روزی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از جمهوری اسلامی ایران تشکر کند روز غریبی است. اما روز شنبه، هفتم دسامبر، دقیقا چنین روزی بود. آنچه موجب این مناسبت غریب شد مذاکره محرمانه واشنگتن و تهران با وساطت سوئیس بود که نتیجهاش مبادله زندانی بود: مسعود سلیمانی، استاد دانشگاه تربیت مدرس، که مهرماه ۱۳۹۷ هنگام ورود به آمریکا به اتهام نقض تحریمها زندانی شده بود به ایران بازگشت و در فرودگاه مورد استقبال جواد ظریف قرار گرفت. در سوی مقابل ژیو وانگ، دانشجوی ۳۸ ساله چینیتبارِ آمریکایی پس از سه سال از اوین آزاد شد. همین بود که وزیر خارجه آمریکا، مایک پمپئو، که معمولا با شدیدترین لحن به جمهوری اسلامی حمله میکند گفت: «خوشحالیم که دولت ایران در این زمینه سازنده عمل کرد.» ترامپ هم در توئیتی نوشت: «از ایران بخاطر مذاکره بسیار منصفانه متشکریم.» و آنگاه یک جمله که بیشک تصمیمگیرندگان در ایران را به فکر خواهد انداخت: «حالا دیدید میتوانیم با هم به توافق برسیم!»
Taken during the Obama Administration (despite $150 Billion gift), returned during the Trump Administration. Thank you to Iran on a very fair negotiation. See, we can make a deal together! https://t.co/rZaY9p8xzV
— Donald J. Trump (@realDonaldTrump) December 7, 2019
ترامپ با این حساب بار دیگر توپ را به زمین جمهوری اسلامی انداخته. موضع اعلامشده واشنگتن مدتها این بوده که حاضر است بدون پیش شرط با ایران مذاکره کند. موضع اعلامشده تهران هم این است که تنها در صورت لغو تمام تحریمها حاضر به مذاکره میشود — موضعی که معلوم است در مواردی مثل مبادله زندانی کنار گذاشته میشود.
مسعود لواسانی (راست) و محمدجواد ظریف در فرودگاه زوریخکمتر از دو ماه پیش بود که پس از آزادی یک زوج استرالیایی و رفع ممنوعیت خروج یک شهروند ایرانی-کانادایی در مورد «دیپلماسی گروگان-زندانی در جمهوری اسلامی» نوشتم. امروز این سوال مطرح است که آیا این دیپلماسی به مرحلهای رسیده؟ آیا جمله آخر توئیت ترامپ در خفا نیز توسط دیپلماتهای آمریکایی به گوش مقامات جمهوری اسلامی رسیده؟ آیا مقامات تهران وسوسه خواهند شد دنبال چنین پیشنهادی را بگیرند و به توافقی با آمریکا برسند؟
یک دیپلمات آمریکایی که بدون افشای نامش با «ایندیپندنت فارسی» صحبت کرد گفت: «حرف ما همیشه این بوده که میخواهیم با تهران به توافق برسیم. ما حاضریم دولت ایران غرورش را هم حفظ کند. کافی است با بعضی خواستههای ما توافق کنند و نخواهند با آمریکا و متحدین ما دشمنی کنند. آن وقت میتوانیم در فرصت کوتاهی به توافق برسیم. توپ در زمین آنها است. میتوانیم کار را از از آزادی سایر زندانیان شروع کنیم.»
زندانهای ایران هنوز پر از شهروندان دو تابعیتی از جمله شهروندان آمریکایی همچون پدر و پسر ، سیامک و باقر نمازی، هستند. زندانهای آمریکا نیز کم ایرانی ندارد. مثلا یک شهروند ایرانی که کمتر از او صحبت میشود منصور اربابسیر است که بیش از هشت سال پیش در دادگاهی فدرال در نیویورک به دسیسه قتل عادل الجبیر، سفیر وقت عربستان سعودی در آمریکا، متهم شد. ایران هرگونه نقش داشتن در چنین دسیسهای را رد میکند و هنوز معلوم نیست اربابسیر در فهرست افرادی که ایران به دنبال آزادیشان است قرار داشته باشد یا نه. دیپلمات آمریکایی به ما گفت در این زمینه نظری نمیدهد اما افزود: «ایران فهرستی از زندانیانی که خواهان آزادیشان است دارد و ما کم و بیش از آن باخبریم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سیاست «فشار حداکثری» ترامپ ایران را به شرایط بسیار بدی کشانده. تشدید تحریمها در بدتر شدن اوضاع اقتصادی نقش داشته و ایران به یکی از بحرانیترین لحظات تاریخ خود رسانده. در دو سال گذشته شاهد خیزشهای مردمی گسترده در سراسر کشور با خواستهای اقتصادی و معیشتی بودهایم. در این چنین شرایطی آیا آیتالله خامنهای حاضر به توافقی با آمریکا که باعث لغو تحریمها و پایان سیاست «فشار حداکثری» شود خواهد بود؟ ترامپ همیشه راه را برای چنین توافقی باز گذاشته و بارها تاکید کرده که سیاستش سرنگونی جمهوری اسلامی نیست و گفته ایران میتواند با «همین رهبران» به دوستی با آمریکا برسد.
