حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران، برای چندمین بار هشدار داده است که با پوششهای «نامتعارف» در جامعه برخورد خواهد شد.
رحیمی گفته است که «متصدیان واحدهای صنفی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند باید در مقابل این ترک فعل پاسخگو باشند»، و افزوده است که پلیس با «البسهای که با فرهنگ ایرانی و اسلامی مغایرت داشته باشد، مانند شلوار زاپدار و لباس بدننما و نامتعارف»، برخورد خواهد کرد.
رئیس پلیس پایتخت همچنین تهدید کرده است که با فروشندگان چنین لباسهایی برخورد خواهد شد و تمام اقلام آنها هم جمعآوری میشود.
تهدید و برخورد و جریمه واحدهای تولیدی و فروشگاههای عرضه لباس، از سیاستهای ثابت چهار دهه گذشته پلیس در ایران بوده است، اما پوستاندازی گسترده جامعه ایران، نشان از شکست کامل این سیاست دارد.
در ایران نیز مانند تمام نقاط جهان، شکل و شمایل و نوع تقاضای لباس، عرضه آن را تعیین میکند، و تقاضای جامعه نیز عموما برآمده از سلیقه آنان و مدهای جاری در جهان است و افراد دوست دارند طوری لباس بپوشند که با روندهای جاری یا عرف عمومی در سطح جهانی هماهنگ باشد.
تهدید و ارعاب و تلاش حکومت برای بازگشت مردم از سبک زندگی آزادی که انتخاب کردهاند، همچنان در دستور کار حاکمان دینی ایران قرار دارد.
موج سهمگین تغییر باور و ارزش و منش زندگی دهها میلیون ایرانی که از سالها پیش آغاز شده است و با قدرت ادامه دارد، بسیاری از قوانین متصلب سنتی و مذهبی را درهم شکسته است و این امر به مذاق روحانیت شیعه خوش نیامده است.
طرح گسترده مقابله با این موج سهمگین و همهگیر، دستکم از دو دهه پیش در قالب تشدید سانسور، محدودیتها، دخالتها، و ابلاغ سیاستهای سختگیرانه اجتماعی دنبال میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پلیس با «گشت ارشاد» و برخی دیگر از نهادها، با ابزار «امر به معروف و نهی از منکر»، در عرصه خیابان به رویارویی با این تغییرات برخاسته است، و سایر نهادهای بالادستی هم با وضع قوانین جدید و ابلاغ طرحهایی که هدف آنها مقابله با تغییر سبک زندگی مردم ایران است.
با آنکه تمامی این طرحها به شکست انجامیده است، حاکمان دینی از این سیاستهای ناکارآمد دست نکشیدهاند و هر روز بر دامنه فشارها و تهدیدهای خود میافزایند.
میل و گرایش مردم به انتخاب آزادانه پوشش که در موارد چشمگیری با ساختار ذهنی و عقیدتی و فرهنگی حاکمان ایران سازگار نیست، مقدمه و بهانه دخالت حاکمان در زندگی خصوصی شهروندان شده است.
یکی از نتایج این دخالت در بعد کلان، فاصله گرفتن مداوم مردم از حکومت است و به فرو ریختن پایههای مشروعیت آن در بعد حکمرانی انجامیده است.
نتایج یک نظرسنجی که به تازگی منتشر شده است، نشان میدهد که بیش از ۷۷ درصد جوانان در ایران از دخالت حکومت در امور شخصی و حوزه خصوصی خود ناراضیاند و میخواهند این دخالتها در جایی متوقف شود.
مقامهای جمهوری اسلامی ایران هم در مقابل این موج گسترده تغییرات فردی و اجتماعی که حوزه سیاست را هم درنوردیده است، گمان میکنند که با وضع سیاستهای سختگیرانه و تنبیهی خواهند توانست سبک زندگی مردم را به تنظیمات دهه شصت بازگردانند؛ دههای که به تازگی علی خامنهای گفته است «خدای آن» همچنان زنده است، و مقامهای جمهوری اسلامی ایران هم باید برای پیشبرد برنامههای خود، به آن خدا متوسل شوند.
جامعه دهه شصت به واسط نونهالی انقلاب و وجود جنگ و حضور دین در مصدر امور، جامعهای ساده و مبتنی بر آموزههای اسلامی بود که سبک زندگی سنتی و اسلامی، حرف اول و آخر را در آن میزد و از دیگر سبکهای زندگی چندان خبری نبود.
از آن دوران حدود ۳۰ سال گذشته است و جامعه ایران با تغییری عمده، با ارزشهای جامعه جهانی همسو شده است، اما روحانیون حاکم حاضر به پذیرش این واقعیت نیستند و امیدوارند با داغ و درفش و تهدید، بتوانند جامعه را به ۳۰ سال قبل بازگردانند.