دولت آمریکا از ۱۵ اوت ۲۰۲۱ تاکنون، بیش از ۸۵هزار مهاجر افغان را در چارچوب برنامه تخلیه بزرگ از افغانستان به این کشور انتقال داده است. هزاران شهروند دیگر افغانستان نیز در کشورهای مختلف از تاجیکستان در شمال افغانستان گرفته تا اوگاندا در آفریقا و مقدونیه در اروپا، در انتظار انتقال به آمریکا به سر میبرند. برخی هم داخل خاک افغانستان پرونده تاییدشده دولت آمریکا برای انتقال به این کشور را در دست دارند و منتظر نوبتاند. با این حال این مهاجران به محض ورود به خاک آمریکا با دغدغه دوم زندگی خود مواجه میشوند: خب حالا که رسیدیم، چگونه زندگی کنیم؟
بسیاری از این افراد در تمام سالهای زندگی در افغانستان هرگز به ذهنشان هم خطور نمیکرد که روزی از خاک آمریکا سر در بیاورند؛ به همین دلیل برای زندگی در آمریکا هیچ آمادگی نداشتند. سقوط افغانستان به دست طالبان و تعهد آمریکا برای انتقال همکاران افغانش از این کشور، زمینهساز مهاجرت هزاران افغان به ایالات متحده شد. بعضی از این خانوادهها توانستند خود را با محیط جدید وفق بدهند. اما روند این سازگاری همیشه بر مراد خانوادهها پیش نمیرود و بسیاری از افراد را افسرده کرده است؛ از جمله خانواده تاجیکتباری که در همان روزهای نخست سقوط افغانستان از این کشور خارج شدند.
عبدالطیف، پدر خانواده، پیمانکار نیروهای آمریکایی بود. او به کمک آمریکا، خانوادهاش را از افغانستان خارج کرد و از نوامبر ۲۰۲۱، در نشویل آمریکا زندگی میکند. الیاس، فرزند بزرگ خانواده که میتواند انگلیسی صحبت کند، به نیویورکتایمز گفت دغدغه اول آنان این بود که چگونه در کشوری چون آمریکا امرار معاش کنند. او با اینکه برای خود کاری پیدا کرده، میگوید هنوز نتوانسته است خود را با شرایط تازه سازگار کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
الیاس هنوز به کابل فکر میکند. بهخصوص که او نتوانسته است همسرش را که تازه با هم ازدواج کرده بودند، با خود بیاورد، چون همسرش در روزهای سقوط کابل به تاجیکستان رفته بود. الیاس تا ساعت ۸ شب کار میکند و بعد که خانه میآید، مستقیم به اتاقش میرود و تا نیمههای شب با همسرش حرف میزد. این خانواده آرامشی را که در افغانستان داشت، دیگر ندارد.
الیاس میگوید که با وجود جنگ و ناامنی در افغانستان، آنان زندگی خوب و راحتی داشتند. مادرش پزشک متخصص و پدرش پیمانکار نیروهای آمریکایی بود؛ اما حالا پدر در یک کارخانه تولید گوشت کار میکند و حتی دیرتر از الیاس به خانه میآید. تازه خانواده الیاس جزو آن دسته از افغانهاییاند که تا حدی توانستهاند در فضای جدید جا بیفتند. هزاران افغان دیگر که طی یک سال گذشته به آمریکا آمدهاند، هنوز با همان محیط اطراف خود هم آشنا نشدهاند.
این روزها، ویدیوی کوتاهی در تیکتاک که بارها دیده شد، یک آمریکایی را نشان میدهد که به یک خانواده افغان در مورد فرزندانشان تذکر میدهد و حتی میگوید که آنها را به پلیس تحویل میدهد؛ چون این خانواده در وسط تابستان به سه کودک خود که هیچکدام بالاتر از هفت سال ندارند، اجازه دادهاند بدون حضور والدین، کنار خیابان بازی کنند؛ آن هم خیابانی پر از خودروهای در حال حرکت. این فرد آمریکایی به خانواده افغان میگوید نباید کودکانشان را این گونه به حال خود بگذارند. البته این خانواده انگلیسی نمیدانند و در مقابل حرفهای فرد آمریکایی تنها سر تکان میدهند.
علاوه بر این، تعدادی از شهروندان افغان هم بهشدت سرخورده شدهاند. عایشه (مستعار) یکی از آنهایی است که با وجود داشتن کاری نسبتا خوب، باز هم نتوانسته است با شرایط سازگار شود. عایشه میگوید: «من خودم را کاملا گم کردهام، تا جایی که از افسردگی شدید حتی خواب هم ندارم.» قویترین قرصهای آرامبخش و ضدافسردگی هم نتوانستهاند عایشه را تسکین دهند. او میخواهد دوباره به افغانستان بازگردد و میگوید با وجود طالبان ضدزن، او افغانستان را ترجیح میدهد؛ زیرا حداقل در آنجا خودش است.
تعدادی از خانوادههای افغان هم با وجود گذشت نزدیک به یک سال از حضور در آمریکا، هنوز نتوانستهاند کاری برای خود پیدا کنند. آنان حتی زبان هم یاد نگرفتهاند و در حالی که دوره حمایت مالی دولت از آنان خاتمه یافته است، همچنان به نهادهای خیریه چشم دوختهاند که به آنان کمک کنند. تعدادی هم مخفیانه از آمریکا گریخته و به کانادا رفتهاند. توجیه آنها این است که کمک مالی کانادا درازمدت است.
یکی از این افراد حمید (مستعار) است. حمید با پرواز تخلیه به آمریکا رفت، ولی از آنجا خود را به کانادا رساند و بهعنوان مهاجر غیرقانونی خود را تسلیم پلیس کرد. حمید میگوید در آمریکا اگر کار نکنی، گرسنه میمانی؛ اما در کانادا دولت برای گرسنه نماندن کمکهزینه میدهد.
وضعیت هزاران افغان که در یک سال گذشته به آمریکا رسیدهاند، متفاوت و متنوع است. در حالی که تعدادی از خانوادههای افغان میگویند در صورت بهتر شدن روزگار در افغانستان، بازمیگردند، تعداد دیگری چون خانواده الیاس تاجیک میخواهند برای آیندههای دور، از همین امروز برنامهریزی کنند. عبداللطیف، پدر خانواده، میخواهد یک مغازه مواد غذایی بزند. الیاس دوست دارد تحصیلاتش را ادامه دهد. خوشی، دختر خانواده، میخواهد دندانپزشک شود و ادریس، پسر دیگر خانواده، در آرزوی ستاره فوتبال شدن است. اینها آرزوهای رنگارنگ این خانواده تاجیکاند که با اینکه احساس سرخوردگی دارند، میخواهند از صفر شروع کنند. ولی خیلیهای دیگر در آمریکا همچنان در نقطه صفرند و حرکت خود را آغاز نکردهاند.