در نخستین روزهای پس از سقوط شهر کابل، گروه طالبان تمامی شهر را به تصرف خود درآورده بودند؛ جز فرودگاه کابل که هنوز در کنترل نیروهای آمریکایی بود. نیروهای ویژه آمریکا بیشتر داخل فرودگاه را در کنترل داشتند، اما تمامی درگاههای ورودی به فرودگاه در کنترل نیروهای ویژه ضدتروریسم بود که در افغانستان به آنها «واحدهای صفری» میگفتند.
این نیروها زبدهترین، آموزشدیدهترین و مجهزترین نیروهای کماندویی افغانستان بودند که تا روزهای سقوط دولت جمهوریت، مدیریت آنها همچنان بر عهده مشاوران آمریکایی و کادر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) در افغانستان بود. آنها تا روزهای آخر برنامه تخلیه که ۳۱ اوت ۲۰۲۱ پایان یافت، همچنان با نیروهای آمریکایی همکاری داشتند و همزمان با خروج نیروهای آمریکایی، آنان نیز با خانوادههای خود از افغانستان خارج شدند.
وبسایت خبری «اینترسپت» (THE INTERCEPT) در گزارش بلندی در مورد چگونگی عملکرد این نیروها در افغانستان و وضعیت فعلی آنان در آمریکا، جزئیات تازهای منتشر کرده است.
به گزارش اینترسپت، بیشتر نیروهای ویژه افغانستان که در حال حاضر در آمریکا زندگی میکنند، از شیوه زندگی خود راضی نیستند و آن را با رسم و روالهای خود منطبق نمیبینند. یکی از این افراد، عیانالدین است که سالهای طولانی در واحد «۰۳» نیروهای ویژه در قندهار خدمت کرده است. عیانالدین میگوید: «ما در افغانستان ارزش داشتیم. آنجا کشور ما بود و ما برای آن کشور معنا پیدا میکردیم. اما حالا ژنرالها و فرماندهان ما همه موقعیت یکسانی دارند.» عیانالدین حالا در یک سوپرمارکت بزرگ خواربار حلال در شهر پیتسبورگ زندگی میکند.
او ماهانه ۱۶۰۰ دلار درآمد دارد که ۱۵۰۰ دلار از آن را برای اجاره خانه و مصارف آب و برق میپردازد و به همین دلیل همیشه نیازمند کوپنهای کمکی دولت است. اظهارات عیانالدین و تعداد دیگری از نیروهای ویژه موسوم به واحدهای صفری، گوشههای تازهای را از عملکرد این نیروها در افغانستان آشکار میکند.
این نیروها را سازمان سیا آموزش داده بود، و ظاهرا در کنترل سازمان اطلاعاتی افغانستان قرار داشتند، اما در واقع تمامی دستورهای خود را از سیا میگرفتند. هرچند آنان نزد آمریکاییها و مخالفان طالبان «قهرمان» شناخته میشوند، برخی مردم روستاها از آنها نفرت داشتند، زیرا این نیروها به نقض حقوق شهروندان غیرنظامی و حتی کشتار آنان متهماند. دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۱۹ این نیروها را به کشتار افراد غیرنظامی متهم کرد. بر اساس گزارش این نهاد بینالمللی، این نیروها در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ به ۱۴ مورد نقض حقوق بشر و کشتار غیرنظامیان متهم شدند. با این حال، مشاوران آمریکایی این نیروها و سازمان سیا این گزارش را رد کردند و آن را اغراقآمیز و نادرست خواندند.
یکی از سخنگویان سیا در ایمیلی به اینترسپت، نوشت: «با توجه به اتهامات نقض حقوق بشر، ایالات متحده این ادعاها را بسیار جدی میگیرد و ما اقدامات فوقالعادهای را فراتر از حداقل الزامات قانونی، برای کاهش تلفات غیرنظامیان در درگیریهای مسلحانه و تقویت مسئولیتپذیری در قبال اقدامات شرکا انجام میدهیم. یک روایت نادرست در مورد این نیروها وجود دارد که در طول سالها به دلیل یک کارزار تبلیغاتی سیستماتیک طالبان، ادامه یافته است.»
عیانالدین هم میگوید که آنان هنگام حمله به طالبان، مراقب حفظ جان غیرنظامیان بودند. او میگوید: «ما پیش از حمله از طریق بلندگو به مردم میگفتیم که از خانهها بیرون نیایند و زنان هم به زیرزمینها بروند تا از حملات در امان باشند.» «واحدهای صفری» که به نام «نیروهای ویژه ضدتروریسم» هم شناخته میشوند، قدرتمندترین نیروهای نظامی افغانستان بودند. به گزارش اینترسپت، آنان حتی به رئیس جمهوری افغانستان هم پاسخگو نبودند.
یاسین ضیا، رئیس ستاد ارتش افغانستان در دوره جمهوریت، میگوید، در سال ۲۰۱۰، پس از هیاهوی زیاد در مورد تلفات غیرنظامیان در جریان حملههای ناتو به طالبان، زیر فشارهایی که حامد کرزی، رئیس جمهوری وقت، برآمریکا وارد کرد، دولت آمریکا پذیرفت که بخشی از این نیروها زیر کنترل سازمان اطلاعاتی افغانستان موسوم به «امنیت ملی» قرار گیرند. اما این کنترل هم ظاهری بود و تا آخرین روزهای منتهی به سقوط افغانستان، کادرهای سازمان سیا آنها را مدیریت میکردند.
