۲۰ ماه پس از سلطه طالبان بر افغانستان، مخالفان این گروه از جمله سران «ائتلاف شمال» که زمانی بر بخشی از جغرافیای افغانستان حاکم بودند، در ایجاد یک تشکل سیاسی و نظامی واحد که به عنوان نیروی مخالف در مقابل رژیم طالبان شناخته شود، ناکام ماندهاند. در این مدت، شماری از چهرههای جهادی و نظامی که در عرصه مبارزه با طالبان سابقهای طولانی دارند، تحت نام «شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان» گرد هم آمدند و مدعی شدند اصلیترین محور ضدطالباناند. سران این شورا معتقدند بقیه گروهها هم باید با آنان متحد شوند، چون آنها در ۲۰ سال گذشته ثابت کردهاند که «بانک رای مردمی»اند و بیشترین نفوذ اجتماعی و سیاسی را دارند.
از طرفی، اکثر نظامیان و فرماندهان پیشین ارتش افغانستان که با سلطه طالبان موافق نیستند، زیر چتر جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود و جبهه آزادی افغانستان به فرماندهی ژنرال یاسین ضیا گرد آمدهاند.
به جز جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی که از زمان تاسیس همواره با طالبان درگیرند، سایر سازمانها و احزاب سیاسی شکلگرفته در تبعید هنوز نتوانستهاند طالبان را به چالش بکشند. بیشتر این احزاب حتی وجود مقاومت مسلحانه علیه طالبان را رد میکنند و دیدگاهشان با ادعاهای طالبان که جنگ در افغانستان را پایانیافته تلقی میکنند، تفاوت چندانی ندارند.
در این مدت، افرادی که در دولتهای پیشین افغانستان مناصب مهم دولتی را در اختیار داشتند، هر کدام یک حزب سیاسی ایجاد کردهاند. به طوری که در ۲۰ ماه گذشته، نزدیک به ۱۰ حزب سیاسی و ۱۵ جبهه نظامی علیه طالبان اعلام موجودیت کردند اما در این مدت تنها حضور نظامی جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی افغانستان در نبرد با طالبان اثبات شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از میان احزاب و تشکلات سیاسی، شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان تاکنون چندین نشست آنلاین برگزار و اخیرا هم طرحی را برای برونرفت از بحران افغانستان ارائه کرده است. از بقیه احزاب سیاسی جز یک نشست اعلام موجودیت که آن هم آنلاین بوده، حرکت دیگری دیده نشده است.
موانع شکلگیری تشکل سیاسی و نظامی واحد در برابر طالبان
در دهه ۹۰ میلادی، هنگامی که طالبان جنگ را از قندهار آغاز کردند، در کابل، حکومت اسلامی افغانستان به رهبری برهانالدین ربانی بر سر کار بود. دوره حاکمیت ربانی هرچند در جنگ داخلی میان احزاب جهادی که بر سر سهم از قدرت میجنگیدند سپری شد، بسیاری از دولتهای منطقه و جهان «دولت اسلامی افغانستان» را به عنوان دولت مرکزی این کشور به رسمیت میشناختند و این دولت با جهان روابطی رسمی داشت.
تهاجم سریع طالبان به شهرها و پیشروی این گروه به سمت کابل احزاب جهادی درگیر در جنگ داخلی را با هم متحد کرد و احمدشاه مسعود، عبدالرشید دوستم، محمد محقق، کریم خلیلی و دیگر سران احزاب و جریانهای سیاسی و نظامی برای بقای خود در برابر طالبان متحد شدند و برای دفاع در برابر تهاجم سنگین طالبان ائتلاف شمال را ایجاد کردند. این ائتلاف از دولتهای مختلف منطقه و جهان کمکهای مالی و تسلیحاتی دریافت کرد و توانست بخشی از اراضی شمال افغانستان را از تهاجم طالبان حفظ کند.
اکنون بیشتر مخالفان طالبان استدلال میکنند که شرایط و اوضاع در زمان حاضر نسبت به سلطه نخست طالبان در ۱۹۹۶ فرق کرده است و برای ایجاد تشکل سیاسی و نظامی واحد در برابر طالبان بخت چندانی وجود ندارد.
البته در اینکه سیاست کشورهای منطقه و جهان در قبال طالبان تغییر کرده است و بیشتر این کشورها از طالبان حمایت میکنند، شکی نیست. فعلا چین، روسیه، ایران، پاکستان، قطر، ترکیه، آمریکا و برخی کشورهای آسیای میانه مانند ازبکستان کنار طالبان ایستادهاند و با ارائه کمکهای بشردوستانه و حتی پول نقد، به تحکیم قدرت این گروه کمک میکنند. در حالی که در دهه ۹۰، بخشی از این کشورها از جمله روسیه و ایران از نیروهای ضدطالبان حمایت میکردند، اکنون همین کشورها سفارتهای افغانستان را به طالبان تحویل دادهاند و با این گروه روابط نزدیکی دارند.
علاوه بر این، کشورهایی مانند ترکیه، امارات، پاکستان، ایران و روسیه که رهبران احزاب سیاسی ضدطالبان با فروپاشی دولت جمهوری، به آنها پناه بردند، به مخالفان طالبان اجازه فعالیت سیاسی نمیدهند و سازمانهای امنیتی این کشورها عملا به مخالفان طالبان گوشزد کردهاند که از برگزاری تجمعهای سیاسی خودداری کنند.
