عراق برای خروج از تنگنای کنونی و پیمودن مسیر خود در راستای دستیابی به شرایط کاملا عادی، به توجه و همکاری همه کشورهای منطقه نیاز دارد. امید است که این کشور بتواند با تشکیل دولت جدید، آخرین دوره غمانگیز طولانیاش را که از اوایل دوره ریاست جمهوری صدام حسین آغاز شد، به پایان رساند؛ بهویژه که صدام کشورش را درگیر چنان جنگهای ویرانگر و بیهودهای کرد که پیامدهای آن، عامل اصلی اغلب بحرانهای کنونی در منطقه به شمار میرود.
هرچند محمد شیاع السودنی، نخستوزیر جدید عراق، سالهای زیادی را صرف فعالیتهای سیاسی و حزبی کرده است، هنوز شناخت کافی از او نداریم و چیز زیادی دربارهاش نمیدانیم. با این حال، کسانی که با او آشنایی دارند، میگویند السودانی به دنبال شهرت و آوازه نیست. بنابراین، آینده عراق همچنان مبهم باقی خواهد ماند و تا مدتی نمیتوان در مورد آن قضاوت کرد. البته شایعات بسیاری درباره نزدیکی نخستوزیر جدید عراق با رژیم حاکم بر ایران وجود دارد، و شکی نیست که او یکی از نزدیکترین شخصیتهای عراقی به تهران است.
به هر حال، اینک محمد شیاع السودانی نخستوزیر این کشور مهم عربی و همسایه بزرگ ما است و وعدههای او برای توجه به امور داخلی کشور و توسعه سیستم اداری و سازوکارهای اجرایی، باعث امیداوری بسیاری میشود مبنی بر اینکه دولت عراق بتواند دور از جهتگیریها و گرایشهای خارجی، به سمت موفقیت گام بردارد.
یکی از تناقضهای عجیب این است که عراق کشوری نسبتا فقیر است، اما دولت آن ثروت بسیاری دارد. اینک، در حالیکه بودجهای فراتر از ۱۰۰ میلیارد دلار برای دولت محمد شیاع السودانی تخصیص داده شده است که در تاریخ این کشور بیسابقه است، این پرسش مطرح میشود که در سایه فساد حاکم در کشور، نخستوزیر جدید عراق چگونه میتواند این بودجه را به مصرف برساند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته پول مهمترین عنصر نیست و به تنهایی نمیتواند مشکلگشا باشد؛ به ویژه که عراق با چالش سلطه شبهنظامیان شیعه و سنی روبهرو است و تداوم حضور این گروهها خارج از محدوده اختیارات دولت، کشور را به سمت قانون جنگل سوق میدهد و از فساد گسترده که تاثیر آن در ایجاد آشفتگی در کشور، خطرناکتر از نقش تروریسم است، حمایت میکند. افزون بر این، گروههای شبهنظامی با سوءاستفاده از ضعف اقتدار دولت، به حمایت خود از مداخلات خارجی که به سرعت در حال گسترش است، ادامه میدهند. عراق هنوز در آغاز راه است و هرچند نظام صدام حسین ۲۰ سال پیش پایان یافت و آمریکاییها ۱۰ سال پیش خاک عراق را ترک کردند، این کشور برای رسیدن به مرحله دستیابی به ثبات امنیتی و سیاسی، مدیریت خردمندانه و شروع بازسازی، راه درازی را در پیش دارد.
فشارهای بیرونی و وابستگیهای خارجی نیز چالش مهم دیگری است که عراق تاکنون در گرو آن باقیمانده است. به همین دلیل، هیچکس انتظار ندارد که نخستوزیر و رهبران جدید، عراق را به سمتی سوق دهند که دنبالهرو عربستان سعودی، ایران، یا ایالات متحده باشد، زیرا استقلال عراق و وابستگی نداشتن آن نهتنها به نفع مردم این کشور، بلکه به سود همه کشورهای منطقه است. تردیدی نیست که شکست مداوم دولتهایی مانند لبنان، تشکیلات خودگردان فلسطین، سومالی و غیره، ناشی از ضعف و ناتوانی حاکمیت آنها است.
برهم صالح، رئیس جمهوری پیشین عراق، که همواره به تغییر و تحولات خوشبین است، میگوید: «من نهمین رئیس جمهوری در تاریخ معاصر این کشورم، همه ما، چه رئیس جمهوری و چه نخستوزیر، پس از پایان دوره ماموریت، به خانههای خود برگشتیم نه به زندان، و این امر برای ما در عراق اهمیت بسیاری دارد.»
بغداد به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و درهمتنیدگی مسائلش با کشورهای همسایه، میتواند نقش مثبتی در کاهش تنشهای موجود در منطقه خلیج فارس ایفا کند، و علاوه بر این، در همکاری با آنکارا نیز میتواند سهم فعالی در پایان دادن به بحران سوریه داشته باشد. البته کمترین کاری که عراق میتواند در راستای تحکیم ثبات در منطقه انجام دهد، کمک نکردن به یک طرف در برابر طرف دیگر است؛ بهویژه که در جنگ هیچ کسی پیروز نیست. اینک، آیا نخستوزیر جدید عراق این توانایی را دارد که نقش مهم و مثبتی ایفا کند تا به دنبال آن، ثبات و آسایش بر این گستره جغرافیایی سایه افکند؟
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط