برای او که سال ۲۰۱۲ در ۳۵ سالگی یکباره مثل یک پدیده مربیگری روی نیمکت اینترمیلان نشست، رویاها هرگز نمیتوانند کوچک باشند. اگرچه آندرهآ استراماچونی کارنامهای سرشار از پیروزی و جام در مربیگری ندارد، اما هنوز یک مربی سرشار از رویاست که جستجوگرانه به تهران رفته تا برای خود چالشهای عجیبتری بسازد.
زندگی حرفهای در تهران برای استراماچونی با دلخوریهایی شروع شد که حتی خبر استعفای او را خبرنگاران ایتالیایی توییت میکردند. استراماچونی از وضعیت خود در باشگاه استقلال به شدت ناراضی بود، به امکانات باشگاه اعتراض داشت، به روند نقل و انتقالات معترض بود و به تعامل با مدیرعامل باشگاه استقلال نرسیده بود. همین نکات برای او کافی بودند تا بدخلق باشد یا هر روز خبرهایی درباره جدایی احتمالی او شنیده شود.
استراماچونی اما تصمیم دیگری گرفت. جدیتر شد. کار کرد. در حالی کار کرد که اعتماد به او کم شده بود. روند فنی تیم ظاهرا خوب پیش نمیرفت، نتایج در آغاز لیگ حتی ناامیدی برای استقلال ایجاد کرده بودند. اما استراماچونی لابد میدانست که ورق را برمیگرداند.
استقلال یکباره با استراماچونی به تیمی جذاب تبدیل شد. بازیکنانی که خریدهای فوقالعادهای برای استقلال محسوب نمیشدند، توانستند نگاهها را عوض کنند. پیروزیهای پی در پی شروع شد. یک، دو، سه، چهار، پنج. پیروزی و پیروزی. در این مسیر استقلال یک بازیکن تاثیرگذارش را از دست داد. استراماچونی میخواست از داریوش شجاعیان یک پلیمیکر(بازی ساز) برای استقلال بسازد اما شجاعیان در اوج با مصدومیت شدید مواجه شد و کار به جراحی رباط رسید. استقلال، شجاعیان را از دست داد اما روند تیم بازهم قطع نشد. استقلال شاهکارش را در تبریز رقم زد. در شهری که هفته اول لیگ بازی ناامید کنندهای را مقابل ماشینسازی ارائه کرده بود. اما اینبار استقلال توانست تراکتور را در تبریز با نتیجه ۴ - ۲ شکست دهد. تراکتور در جو سنگین ورزشگاه تبریز با تیمی فوقالعاده که مسعود شجاعی در آن نیمکتنشین میشود با خیال برد خانگی بازی را شروع کرد اما استراماچونی میخواست نشان دهد به استقلال نرفته که بدون رسیدن به رویاهای جذاب آنجا را ترک کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
استراماچونی در هفتههای اخیر با ایدههای مختلفی نشان داد که میخواهد با فکر به جنگ کمبودهایش برود. خط دفاع ۳ نفره را امتحان کرد، با دیاباته آنقدر حالات مختلف را تجربه کرد تا به هتتریک او مقابل تراکتورسازی برسد، در چپ زکیپور و میلیچ را به رقابتی سخت دعوت کرد، در خط دفاع به چهرههای جوانی مثل عارف غلامی و دانشگر و... اعتماد کرد و سرانجام در خط میانیاش بدون یک بازیساز همهکاره، ایدههایی را اجرا کرد و هر دری را به روی تیمش برای تجربههای تازه گشود تا سرانجام نمایشی عالی را در تبریز مقابل یکی از جدیترین رقبای فصل روی صحنه برد.
شاید مثلا یک ماه پیش هر کدام از دوستداران استقلال این اعتماد را کنار گذاشته بودند که با استراماچونی و این تیم میتوانند فصل هیجانانگیزی را پشت سر بگذارند، اما هیجانانگیزترین بازی این فصل را تا امروز، استقلال در تبریز ارائه کرد.
فوتبال همین است. هیچوقت نباید از امیدواری در فوتبال دل کند. همیشه فرصتی هست که با کاری سخت و پیگیرانه همه چیز را تغییر دهید. استقلال حالا از امیدوارترین تیمهای لیگ است، اگرچه هنوز با صدر جدول فاصله دارد.
استراماچونی و این تیم جوان اگر دچار بحرانهای مدیریتی باشگاه استقلال نبودند، شاید زودتر دوستداران استقلال را امیدوار میکردند. استقلال یک روز قبل از اینکه برای بازی با تراکتور به تبریز برود، یک جلسه تمرین خود را به دلیل نامساعد بودن زمین تمرین از دست داد. همین نکته نشان میدهد که هنوزهمه چیز برای استراماچونی مهیا نیست اما انگار دیگر اهمیتی ندارد. استراماچونی و تیمش انگار که با هم، برای ساختن فصلی هیجانانگیز، همان چیزی که استقلال در سالهای اخیر در حسرتش مانده بود، قرار گذاشتهاند. استراماچونی برای پایان همین حسرت استقلال به تهران رفت و حالا کارش به مرحلهای رسیده که امیدها را زنده کرده و رقبایش را ترسانده است.
استقلال با پیروزی در تبریز رکورد هزار امتیاز در ادوار لیگ برتر را پشت سر گذاشت و اولین تیمی است که هزار امتیاز در لیگ برتر کسب کرده است. این رکورد هزار امتیاز و پیروزی جانانه در تبریز یکی از بهترین شبها برای استقلالیها را ساخت. هنوز پدیده جالبتری از فوتبال برای ساختن یک شب خوب در ایران سراغ دارید؟ بعید است.