برخی چهرههایی که در تاریخ معاصر ایران در مسندهای مختلفی حضور داشتند، بهرغم سابقهای طولانی در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی، آن تاثیرگذاری را که از نام و سابقه آنها انتظار میرود، نداشتهاند و بهنوعی میتوان گفت که جز همان سابقه، چیزی به عرصه سیاست ایران اضافه نکردهاند. دکتر عباس شیبانی ازجمله این چهرهها بود که روز دوم دی ماه و پس از ۹۱ سال زندگی، درگذشت.
بسیاری او را بهعنوان یکی از اعضا و چهرههای اولیه نهضت آزادی ایران میشناسند. او با سابقه مبارزاتی که قبل از انقلاب داشت، از جمله زندانی شدنهای پیاپی که به گفته خودش در مجموع به بالای ۱۰ سال میرسید، در سالهای پس از انقلاب چند دورهای نماینده مجلس شد و حتی یک دوره بهعنوان تنها رقیب انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی (در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۶۸) به صحنه آمد؛ اما گویی تنها قرار بر حضورش بود؛ نه اینکه فعالیتی داشته باشد یا مواضعش را بیان کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در سالهای ابتدایی دهه ۸۰، در یک چرخش عجیب، به حزب آبادگران پیوست و نامزد انتخابی آنها برای انتخابات شورای شهر تهران شد و از شهرداری محمود احمدینژاد حمایت کرد. بعد از آن هم به مدت ۱۴ سال، در این شورا فعال بود اما تقریبا درباره تمام عمده اتفاقهای سیاسی مهم دو دهه اخیر سکوت کرد و از او اظهارنظری شنیده نشد.
شاید او را بتوان با چهرهای همانند دکتر حسن حبیبی مقایسه کرد که در طول حیات خود کمتر از او اظهارنظر سیاسی در رد یا تایید اتفاقهای مهم را شاهد بودیم. با این تفاوت که حسن حبیبی تا مقام معاون اولی دو رئیسجمهوری بالا کشیده شد اما شیبانی بهرغم آنکه سابقهای بیشتر از حبیبی داشت و عضو شورای انقلاب هم بود، در نهایت بیشتر از نمایندگی مجلس و عضویت در شورای شهر بالا نرفت.
شیبانی پزشک بود و بخشی از فعالیتهای خود را در کمک به نهادهای خیریه مرتبط به پزشکی سامان داد. شاید هم دریافته بود که فعالیت سیاسی در ایران نتیجه و ثمری ندارد و لذا به سمت فعالیتهای اجتماعی در سایر حوزهها متمایل شد.
احتمالا همین فعالیت سیاسی خنثی و غیرموثر او بود که حتی بالاترین مقام جمهوری اسلامی را هم به این جمعبندی رساند تا ضمن بیان خاطرهای، بر پیکر او نماز هم بخواند؛ خاطرهای که به ظرفیتهای شیبانی در جمع کردن و برگزاری اجتماعات با دوستان قبل از انقلاب از شریعتی و بازرگان گرفته تا سحابی و بهشتی و مطهری اشاره میکرد؛ اما همین ویژگی هم در سالهای پس از انقلاب عملا به کار گرفته نشد یا حداقل در حیطههای سیاسی بروز و ظهوری نداشت؛ وگرنه چهرهای همانند شیبانی با آن سابقه در نهضت آزادی و دوستی با افرادی چون بازرگان و سحابی، قاعدتا باید مغضوب حاکمیت میشد؛ در حالی که چنین اتفاقی نیفتاد و او در تمامی این سالها فعالی بیتاثیر در حوزه سیاست بود.
