پس آنکه گروه هکری بلک ریوارد شامگاه جمعه، چهارم آذرماه، اعلام کرد خبرگزاری فارس را هک کرده و به ۲۵۰ ترابایت فایل، اعم از مکالمات ضبطشده، بولتنهای داخلی، عکس، فیلم و... دست یافته و تمامی آنها را از سرورهای این مجموعه پاک کرده است، همه منتظر بودند تا جزئیاتی از فایل بهدستآمده از این هک به بیرون درز کند.
بلکریوارد که ادعا کرده بود «هست و نیست فارس از ابتدا تاکنون را از تمامی سرورها و کامپیوترهای متعلق به این مجموعه حذف کردهایم»، شامگاه شنبه بخشی از این اطلاعات را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد، اطلاعاتی که به برنامه حکومت جمهوری اسلامی درمورد جامجهانی و خیزش سراسری مردم ایران مربوط میشد. این فایل که به نظر میرسد از طرف نهادهای امنیتی برای سردبیران رسانههای نزدیک به حاکمیت ارسال شده، عنوانش «توصیههای سردبیران رسانههای جبهه انقلاب» است و در آن، درمورد راهبردهای مقابله با کنشهای احتمالی در جام جهانی به سردبیران این رسانهها توصیههایی شده است.
در این نامه آمده است: «تکرار تحرکات برخی بازیکنان در راستای مشروعیتبخشی به اغتشاشها به سیاق برخی ورزشکاران در هفتههای گذشته، چه در میدان و چه خارج از میدان، باید مورد توجه جدی قرار گیرد و با سازوکارهای حسابشده، مدیریت شود.»
این نامه که پیش از شروع جام جهانی برای برخی رسانهها ارسال شده، برای مقابله با اتفاق فوق، ادبیاتی را که خروجی نشست هماندیشی جمعی از سردبیران رسانههای همسو با حاکمیت است، پیشنهاد داده است.
در بخشی از نامه یادشده، به بازیکنان اشاره و اعلام میشود که باید با استفاده از برخی افراد، با بازیکنان صحبت شود تا آنها برای همراهی با حاکمیت توجیه شوند. همچنین توصیه شده است درصورت همراهی بازیکنان با خیزش سراسری مردم ایران نظیر نخواندن سرود ملی، مصاحبه با «رسانههای معاند» و بستن مچبند مشکی و... باید مطابق هشدارها با این بازیکنان برخورد شود تا از اقدامهای بعدی آنها جلوگیری شود. همچنین گفته میشود که این برخورد با بازیکنان نباید بهصورت رسمی اعلام شود؛ بلکه باید در «فضای رسانهای موازی و بهشکل غیررسمی پیگیری شود».
در موردی دیگر، به نحوه تحتفشارگذاشتن بازیکنان برای همراهینکردن با مردم پرداخته و هدفگرفتن آینده حرفهای و درآمدهای مالی و معنوی بازیکنان و تبیین فضای سنگین محرومیت برای آنها پیشنهاد شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در ادامه، علاوهبر توصیه به جلوگیری از تقابل بازیکنان با یکدیگر، به این اشاره میشود که «با ایجاد فضای گفتمانی» قبل از جامجهانی، زمینههای تخلیه بازیکنان فراهم شود تا «با بغضهای فروخورده در قطر حاضر نشوند».
بخش دیگری از این نامه، به تماشاچیان اعزامی از ایران میپردازد که قرار است با مدیریت وزارت ورزش انتخاب شوند و باید مدیریت شود که بخش غیراعزامی آنها از تیم دور باشند. درصورت اعتراض این تماشاگران نیز سناریوهای احتمالی برای برخورد با آنها باید در نظر گرفته شود.
این گروه برای خود رسانهها و خبرنگاران همسو در این فرایند هم نقشی درنظر گرفته و از ایجاد یک لشکر رسانهای برای تولید محتوای تاثیرگذار در فضای مجازی سخن گفتهاند. در این نامه، همچنین به هماهنگی کیروش با نیروهای امنیتی اشاره و با توجه به توانایی او در کنترل تیم و بازیکنان آمده است: «سرمربی تیم ملی باید حساسیتهای حرفهای خود را به بازیکنان گوشزد و آنها را از هرگونه حاشیهآفرینی منع کند. با توجه به هماهنگبودن کیروش، هرگونه اقدامی باید در جهت عدم اطاعتپذیری از سرمربی معرفی شود».
از ابتدای خیزش سراسری مردم ایران، واکنش نشانندادن و سکوت بسیاری از چهرههای شاخص نظام برای جمهوری اسلامی به یک بحران تبدیل شده است. نظام اکنون به شخصیتهایی که طی سالیان گذشته از صحنه اصلی سیاست جمهوری اسلامی حذف یا کمرنگ شدهاند، نیازی اساسی پیدا کرده است. علی خامنهای در صحبتهایش بارها مستقیم و غیرمستقیم خواستار اعلام موضع آنها شد. در بخشی از این نامه نیز آمده است: «باید تلاش شود خواص و مسئولانی که تاکنون اعلام موضع نکردهاند، موضعگیری و نقشآفرینی موثرتری داشته باشند؛ در این صورت زمینههای لازم برای بازکردن گرههای مفهومی فراهم میشود و گستردگی دادهها فضای اقناعی بهتری را برای مردم فراهم خواهد کرد.»
تیم ملی فوتبال ایران در بازی اول خود، تاحدی با خیزش سراسری مردم ایران همراهی نشان داد؛ برای بخش قابلتوجهی از ایرانیان بستن مچبندهای سیاه هنگام گرمکردن بازیکنان و نخواندن سرود ملی اقدام کوچکی محسوب میشد، اما همین نکتهها در رسانههای خارج از ایران بازتاب گستردهای یافت. رسانههای انگلیسیزبان بسیاری مانند رویترز، گاردین، سیبیاس و... نیز با پوشش این اتفاق به خیزش سراسری مردم ایران پرداختند و برخی تلویزیونها هم با توجه به این اقدام بازیکنان بعد از پخش بازی، تصاویری از اعتراضهای مردم در ایران را به نمایش گذاشتند و در مورد آن صحبت کردند. با توجه به اسناد منتشرشده، این اتفاق باعث شد که جمهوری اسلامی به فاز تنبیهی و فشار بر بازیکنان وارد شود.
مجموعه این اتفاقها به همخوانی سرود جمهوری اسلامی در بازی دوم منجر شد، اما بازیکنان همچنان برای شادی پس از این برد حاضر نشدند پرچم جمهوری اسلامی را بالا ببرند؛ هرچند که معترضان در ایران به شادی پس از گل بازیکنان هم اعتراض داشتند و به بازیکنانی که بیتوجه به کشتهشدن هموطنانشان پس از برد تیم ولز به شادی پرداختند، بهشدت انتقاد کردند.