مقامهای جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ بزرگترین نماد موسیقی این کشور را به اتهام «فساد اخلاقی» دستگیر کردند. بیش از چهار دهه بعد، در حالی که اعتراضها در ایران توجه جهانیان را به خود جلب کرده، گوگوش و نوه ایرانی-آمریکایی او، میا که ۲۰ سال دارد، در حمایت از «دخترانی که جان خود را برای آزادی دیگران به خطر میاندازند» صحبت میکنند.
الور (Allure)، مجله مطرح در دنیای مد و سرگرمی، با فائقه آتشین، ستاره موسیقی ایران یا گوگوش، نامی که مردم او را با آن میشناسند، درباره خیزش مردمی در ایران مفصل صحبت کرده است. در توضیح این مصاحبه، اشاره میشود که حکومت ایران ماهها است افرادی را که علیه حجاب اجباری زنان تظاهرات میکنند، با خشونت سرکوب میکند. این ناآرامیها با مرگ مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله کرد که پس از دستگیری به اتهام نقض قانون حجاب اجباری، در بازداشت پلیس جان باخت، آغاز شد. برآوردها تا زمان نگارش این مقاله حاکی از جان باختن ۵۱۶ نفر از جمله ۷۰ کودک است. بیش از ۱۹ هزار نفر هم دستگیر شدهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
گوگوش با صدایی بغضآلود، در حالی که اشک در چشم دارد، میگوید: «تمام زندگی من، حرفه من، برای مردم ایران بود. من برای آنها میخواندم. حالا نمیتوانم بخوانم. نمیخواهم بخوانم.»
در نبرد طولانیمدت بین حکومت اقتدارگرا و مردم، حجاب نمادینترین نوع محدودیت و کنترل زنان در ایران بوده است.
گوگوش با نام اصلی فائقه آتشین سال ۱۹۵۰ در یک خانواده سنتی در تهران، متولد شد. برخی از زنان خانواده پدرش حجاب داشتند. گوگوش میگوید: «مادربزرگم طرف پدریام مذهبی بود و به من هم یاد میداد. من کمی مذهبی بودم و میفهمیدم چرا آن را سر میکنند. من آن را [حجاب] از هر دو منظر دیدهام.»
اعتراضهای کنونی در ایران به بیاعتبار کردن روایت سرکوبگرانه دولت کمک میکند. دختران دانشآموز در کلاس درس حجاب خود را برمیدارند و روی دیوارها اشعار مقاومت مینویسند. زنان جوان در انظار عمومی گیسوان خود را میبرند (نماد ایرانی عزاداری و خشم)، در حالی که زنان دیگر روسری از سر برمیدارند و آن را در آتش میسوزانند یا در حال فریاد زدن شعار «زن، زندگی، آزادی» بالای سر تکانش میدهند.
گوگوش و میا (نوه او) مانند بسیاری از ایرانیان ساکن خارج کشور هنوز در ایران خانوادهای دارند که نگران حالشاناند و اعتراضها را دنبال میکنند. گوگوش که ۲۲ سال پیش ایران را ترک کرد و به دلیل ترس از امنیت خود امکان سفر به ایران را ندارد، پذیرفته است آن نسخهای از سرزمین مادری که آرزو دارد، دیگر وجود ندارد و نسل جوان در ایران برای رسیدن به چیزی جدید و متفاوت میجنگند. گوگوش میگوید: «دوره من تمام شده است.»
او در پاسخ به این سوال که از زنان جوانی که تظاهرات در ایران را رهبری میکنند چه آموخته است، دو کلمه میگوید: «شجاعت و قدرت» او افتخار میکند که آنها پرچمدار مبارزات شدهاند. گوگوش میگوید: «این بچههای جوان میگویند مرا بکش تا بتوانیم برای نسل بعدی آزادی پیدا کنیم.»
سپتامبر، زمانی که اعتراضها آغاز شد، گوگوش در تور برلین بود. او اواسط نوامبر اجراهای خود را متوقف کرد. گوگوش و میا برای رساندن صدای معترضان به گوش جهانیان تلاش کردهاند. آنها در اکتبر در حمایت از معترضان ایرانی به هزاران نفر دیگر پیوستند که در مرکز شهر لسآنجلس تظاهرات کنند. گوگوش قبلا هم در تجمعها سخنرانی کرده بود، اما این اولین بار بود که میا هم کنارش حضور داشت.