گزارشگر اتفاقهای شورای انقلاب
وجهی از فعالیتهای عباس شیبانی خلاصهنویسیهای او از مذاکرات شورای انقلاب است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که شورای انقلاب مهمترین مرجع تصمیمگیری پس از انقلاب بود و بهنوعی جانشین «شاه و مجلسین» شد و هر دو سمت را در اختیار داشت. به یک تعبیر، اگرچه ساختار این نهاد شورایی بود، تنها سمت مجلس را نداشت، بلکه خود شورای انقلاب هم میتوانست موضوعهایی را تصویب و برای اجرا به دولت ابلاغ کند؛ چنانکه در مراحلی، برخی از اعضای آن ضمن حفظ سمت در شورا، مناصب دیگری را هم در ساختار دولت موقت یا دولتهای بعدی برعهده گرفتند.
این شورا که دو ماه قبل از انقلاب فعالیت مخفی خود را آغاز کرده بود، از ابتدای انقلاب به مرکز اصلی تصمیمگیری تبدیل شد و تعداد اعضای پنجنفره آن نیز تا ۱۵ نفر افزایش یافت. دکتر عباس شیبانی چنانکه خود در گفتوگویی که نسخهای از آن روی وبسایت عصر اسلام وجود دارد، اعلام کرده، در روز ۸ اسفند ۱۳۵۷ به دعوت محمدرضا باهنر به این شورا پیوسته است.
این شورا حتی تا چند مدت بعد از ریاستجمهوری بنیصدر هم فعال و رکن اصلی تصمیمگیری درباره همه امور بود. به گفته عباس شیبانی، تا پیش از ورود او به شورای انقلاب در ۸ اسفند ۱۳۵۷، محمدرضا باهنر متن مذاکرات را مینوشت که از آن خبری در دست نیست: «حتی پیشنهاد شده بود که مذاکرات ضبط شود که گفتند به دلیل مسائل امنیتی بهتر است این کار صورت نگیرد و در نهایت موافقت شد که من این مذاکرات را بنویسم.»
این مصوبات که تا حداقل پنج سال قبل کسی از محتوای آن خبری نداشت، عملا یکی از مهمترین اسناد تاریخ معاصر ایران بهخصوص در بازه زمانی وقوع انقلاب تا پایان فعالیت آن (شورای انقلاب) در ۲۶ تیرماه ۱۳۵۹ (۱۶ ماه) به شمار میرود. چرا که این شورا عملا در مقام سیاستگذار اصلی تصمیمهای کشوری عمل میکرد. از این منظر، مطالعه مذاکرات این شورا میتواند درکی دقیقتر از تحولات آن سالها به دست دهد.
به گفته دکتر شیبانی در همان گفتوگو، «همه مصوبات و چیزهای مهم نوشته شدهاند و فقط مقداری از توضیحات نوشته نشدهاند. مثلا آقای هاشمی توضیحات کاملی میداد اما من توضیحات ایشان را بهطور کامل نمینوشتم. البته پس از انتخاب بنیصدر بهعنوان رئیس جمهوری و رئیس شورای انقلاب، مهندس بازرگان فقط مصوبات را مینوشت. ولی من هم صورت مذاکرات را مینوشتم. یک بار بنیصدر بدین خاطر به من اعتراض کرد و گفت: دیگر شما ننویسید. گفتم: من برای خودم مینویسم و به کسی کار ندارم.» این دفترچهها بعدها به تقاضای اکبر هاشمی رفسنجانی در اختیار مجلس قرار گرفتند و تایپ شدند که شیبانی در مقابله آنها هم نقش داشت.
شیبانی میگوید، درباره دقت آن گزارش و میزان انطباق آن با آنچه در جلسات گذشت، تنها هاشمی رفسنجانی اظهارنظر کرده و گفته بود که این صورتجلسات کموکسری دارند؛ اما اکنون این صورتجلسات از طریقی منتشر و در اختیار عموم قرار گرفتهاند و نسخه پیدی اف آنها در پنج فایل در دسترس است. با مطالعه آنها میتوان به تصویری عینیتر از سالهای نخست انقلاب دست یافت. از مجموعه اعضای شورای انقلاب به جز احمدرضا جلالی، سیدعلی خامنهای و میرحسین موسوی، باقی همگی از دنیا رفتهاند.