سگ دوستپسر یک زن اهل کنتیکت بعد از اینکه ظاهرا «از سفیدکننده دندانهای این زن ترسیده بود»، بینیاش را کند.
اولیویا کواست ۳۰ ساله میگوید به سگها علاقهای نداشت تا اینکه با دوستپسرش گرایم استاسیشین ۴۴ ساله و بنتلی، سگی که او نجاتش داده بود، همخانه شد. این سگ ششساله چهار سال با استاسیشین زندگی کرده بود. به گزارش موسسه رسانهای و خبری کندی نیوز و مدیا، کواست گفت بنتلی اولین سگی بود که او از آن «خوشش آمد».
اما روز ۳ فوریه، وقتی خم شد تا به او غذا بدهد، دماغش را گاز گرفت.
کواست که هنرمند است، صورتش را لمس کرد و وقتی متوجه شد دماغش «سر جایش نیست»، وحشت کرد. بنتلی قبل از آنکه موفق شود با لگد دورش کند، دو بار دیگر به او حمله کرد و یک «بازوی شکسته» برایش به جا گذاشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او به سمت دستشویی دوید و از آنجا با خانوادهاش تماس گرفت و آنها آمبولانس خبر کردند و او را فورا به بیمارستان هارتفورد در کنتیکت بردند.
کواست به سندرم اهلرز دانلوس، ئیدیاس (EDS)، مبتلا است که یک اختلال نادر بافت همبند است. علائم احتمالی عبارتاند از تحرک بیش از حد مفاصل و پوست کشیده و شکننده، به این معنی که مبتلایان به ئیدیاس، عارضهای که معمولا ارثی است، ممکن است به راحتی دچار کبودی شوند.
در بیمارستان مشخص شد بینی، سپتوم و غضروف کواست کنده شده است اما پل بینی و قسمت بیرونی سوراخدماغهایش سالم مانده بود.
کواست گفت که به نظرش بنتلی، سگی از نژاد ترکیبی پوینتر، پیت بول و بولداگ، احتمالا از پرتو فرابنفش محافظ دهان او که باعث سفیدی دندانهایش میشود، ترسیده است.
این زوج بنتلی را پس از این حمله سربهنیست کردند که تصمیم سختی بود.
به گزارش موسسه خبری رسانهای کندی، او گفت: «نمیدانستم میخواهد حمله کند. حسابی جا خوردم. رابطه بدی نداشتیم. شب قبل از این اتفاق توی رختخواب در آغوشم خوابید [و] تمام پتوهایم را روی او کشیدم.»
او افزود: «تنها چیزی که منطقی به نظر میرسد این است که نور فرابنفش [محافظ دهانم] چیزی را در مغز او تحریک کرد. پرید و اول دماغم را گاز گرفت. جا خوردم و باورم نمیشد.»
او پس از کمی تامل گفت: «فقط به او خیره شدم. هرگز فکر نمیکردم باز هم به من حمله کند، چرا باید این کار را میکرد؟ دستم را روی بینیام گذاشتم و او دو بار دیگر به بازویم حمله کرد.»
با خودم گفتم: «با جانوری که کار موردعلاقهاش درگیر شدن است، نباید درگیر بشوم. بنابراین گذاشتم گاز بگیرد. حسابی جا خورده بودم. میلرزیدم، سردم بود [و] به مادرم زنگ زدم.»
او به یاد میآورد: «درد جانکاهی داشتم. [میگفتم] به دادم برس مادر، به دادم برس، دماغم را کند. انگشتانم دارند بیحس میشوند، انگشتانم را حس نمیکنم، دارم یخ میزنم. وحشتناک بود، به دستشویی رفتم و به آینه نگاه کردم.»
او در ادامه راجع به این تجربه تلخ گفت: «سرپا ماندم اما حس میکردم دارم نقش زمین میشوم. اتاق میچرخید، انگار همهچیز چندبرابر بزرگ شده بود و میچرخید. عذاب محض بود. فریاد زدم؛ نه فریادی از سر ترس، بلکه جیغی از عمق جان، زمخت و از بیخ گلو.»
دست کواست تحت عمل جراحی قرار گرفت و منتظر است تا جراحات صورتش بهبود یابد تا جراحی ترمیمی انجام دهد.
قرار است جراحان پلاستیک برای ترمیم بینی او از غضروف گوش و پوست پیشانیاش استفاده کنند.
داخل دست کواست دو صفحه، هشت پیچ و دو پین گذاشتهاند و حدود هشت ماه طول میکشد تا شکستگیها بهبود یابند.
حدود یک سال هم طول میکشد تا آسیب رباط و عصب دستش خوب شود.
او گفت: «من گربهدوستام و این تنها سگی بود که دوست داشتم. قبلا از سگ خوشم نمیآمد. بعد با شخصی سگدوست رابطه پیدا کردم که یک سگ داشت و این سگ زندگیام را عوض کرد. الان از سگ خوشم میآید.»
او افزود: «شکرگزارم که کسانی به من کمک میکنند [و] زندهام.»
تا صبح سهشنبه از ۱۰۰ هزار دلار هزینه موردنیاز، بیش از ۶۶ هزار دلار اعانه جمع شده است.
© The Independent