گوگوش در آن تجمع در میان تشویق و غوغای حاضران، در مورد جوانانی که تظاهرات را در ایران رهبری میکنند، گفت: «شما تنها نیستید. ما به اینکه چقدر متحدید افتخار میکنیم. به دست فرزندانمان، ایران، کشور ما، آزاد خواهد شد.»
میا که فعالیت حرفهای خود را در دنیای مد دنبال میکند، آرزو دارد کاش میتوانست بیشتر کمک کند: «این نسل قدرتمند است چرا که آنها نترساند. این دختران زندگی خود را برای آزادی دیگران به خطر میاندازند. به همین دلیل است که بسیار ناامیدکننده و ناراحتکننده است؛ چون از اینجا فقط کارهای محدودی میتوانید انجام دهید.»
میا اعتراف میکند که تازه چند سال پیش که نام مادربزرگش را در اینترنت جستوجو کرد و درباره او فیلمهای مستندی یافت، از محبوبیت گسترده و ستاره بودن گوگوش در جهان خبردار شد. رابطه آنها در سالهای اخیر شکوفا شده است. این شکوفایی از حدود دو سال پیش، زمانی که میا به کشف ریشههای ایرانی خود علاقه بیشتری پیدا کرد، شروع شد.
میا میگوید: «من میخواستم داستانهای بیشتری درباره گذشته مادربزرگم بشنوم و سعی میکردم عکسهای بیشتری ببینم. من او را میپرستم و بسیار تحسین میکنم. بهویژه با همه چیزهایی که از سر گذرانده است.»
موفقیت قابلتوجه میا به عنوان مدلی با ریشههای ایرانی در صنعتی که در آن زیباییشناسی اروپامحور معمول است، نشان میدهد که او در حال در انداختن طرحی نو است. او سال ۲۰۱۸ در سن ۱۶ سالگی با آیامجی (IMG) قرارداد امضا کرد اما این کار همیشه آسان نبوده است.
مانند بسیاری از زنان ایرانی متولد آمریکا ظاهر میا نیز منشا ناامنی و استرس در زندگی او بود و باعث شد به این فکر کند که آیا باید سراغ جراحیهای زیبایی برود. میا با نشان دادن عکسی پنج سالگیاش میگوید: «من گوشهای بزرگی دارم و قبلا در مورد آنها خیلی ناراحت بودم و میخواستم گوشهایم را عقب بزنم. دوست نداشتم موهایم را پشت گوشم بگذارم.»
گوگوش در دهه ۶۰ میلادی به عنوان نماد زیبایی در ایران ظاهر شد. او چشمهای درشت و گرد خود را با خطچشمهای کشیده و سایههای پررنگ برجستهتر میکرد. وقتی موهای زیبای خود را کوتاه کرد و موی مدل پیکسی را جایگزین آن کرد، زنان به آرایشگاهها هجوم بردند تا همان مدل مو را داشته باشند. این مدل مو آنقدر محبوب شد که مردم آن را «گوگوشی» نامیدند.
هنگامی که گوگوش در سال ۱۳۵۷ ( پس از انقلاب اسلامی) به ایران بازگشت، مقامها او را به اشاعه «فساد اخلاقی» متهم و زندانی کردند. او تقریبا یک ماه بعد آزاد شد، اما همچنان در ترس به زندگی خود ادامه داد. مقامها پاسپورت گوگوش را ضبط کردند و به او گفتند که اجازه خروج از ایران را ندارد. به این ترتیب فعالیت حرفهای گوگوش در ایرانــ که قادر به اجرا یا خلق موسیقی نبودــ ناگهان به پایان رسید و او تا ۲۱ سال بعد، از انظار عمومی پنهان ماند. گوگوش در این مدت از تنها فرزندش، کامبیز، (پدر میا از ازدواج اول گوگوش) نیز جدا بود.
در سال ۲۰۰۰، زمانی که دولت ایران سرانجام به او اجازه سفر به خارج از کشور را داد، ایران را ترک کرد و به کانادا رفت تا دوباره به حرفهاش بپردازد و زندگی خود را بازسازی کند. گوگوش میگوید: «در ابتدا زندگی [خارج از ایران] برایم سخت بود. تمام عمرم را در ایران گذراندم. قلبم هنوز آنجا است. زبانم فارسی است. تمام فرهنگ من ایرانی است.»
گوگوش امیدوار است که نسل جوان به رهایی ایران از رنجها کمک کند. او میگوید: «همه باید متحد شوند. شجاعت و قدرت میتوانند کار عظیمی انجام دهند.»