«کنگره ملی هزاره» با حضور دهها تن از فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قوم هزاره که روزهای شنبه و یکشنبه، ۱۶ و ۱۷ بهمن (پنجم و ششم فوریه)، در وین، پایتخت اتریش، برگزار شد، با صدور قطعنامهای خواستار حفاظت از مراکز آموزشی هزارهها در افغانستان شد. در سالهای اخیر، مراکز آموزشی هزارهها در کابل، بارها آماج مرگبارترین حملهها قرار گرفته است که در بیشتر موارد، گروه داعش خراسان مسئولیت آنها را برعهده گرفته است.
در قطعنامه نشست دو روزه کنگره ملی هزاره آمده است که این کنگره «با هدف تقویت نقش و جایگاه جامعه هزاره در تعاملات سیاسی-اجتماعی و از بین بردن خشونت و رسیدن به صلح پایدار و رفاه اجتماعی در کشور» برگزار شده است و شرکتکنندگان، در جریان دو روز در این مورد بحث و گفتوگو کردهاند.
در بخش دیگری از قطعنامه کنگره ملی هزاره، در مورد اوضاع افغانستان آمده است: «طالبان با انحصار قدرت و استفاده خشونتآمیز از نهادهای دولتی برای سرکوب گروههای قومی، مذهبی و زنان، به جای تشویق و پیگیری گفتوگو و حل مسالمتآمیز منازعه، از یکسو در تقابل مستقیم با مردم افغانستان و جامعه جهانی قرار دارند، و از سوی دیگر، مردم افغانستان را به فقر طاقتفرسا و فاجعهبار سوق دادهاند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کنگره ملی هزاره با اشاره به کوچ اجباری اقوام هزاره، تاجیک و ازبک در بخشهای مختلف افغانستان، تاکید میکند که طالبان اعتنایی به ارزشهای ملی و جهانی ندارند.
در قطعنامه ۱۰ مادهای کنگره ملی هزاره از جامعه جهانی خواسته شده است که با هدف تغییر وضعیت موجود و آغاز گفتوگوهای جدی میان جریانهای سیاسی افغانستان، به طالبان بیشتر فشار آورند.
در این قطعنامه همچنین در مورد نظام سیاسی آینده افغانستان آمده است که به دلیل چند قومیتی بودن جامعه افغانستان، نظام فدرالی میتواند زمینه برقراری عدالت را فراهم کند.
در دهه ۹۰ میلادی و پس از فروپاشی دولت دموکراتیک سوسیالیستی افغانستان به رهبری محمد نجیبالله و مسلط شدن احزاب جهادی بر کابل، عبدالعلی مزاری، رهبر سیاسی وقت هزارهها، نیز خواستار برپایی نظام فدرالی در افغانستان شده بود، اما سایر جریانهای سیاسی با او موافقت نکردند.
در ۲۰ سال حاکمیت دولت جمهوری در افغانستان، شماری از چهرههای سیاسی، از جمله عبدالطیف پدرام، رهبر حزب کنگره ملی، همواره بر برپایی نظام فدرالی در افغانستان تاکید کرده است. به باور حامیان نظام فدرال در افغانستان، بقیه ساختارها و نظامهای حکومتی، به ویژه ریاستی، در این کشور ناکام شدهاند و نمیتوانند خواستهها و نیازهای همه اقوام ساکن در افغانستان را برآورده کنند. این افراد همچنین استدلال میکنند که تنوع قومی افغانستان به خوبی میتواند در نظام فدرال بازتاب یابد، و حقوق سیاسی اقوام نیز در چنین نظامی به خوبی تامین میشود.
برخلاف بخشی از فعالان سیاسی هزاره، تاجیک و ازبک که با برپایی نظام فدرالی در افغانستان موافقاند، سران پشتون تاکنون در این مورد موافقت نشان ندادهاند. بیشتر سران پشتون خواهان برقراری نظام ریاستی و متمرکز در افغانستاناند. دولتهای حامد کرزی و اشرف غنی نیز در ۲۰ سال حکومت جمهوریت در افغانستان، طبق نظام ریاستی متمرکز حکومت کردند و برای استانها و مقامهای محلی، صلاحیت و اختیاراتی در زمینه تنظیم و اجرای برنامههای دولتی قائل نشدند.
پس از فروپاشی دولت پیشین افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، برخی از سیاسیون پشتون، از جمله رحمتالله نبیل و حنیف اتمر که اخیرا احزاب سیاسی تاسیس کردند، تلویحی گفتند که از برپایی نظام ریاستی متمرکز حمایت نمیکنند و نظام مورد نظرشان برای آینده، نظام غیرمتمرکز است.
طرفداران نظام فدرال در افغانستان معقتدند که در صورت برپایی نظام فدرال در این کشور، قدرت میان اقوام تقسیم میشود و تصمیم گیریها نیز به صورت محلی و بر اساس نیازمندی و خواست مردم محل صورت میگیرد، اما اینک که ساختار در افغانستان متمرکز است، همه تصمیمها در کابل اتخاذ میشوند و مقامهای محلی اختیاراتی ندارند.
به باور آنان، دلیل مخالف پشتونها با نظام فدرال، این است که در چنین ساختاری، قدرت قوم پشتون به مثابه نیروی حاکم به چالش کشیده میشود و ایالتها در مسائل محلی، پاسخگوی دولت مرکزی نخواهند بود.