک مسکن اعلام کردهاند که در دولت سیزدهم فقط یک هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان تسهیلات به حدود ۱۰ هزار و ۲۰۰ متقاضی دریافت وام نوسازی پرداخت شده که در برابر بیش از دو میلیون بنای ناامن، رقم بسیار ناچیزی است.
پیش از آیینی، بسیاری مقامهای در جمهوری اسلامی مدعی نوسازی بافتهای فرسوده در ایران شده بودند که نتیجه این ادعا و برنامههای در حال حاضر وجود دستکم دو میلیون بنای ناپایدار در ایران است. این بناها که بخش قابل توجهی از آنها در حاشیه کلانشهرها واقع شدهاند، میزبان دستکم ۱۹ میلیون جمعیتیاند که در جمهوری اسلامی بهتدریج فقیرو به این مناطق رانده شدند.
بخش قابل توجهی از این جمعیت برای کار در مراکز شهرها مجبورند روزانه از وسایل حملونقل فرسودهای استفاده کنند که سالها است سخن از نوسازی آنها در میان است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مرتضی ضامنی، مدیرعامل اتحادیه تاکسیرانی شهری، بهتازگی اعلام کرد که نوسازی ناوگان فرسوده تاکسیرانی متوقف شده است. ضامنی گفت که در حال حاضر، بیش از ۱۷۸ هزار دستگاه تاکسی فرسوده در ایران وجود دارد که یکچهارم این تعداد مربوط به تهران است.
حال و روز اتوبوس و مترو هم چندان خوب نیست و پول چندانی در میان نیست که تجهیزات این شبکههای حملونقل شهری نوسازی شود.
واردات اتوبوس دستدوم از جمله نشانههای این بحران در بخش اتوبوسرانی است که مقامهای شهرداری تهران هم آن را تکذیب نکردهاند. براساس اعلام مسئولان شهرداری، ناوگان اتوبوسرانی شهر تهران ۱۰۰ درصد فرسوده است و برای نوسازی ناوگان حملونقل عمومی این شهر به ۵۳۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز است؛ بودجهای که از قرار معلوم برای تمام تاکسیها، اتوبوسها، متروها و سایر وسائل نقلیه فرسوده شهر تهران در نظر گرفته شده است.
آمار رسمی نشان میدهد که در حال حاضر، دستکم ۱۳۶ هزار دستگاه کامیون، ۲۲ هزار مینیبوس و ۹ هزار دستگاه اتوبوس فرسوده در ایران وجود دارد که در ناوگان حملونقل از آنها استفاده میشود.
هواپیما و قطارهای بین شهری هم فرسودهاند و حوادثی که در این ماههای اخیر رخ داد، از این حال و روز وخیم حکایت دارد. خروج قطارها از ریل، تاخیر مکرر پروازها، بازگشت پروازها از نیمه راه و فرود اضطراری از جمله مواردیاند که در ماههای اخیر درباره آنها اخبار متعددی منتشر شده است.
فرسودگی در همه ابعاد به بلای جان مردم ایران تبدیل شده است؛ نوسازی این فرسودگیها هم یا بدون در نظر گرفتن نظر و خواست مردم است یا به شکلی است که دردی از مردم دوا نمیکند. تجربه نشان میدهد جمهوری اسلامی در روند نوسازیها در حوزه سیاست، فرهنگ و جامعه و اقتصاد اغلب خلاف خواست مردم عمل کردهاند و به نوعی نوسازیها را با هدف مقابله با تغییراتی انجام دادهاند که مردم خواهان آن بودند.
نوسازی در سایر حوزهها هم به دلیل فساد، ناکارآمدی، محدودیت بودجه و بسیاری دیگر از عوامل نتوانست برای دردهای بیشمار مردم و جامعه ایران درمانی باشد.
روایت نوسازیهای سیاسی و غیرسیاسی در ایران ۴۰ سال گشته نشان از آن دارد که مردم از «طلا گشتن پشیمان گشته» و جویای مرحمتی برای «مس» شدناند.