حمدالله محب، مشاور شورای امنیت دولت جمهوریت، در سال ۲۰۱۹ در پاسخ به اتهامات در مورد قتل غیرنظامیها به دست نیروهای صفری، فقط گفت که آنها را سیا مدیریت میکند. نخستین گروه از نیروهای ویژه افغانستان در سال ۲۰۰۲ ایجاد شد که در آن زمان آنها را «نیروهای حفاظتی خوست» یا « KPF» مینامیدند. پس از آن، نیروهای موسوم به «۰۱» یا «صفری» که کابل، لوگر و وردک را در مرکز افغانستان کنترل میکردند، ایجاد شدند.
مدتی بعد، واحد «۰۲» که بیشتر در شرق افغانستان فعالیت میکرد، و در نهایت واحد «۰۳» که سراسر جنوب افغانستان را زیر کنترل داشت، ایجاد شدند. وظیفه اصلی این نیروها مبارزه با تروریستها و ردگیری آنها بود. این نیروها برای جنگهای متعارف ایجاد نشده بودند، اما با تشدید جنگ در سالهای آخر جمهوریت، از این نیروهابرای جنگهای مستقیم با طالبان نیز استفاده میشد.
عیانالدین میگوید که تا سال ۲۰۲۰، عملیاتهای آنان همیشه با حمایت هوایی نیروهای آمریکایی همراه بود. اما از این سال و بر اساس توافق صلح دوحه، حمایت هوایی از عملیات این نیروها کاهش یافت. به گفته او، مشاوران آمریکایی با هلیکوپترهای خود از مقر آنان رفتند و در نتیجه، آنها در جنگها آسیبپذیرتر شدند. تنها در ماه مه ۲۰۲۱، حدود ۴۰۰ نیروی نظامی دولت در جنگها کشته شدند که اکثریت آنان از نیروهای صفری بودند.
یک پزشک افغان که سالها با نیروهای صفری کار کرده بود، در مصاحبه با اینترسپت میگوید، شدت فشار جنگ بر نیروهای ویژه به اندازهای زیاد شده بود که گاهی اوقات، وقتی خبر انجام عملیات میآمد، عدهای بیهوش میشدند. در واقع نیز نیروهای ارتش و پلیس میلی به جنگ نداشتند. نیروهای ویژه هر جایی را که تصرف میکردند، در اختیار ارتش و پلیس میگذاشتند. اما پلیس و ارتش دوباره آن مناطق را به طالبان واگذار میکردند. در ماههای منتهی به سقوط دولت، نیروهای ویژه تقریبا تنها مانده بوند. به نقل از اینترسپت، بر اساس یک معامله نامشخص، نیروها با طالبان نمیجنگیدند و مناطق را به آنان واگذار میکردند. از چند روز پیش از سقوط کابل، مشاوران آمریکایی نیروهای ویژه به این نیروها دستور داده بودند که به پایگاههای اصلی در کابل برگردند. بعضی از بخشهای این نیروها مجبور شدند از میان صفوف طالبان رد شوند. ولی عیانالدین میگوید که در کمال تعجب، طالبان به این کاروانها کاری نداشتند، زیرا گویا توافقی در این زمینه صورت گرفته بود. هزاران نیروی ویژه قطعات صفری تا روزهای ختم برنامه تخلیه، از کشور خارج شدند. اما تعدادی از آنان همچنان در افغانستان باقی ماندند، و تعداد دیگری نیز به جبهه مقاومت ملی در پنجشیر پیوستند و تاکنون در مقابل طالبان میجنگند.
هزاران نیروی ویژه افغانستان سریعا به آمریکا انتقال داده شدند. تعداد دیگری نیز که در کمپهای موقت بیرون از آمریکا باقی مانده بودند، در روند انتقال قرار گرفتند. دولت آمریکا در جریان تخلیه و انتقال، برای نیروهای ویژه ارجحیت قائل شد. در حالیکه افراد غیرنظامی همکار با آمریکا، ماههای طولانی در کمپهای موقت بیرون از این کشور در انتظار طی مراحل پروندههای خود بودند، پرونده نیروهای ویژه به سرعت طی شد و آنان به آمریکا انتقال یافتند.
اما پرسشی که اینک مطرح میشود، این است که چرا آمریکا برای نیروهای نظامی که به جنایتهای جنگی نیز متهماند، امتیاز بیشتری برای انتقال در نظر گرفته است. تاکنون در این زمینه نظرهای زیادی بازتاب یافته است. مهمترین بحث، خطر احتمالی استخدام شدن این نیروها در کشورهای منطقه و مخالف آمریکا بود. احتمال پیوستن این نیروها به سازمانهای تروریستی جهادی نیز مطرح بود و با توجه به اینکه این نیروها با شیوههای جنگی آمریکا آشنا بودند، میتوانستند برای امنیت ملی آمریکا خطرساز شوند. با این حال، آمریکا نتوانست همه نیروهای ویژه را از افغانستان خارج کند. تعدادی از آنها به کشورهای همسایه گریختند و شماری نیز در داخل افغانستان مخفی شدهاند. طالبان هم شماری از آنان را که یافتند، به قتل رساندند.
به تعبیر کارشناسان، نیروهای نظامی ویژه افغانستان آموزشدیدهترین کماندوها در سطح منطقه بودند. آنان با مدرنترین شیوههای جنگهای متعارف و غیرمتعارف آشنا بودند. اما این نیروها به سرعت از هم پاشیدند و حالا در کشورهای غربی، زندگی نهچندان خوشایندی را پیش میبرند.