رهبر یکی از احزاب سیاسی پرنفوذ سیاسی در افغانستان که اکنون در ترکیه زندگی میکند، میگوید هربار که در فضای مجازی یا در مصاحبه با رسانهها مطلبی در مورد طالبان بیان میکند، وزارت خارجه طالبان از سفارت ترکیه در کابل میخواهد که جلو انتشار سخنان انتقادی رهبران سیاسی افغان مقیم ترکیه در مورد این گروه گرفته شود. به گفته این فعال سیاسی، دولت ترکیه از هیئتهای طالبان در این کشور بهگرمی استقبال میکند و یک دیپلمات این گروه را در کنسولگری افغانستان در استانبول پذیرفته، اما فضا را برای فعالان سیاسی ضدطالبان بهشدت محدود کرده است.
بسیاری از فعالان سیاسی افغان مقیم ترکیه هم به دلیل فشارهای دولت آنکارا از صحبت در مورد طالبان و اوضاع سیاسی افغانستان خودداری میکنند.
با این حال، دلیل دیگری که باعث شد حدود ۲۰ ماه پس از سلطه طالبان، یک تشکل واحد و یکدست سیاسی و نظامی علیه طالبان شکل نگیرد، تضاد منافع میان رهبران احزاب سیاسی افغانستان است. بیشتر فعالان سیاسی پشتون بر مذاکره با طالبان و دستیابی به تفاهم تاکید دارند، در حالی که طالبان هرگونه مذاکره با احزاب را رد کردهاند. بر خلاف سیاستمداران پشتونتبار، سیاسیون تاجیک، ازبک و هزاره بیشتر بر گسترش مقاومت مسلحانه علیه طالبان اصرار میکنند تا این گروه به مذاکره وادار شوند.
اما سیاستمداران تاجیک، هزاره و ازبک نیز با هم اختلافهایی دارند. برای نمونه، از میان رهبران سیاسی هزارهها، کریم خلیلی که دو دور معاون دوم رئیسجمهوری افغانستان بود و از مالکان شهرک مسکونی امید سبز است، با طالبان در تماس است. کریم خلیلی از حضور در تجمعهای سیاسی مخالفان طالبان خودداری میکند و در تمام این مدت سکوت اختیار کرده است.
برخلاف خلیلی، محمد محقق همواره در نشستهای مخالفان سیاسی طالبان شرکت میکند و به عنوان رئیس کمیته سیاسی شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان، مرتب در رسانهها حضور مییابد و علیه طالبان حرف میزند.
در میان تاجیکها نیز با وجودی که احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، به عنوان محور مطرح است، مخالفتهایی با او وجود دارد. احمد مسعود هم که خود عضو شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان است، بهندرت در جلسات این شورا شراکت میکند.
انتشار یک فایل صوتی از عطامحمد نور که در آن، در مورد جبهه مقاومت ملی و احمد مسعود صحبت میکند، شکافها در میان سیاستمداران تاجیک را افزایش داد. از طرفی عطامحمد نور و صلاحالدین ربانی که هر دو عضو رهبری شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستاناند، بر سر رهبری حزب جمعیت اسلامی اختلاف دارند.
اوایل شکلگیری شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان توافق شد تا مشخص شدن اوضاع افغانستان، نور و ربانی از ادامه تنش بر سر رهبری حزب جمعیت دست بردارند، اما عملا چنین اقدامی دیده نشد.
چند عضو شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان میگویند نور و ربانی تماس زیادی با هم ندارند و به دلیل رقابت بر سر رهبری حزب جمعیت، معمولا در جلسات دیدگاههای متضادی مطرح میکنند. با این حال، موضع ربانی و نور در برابر طالبان روشن و واضح است؛ هرچند پیش از این گزارشهایی از تماس میان ربانی و طالبان برای آغاز مذاکره منتشر شده است.
در میان ازبکها نیز بر سر نحوه برخورد با طالبان اختلافهایی وجود دارد؛ با این حال عبدالرشید دوستم به دلیل نفوذ و جایگاه سیاسی و اجتماعی که در میان ازبکها دارد، به عنوان محور اساسی این قوم مطرح است. دیدگاه دوستم در مورد طالبان واضح است و او بارها بر راهاندازی مقاومت مسلحانه در همراهی دولتهای منطقه که از خطر تروریسم هراس دارند، تاکید کرده است.
با این حال، نگاه مردم به رهبران سیاسی افغانستان را نیز نمیتوان نادیده گرفت. بیشتر این افراد که در دستکم ۳۰ سال گذشته مناصب مهم دولتی را در اختیار داشتهاند، اکنون با انتقادهای فراوانی مواجهاند.
تضاد منافع و اختلاف میان رهبران سیاسی، محدودیتهای دولتهای منطقه برای فعالیت مخالفان طالبان، نبود فضای فعالیت در داخل افغانستان و انتقاد و خشم گسترده بخشی از مردم از این رهبران که آنان را به بیکفایتی متهم میکنند، باعث شده است تشکل سیاسی و نظامی واحدی در برابر طالبان شکل نگیرد.
در این میان، نقش طالبان در تقویت اختلافها میان رهبران سیاسی، بدنام کردن آنها با گشودن پروندههای غصب زمین و فساد اداری و همچنین فشار بر دولتهای منطقه برای وضع محدودیت بر فعالیت این افراد نیز در جلوگیری از شکلگیری صف سیاسی و نظامی واحد تاثیرگذار بوده است.