سیاستورزی ترامپ در همه زمینهها غریب است و دیپلماسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. دیپلماسی شخصی و فرد به فرد البته سابقه طولانی دارد و جرج دبلیو بوش نیز طرفدار آن بود. اما ترامپ آنرا به سطحی بالاتر برده و نامههایی با لحن خصوصی به رهبرانی همچون همتایش در ترکیه، رجب طیب اردوغان، و رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون، نوشته است. این دیپلماسی تا بحال نتیجه چندان مثبتی برای آمریکا به بار نیاورده. مثلا در کره شمالی علیرغم اینکه ترامپ از این گفته که او و رهبر پیونگیانگ «عاشق هم شدهاند» هنوز خبری از پیشرفت در مساله تسلیحات هستهای نیست. در چنین شرایطی رسیدن به هرگونه توافق با ایران میتواند برگ برنده بزرگی برای ترامپ باشد بخصوص که کمتر از یک سال به انتخابات آمریکا باقی مانده.
بازار انتخابات آمریکا در ماههای آینده به شدت داغ خواهد شد و سالهای انتخاباتی در آمریکا همیشه با تحولاتی محیرالعقول بخصوص در زمینه سیاست خارجی همراهند. این قانون اکنون بیش از همیشه کاربست دارد. رئیسجمهوری مثل ترامپ که در حالت معمولی هم خارج از قاعده عمل میکند احتمال دارد حاضر باشد خارج از قاعده به توافقی با جمهوری اسلامی برسد که در شرایط عادی ممکن نباشد. نظام سیاسی در آمریکا نیز چنان است که در چنین مواردی قدرت تقریبا به طور تمام و کمال در دست کاخ سفید است. یعنی اگر ترامپ بخواهد به توافقی با جمهوری اسلامی برسد کمتر نهادی میتواند مقابل او بایستد؛ بخصوص که در مجلس سنا نیز اکثریت با جمهوریخواهان است و سران حزب دموکرات هم که طرفدار برجام بودهاند بعید است به هرگونه توافق با ایران اعتراض کنند.
سوال حالا اینجا است که آیتالله خامنهای حاضر است تن به توافق با آمریکا دهد؟ چنین چیزی برای او همیشه دشوار خواهد بود. از جمله به این خاطر که مجبور است نزد حامیان تندروی خود در ایران هزینه داخلی دهد. اما آیا او زیر «فشار حداکثری» برای حفظ قدرت خود هم که شده دست به توافق خواهد زد؟ آیا اهرمهای مختلف ثروت و قدرت در ایران بر او فشار خواهند آورد که به توافق با آمریکا تن دهد و نوعی «جام شوکران» سر بکشد؟ آمریکاییها در گفتگوهای محرمانه خود با جمهوری اسلامی از چه هویجها و چماقهایی استفاه میکنند؟ امکان دارد ایران را تهدید به حمله نظامی کرده باشند؟
پاسخ دادن به این سوالها ممکن نیست؛ اما شکی نیست که دریچه و روزنهای برای احتمال توافقی تاریخی بین ایران و آمریکا وجود دارد. از چهل سال پیش که روابط ایران و آمریکا قطع شد، همزمانی رهبران مختلف دو کشور از زوایای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته. آیا ترکیب خامنهای-ترامپ به نتیجهای غیرمنتظره خواهد رسید؟ رویدادهای ماههای آینده تعیین میکند که تبادل سلیمانی-وانگ یک اتفاق یکدفعهای بود و یا آغاز روندی تاریخی.