قمرگل، معرف آواز و هنر زنان پشتون، درگذشت

مرگ قمرگل زمانی رخ داد که حتی بزرگداشت از او چنان‌که درخور هنر و شخصیتش باشد، در کشورش، افغانستان، مقدور نیست

قمرگل در آخرین سال‌های عمرش نیز چند آهنگ با پسرش ایمل زاخیل و به‌طور انفرادی اجرا کرد- Twitter/ @TOLOnews

قمرگل، از آوازخوانان پیشکسوت زن در افغانستان، روز جمعه هجدهم آذر، در سن هفتاد سالگی درگذشت. 

خانواده قمرگل در کانادا، خبر درگذشت او را در رسانه‌های اجتماعی منتشر کردند. 

این زن هنرمند که حدود شصت سال از عمرش را صرف آوازخوانی و موسیقی کرده است و جایگاه ویژه‌ای در موسیقی زنان، به‌ویژه زنان پشتون در افغانستان دارد، در غربت و فرسنگ‌ها دور از وطن در بستر بیماری جان سپرد. 

با توجه به وضعیت خفقان‌آور ناشی از سختگیری‌‌ها و محدودیت‌های افراط‌گرایانه طالبان در افغانستان، به نظر نمی‌رسد به مناسبت درگذشت این زن اسطوره‌ای، گرامیداشتی از او و کارنامه درخشانش، آن‌چنان که شایسته اوست، در سرزمین خودش صورت پذیرد.

قمرگل فرزند یک خانواده پشتون در شهرستان شگه استان ننگرهار در شرق افغانستان بود. او در سال ۱۹۵۲ دیده به جهان گشود و براساس اطلاعات ثبت‌شده درباره‌اش، آواز خواندن را از کودکی و از حدود هفت‌سالگی با آوازخوانی در مراسم شادی مردم محل آغاز کرد. 

قمرگل بعدها در اوایل نوجوانی به شهر جلال‌آباد رفت و مورد توجه فرهنگیان و هنرمندان پشتون قرار گرفت؛ تا اینکه سرانجام پایش به استودیوهای ضبط رادیو تلویزیون ملی افغانستان رسید. او نخستین آهنگش، «زه انتظار کوم دستا د سترگو»، به فارسی به‌معنای (من انتظار چشمان تو را می‌کشم) را در رادیوی افغانستان ضبط کرد و پس از آن پا به صحنه اصلی موسیقی این کشور گذاشت. 

قمرگل در این جریان، به محمد دین زاخیل، شاعر و آهنگساز معروف ننگرهاری معرفی شد و این آشنایی در ۱۹سالگی او به ازدواجش با زاخیل انجامید. این زوج هنرمند هشت فرزند دارند که از میان آن‌ها، دو پسر به نام‌های ایمل زاخیل و اسدالله زاخیل، پا جای پای پدر و مادر گذاشتند و به هنر موسیقی و شعر رو آوردند. 

محمد دین زاخیل که در افغانستان او را با لقب استاد زاخیل می‌شناسند، در جریان فعالیت‌های هنری قمرگل، بهترین شعرها و تنظیم‌های موسیقایی‌اش را به او هدیه کرد و در واقع، هنر مشترکشان را از حنجره این زن جسور به مخاطبان عرضه کردند.

از قمرگل به‌عنوان یکی از زنان پیشکسوت در موسیقی افغانستان یاد می‌شود. او که از جامعه سنتی پشتون در شرق این کشور می‌آید، آوازخوانی و روی صحنه رفتنش در دهه هفتاد میلادی در افغانستان، نمایانگر نبوغ و بیشتر جسارت و آزادی‌خواهی او به‌عنوان یک زن است؛ البته پس از او زنان دیگری همچون «نغمه»، «زرثانگه» و دیگران نیز پا به عرصه موسیقی گذاشتند، اما میزان حضور زنان پشتون در عرصه هنر افغانستان هنوز کمتر از دیگران است. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

