پخش اعترافهای اجباری سالها است که به یک رویه در جمهوری اسلامی تبدیل شده است که با کمک آن بتواند سناریوهای مدنظر خود را پیش ببرد. جمهوری اسلامی با این روش داستانهایی را که برای وقایع مختلف در نظر دارد، از زبان افراد دستگیرشده بیان میکند. به نحوی که فعالان سیاسی و گاه شهروندان عادی بازداشت میشوند و پس از فشارهای روحی و شکنجههای جسمی، به اعتراف اجباری و بیان حرفهایی راضی میشوند که جمهوری اسلامی میخواهد با کمک آن یک پروژه امنیتی را آغاز کند.
پخش اعترافهای اجباری تا مدتها بر بخش قابلتوجهی از جامعه تاثیرگذار بود؛ اما اندکاندک با آزاد شدن قربانیان این اعترافهای اجباری از زندان، در مورد قابل استناد نبودن آن اعترافها زمزمههایی میان مردم پیچید و با گذر زمان، مشخص شد که چنین اعترافهایی به دور از حقیقتاند.
دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، اعترافهای اجباری در دو بازه زمانی، با پروپاگاندای شدید حاکمیت منتشر شدند. نخست پس از اعتراضهای سال ۸۸ بود که حجم زیادی از بازداشتشدگان را به اعتراف اجباری علیه خود و دیگران واداشتند. این اعترافها در دادگاهها نیز ادامه یافت و تلویزیون جمهوری اسلامی نیز به صورت جدی و در نوبتهای مختلف، آنها را پخش کرد. در این اعترافها، برخی معترضان اعتراضها را از پیشتعیینشده قلمداد و آنها را به گروه مجاهدین خلق، انجمن پادشاهی یا سرویسهای جاسوسی کشورهای غربی منتسب کردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از آن، ترور سریالی دانشمندان هستهای اتفاق افتاد و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که از ردگیری و بازداشت عاملان این ترورها در مانده بود، افرادی از میان شهروندان عادی را به بهانههای مختلف بازداشت کرد و پس از روزها شکنجه جسمی و گروگان گرفتن اموال و خانوادههایشان توانست آنها را به اعتراف اجباری مقابل دوربین راضی کند.
در این اعترافها، بازداشتشدگان خود را عامل اسرائیل معرفی کردند و یکی از این افراد به نام مجید جمالی فشی اعدام شد. با گذشت زمان، باقی بازداشتشدگان از زندان آزاد شدند و مازیار ابراهیمی، یک از آنها، مدتها پس از این اتفاق با خروج از ایران، در این مورد افشاگری کرد و از اعتراف تحت فشار خود و دیگر بازداشتشدگان به ترور دانشمندان هستهای خبر داد. او گفت که ماموران امنیتی در زندان به سراغ او و دیگر بازداشتیها آمدند و اعلام کردند که «شما قربانی شدید».
این افشاگری مازیار ابراهیمی تیرخلاصی بر باور عمومی در مورد اعترافهای اجباری بود. پس از این اتفاق، دیگر کمتر کسی محتوای این اعترافات را باور کرد.
در ماههای گذشته و پیش از خیزش سراسری اخیر مردم ایران، پخش اعتراف سپیده رشنو، با چهره آسیبدیده از شکنجه فیزیکی ماموران اطلاعاتی، خشم بسیاری از مردم را در پی داشت. داستان از آنجا شروع شد که سپیده رشنو با دختری بسیجی در اتوبوس سر رعایت حجاب درگیر شد و مردم دختر حامی حجاب اجباری را از اتوبوس بیرون کردند. با انتشار گسترده این ویدیو و حمایت مردم از او، جمهوری اسلامی سپیده رشنو را بازداشت و با ضربوشتم راضی کرد مقابل دوربین بنشیند. در نهایت، ویدیو اعتراف اجباری او به صورت گسترده از رسانههای حامی حکومت و صداوسیما پخش شد. این نقطه افول دیگری در اعترافهای اجباری بود و پس از این اتفاق، دیگر کمتر کسی وجود داشت که این اعترافهای تحت شکنجه را باور کند.
اکنون حاکمیت روزانه چند ویدیو از اعترافات اجباری پخش میکند. ویدیوهایی که به صورت اختصاصی در صداوسیما، خبرگزاری فارس، خبرگزاری مهر و کانال تلگرامی بیسیمچی مدیا پخش میشوند. اما تفاوت این ویدیوها در شرایط حاضر با دفعات قبل این است که بسیاری از آنها با اقبال عمومی مواجه نمیشوند و کمتر کسی آنها را بازنشر میکند.
چرا میگویند اعترافها را بازنشر نکنید؟
بخشی از شهروندان معتقدند که بازنشر ویدیوهای مربوط به اعترافهای اجباری نهتنها نشانه همدردی و همراهی با فرد بازداشتشده نیست، بلکه همراهی با سرکوبگران است.
انتشار ویدیو کوتاهی از توماج صالحی لحظاتی پس از بازداشت، اوج استیصال جمهوری اسلامی در سوءاستفاده از این روش قدیمی را به نمایش میگذارد. کاربران رسانههای اجتماعی از بازنشر این ویدیو خودداری و اعلام کردند هرکسی این ویدیو را پخش کند، گزارش (ریپورت) خواهند کرد تا توییتر آن ویدیو را به دلیل نقض قوانین خود حذف کند. حسین باستانی در این مورد نوشت: «علیرغم واکنش هوشندانه توماج به اعترافگیری، تکتک اکانتهایی که ویدیو او با چشمبند را منتشر کردهاند، قابل ریپورت کردناند. انتشار ویدیو یک اسیر با چشمبند و بعد از اعمال خشونت علیه او، نقض صریح قوانین توییتر است.»
در ویدیویی که نهادهای امنیتی از توماج صالحی منتشر کردهاند، نشانههای زخم و شکنجه بر بدن او بهوضوح دیده میشود. برخی کاربران اعلام کردهاند هر فردی را که ویدیو اعتراف توماج را منتشر کند، بلاک خواهند کرد. با این واکنش مردم، به نظر میرسد کارایی اعترافهای اجباری برای جمهوری اسلامی مانند دیگر ترفندهای آنان برای انحراف افکارعمومی و پایان دادن به اعتراضها از کار افتاده باشد و این بار مردم مسیر خود را بدون هیچ خدشهای ادامه خواهند داد.