قمرگل از زمان حکمروایی آخرین شاه افغانستان، محمدظاهر شاه، تا دوره ریاست جمهوری حامد کرزی، در موسیقی افغانستان خوش درخشیده و القاب و مدال‌های زیادی کسب کرده است. او با آهنگ معروفش «ورو ورو کیده قدمونه آشنا» که به یکی از نمونه‌های درخشان موسیقی پشتو در افغانستان بدل شد، از محمدظاهر شاه نخستین مدال طلا را دریافت کرد. سپس سه مدال طلای دیگر هم روسای جمهوری دوره دموکراتیک به او اهدا کردند.  قمرگل در سال ۱۹۷۲، یعنی درست در اوج جوانی‌اش، لقب «هنرمند حنجره‌طلایی افغانستان» را از ذوالفقار علی بوتو، نخست‌وزیر وقت پاکستان، دریافت کرد. 

این زن هنرمند با آواز و شخصیت استوارش که مقابل فرهنگ زن‌ستیز و نگاه‌های ضد زن اجتماع افغانستان تاب آورده بود، سرانجام در غربت دیده از جهان بست و مرگش دقیقا مصادف با روزگاری شد که زنان یک‌بار دیگر در افغانستان محکوم به سکوت و حذف شده‌اند.

حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان که در سال ۲۰۰۷ از قمرگل به‌عنوان بهترین آوازخوان زن افغانستان تقدیر کرده بود، در پیام تسلیتی به‌مناسبت درگذشت او در صفحه فیسبوکش نوشت: «خانم قمرگل هنرمند صاحب‌نام کشور بود و آهنگ‌های او در دل هزاران شهروند افغانستان به یادگار مانده‌اند. من درگذشت او را یک ضایعه بزرگ برای هنر و فرهنگ افغانستان می‌دانم.»

با منتشرشدن خبر مرگ قمرگل در فضای مجازی افغانستان، انبوهی از پیام‌های تسلیت ازسوی هنرمندان، شخصیت‌های سیاسی، فعالان فرهنگی و شهروندان افغانستان فضای رسانه‌های اجتماعی را پر کرد. 

فرهاد دریا، هنرمند محبوب افغانستان، در پیامی در فیسبوکش نوشت که در میان هیجان و شادی کنسرت‌های تور اروپایی‌اش، با خبر درگذشت خانم قمرگل به‌شدت متاثر شده است. این هنرمند شناخته‌شده نوشت: «او (قمرگل) از انگشت‌شمار علم‌برداران موسیقی بانوان افغانستانِ «زن‌گریز» بود. و این خود به‌تنهایی کافیست او را در صدر قهرمانان این ولایت «زن‌آزار» بنشاند. او بدون شک چراغی بزرگ در موسیقی پشتو بود.»

قمرگل تا واپسین سال‌های عمرش از هنرش دست نکشیده بود و تا دو سال پیش نیز آخرین آهنگ‌هایش را با پسرش ایمل زاخیل یک‌جا اجرا کرد. باید به خاطر سپرد که قمرگل، از شصت سال پیش تاکنون، در کشوری آواز زنانه‌اش را با موسیقی همراه می‌کرد و به گوش مردم می‌رساند که هنوز هزاران زن فقط به‌دلیل نیم‌نگاهی از زیر برقع یا پیامی درگوشی، محکوم به مرگ می‌شوند.

با وجود تغییرات گسترده‌ای که طی دو دهه اخیر در جو اجتماعی افغانستان رخ داد، هنوز مطالبه آزادی ازسوی زنان و حرکت به‌سمت هنر و فعالیت‌های خارج از هنجارهای سنتی، بهای سنگینی برای آنان داشت؛ اما با سلطه دوباره طالبان بر کشور، آن اندک امیدهایی هم که در گوشه و کنار کشور در میان زنان سوسو می‌زد، خاکستر شد و دیگر زنان به‌صورت عمومی و به‌طور رسمی و علنی در سراسر افغانستان محکوم به خانه‌نشینی و سکوت شده‌اند.

بیشتر از فرهنگ و هنر