آمارهای سازمان پزشکی قانونی از افزایش میزان نزاع در جامعه ایران در فاصله سالهای ۱۳۹۶ تاکنون و انطباق آن با افزایش نرخ تورم خبر میدهد. بر این اساس، با تداوم حکمرانی بد، هرچه نرخ تورم در ایران افزایش مییابد، تعداد موارد نزاع هم بیشتر میشود؛ موضوعی که روزنامه اعتماد به استناد آن تاکید میکند: «گرانی و تورم ایرانیها را عصبانیتر کرده است.»
مرکز افکارسنجی دانشجویان، ایسپا، مرداد ۱۴۰۱ نتایج یک نظرسنجی درباره افزایش خشم در جامعه ایران را منتشر کرد که بخش مهمی از آن به بررسی رابطه افزایش خشم در جامعه ایران با میزان هزینهها یا تعهدات مالی افراد میپرداخت و در آن تاکید شده بود که هرچه این هزینهها بالاتر باشد، میزان بروز خشم و عصبانیت در افراد بیشتر است.
آمارهای پزشکی قانونی ایران نیز نتایج این نظرسنجی را تایید میکند. در سال ۱۳۹۶، نزدیک به ۵۴۴ هزار «نزاع» در سازمان پزشکی قانونی ثبت شد. تعداد نزاعها در چهار سال بعد همچنان روبهافزایش بود و در سال ۱۴۰۰ به بیش از ۵۸۶ هزار مورد رسید. علاوه بر این، بنا بر اعلام سازمان پزشکی قانونی، شمار پروندههای نزاع ثبتشده در این سازمان در بهار ۱۴۰۱، هشت درصد نسبت به بهار سال ۱۴۰۰ افزایش یافت که نشاندهنده ادامه روند افزایش نزاع در جامعه ایران است. این در حالی است که در فاصله سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ آمار نزاع ثبتشده در پزشکی قانونی روندی کاهش داشت و از ۶۰۷ هزار به ۵۴۴ هزار مورد رسید.
در گزارش روزنامه اعتماد، آمار نزاعهای ثبتشده در پزشکی قانونی با نرخ تورم سالهای مورداشاره انطباق داده و اشاره شده است که «نرخ تورم از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ روندی کاهشی طی کرد و از حدود ۳۳ درصد به حدود ۹ درصد رسید اما از سال ۱۳۹۶ روند افزایشی به نرخ تورم برگشت تا اینکه در سال جاری به ۵۵ درصد رسید».
این روزنامه ضمن اینکه عوامل بسیاری را مسبب افزایش نزاع در جامعه ایران میداند، میافزاید که بخش بزرگی از این عوامل را باید در شاخصهای کلان اقتصادی از جمله تورم جستوجو کرد.
در این گزارش، به ارتباط مستقیم افزایش نرخ تورم با افزایش نزاع نیز اشاره شده و آمده است: «به ازای افزایش یک درصد به تورم، موارد نزاع یک هزار و ۲۰۰ مورد بالا رفته و اگر تورم در یک بازه زمانی ۱۰ درصد رشد کرده، موارد نزاع ۱۲ هزار مورد بالا رفته است.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اعتماد در ادامه به نتایج پژوهش حسین افراسیابی و مریم بهارلویی، دو جامعهشناس در بهار سال ۱۴۰۱ با عنوان «تورم و زيست اقتضایی در جامعه ايران» استناد شده و آمده است که «شرایط تورمی و رشد بالای تورم» متولدان دهه ۷۰ و حتی ۸۰ را با دوران جوانی «کوتاه، گذرا، اندوهبار و یک نوع بزرگسالی سریع و سخت و پرچالش» روبرو کرده است. این دو جامعهشناس در پژوهش خود با استناد مطالعات انجامشده و همچنین مصاحبه میدانی با مردم، عنوان کردهاند که «زندگی در شرایط فشار اقتصادی و بهطور خاص تورم، سبب شکلگیری یا برساخت منش یا عادتواره معینی در جوانان شده که مهمترین فاکتور تشکیلدهنده این منش محوریت پول و زندگی در شرایطی از احساس بیهنجاری است».
آنها درباره پیامد تورم بر گسترش و «تقویت فرهنگ فقر» هشدار داده و افزودهاند: زندگی در شرایط فقر و فشار اقتصادی، بیکاری و پایین بودن دستمزد از زمینههای شکلگیری فرهنگ فقر است و یکی از مهمترین مشخصههای فرهنگ فقر، توجه شدید به زمان حال و اکنون همراه با ناتوانی از چشمپوشی موقت از برخی چیزهای خوشایند، به دلیل چیزهای خوشایند بزرگتر در آینده است.
در بخشی از این پژوهش تاکید شده که آسیبها و ناهنجاریهای موجود در روابط روزمره، تعاملات خانوادگی، دوستی و شغلی با افزایش تورم افزایش یافته و تورم فقط سبب تضعیف، سستی و کمرنگ شدن حمایتها و پشتیبانیهای خانوادهها از یکدیگر نشده، بلکه روابطی تصنعی ایجاد کرده، حمایتهای متقابل بین خانوادهها کاهش یافته و اعتماد و صمیمیت میان افراد خانواده، اقوام و نزدیکان کم شده است.
افراد شرکتکننده در مصاحبههای این دو جامعهشناس گفتهاند که والدین دیگر قادر نیستند مانند گذشته فرزندان خود را حمایت کنند، صمیمیت و گفتوگوهای خانوادگی کمرنگ شده و رابطه زندگی با شادمانی و محبت را کاهش داده است و در مواقعی که خانوادهها دور هم باشند، هم بحث و جدل مالی بسیار غالب است.
روزنامه اعتماد در بخشی از گزارش خود تاکید میکند: هم نگاه اقتصادی و هم نگاه جامعهشناسی، نشان میدهد که پیامدهای ناشی از مشکلات اقتصادی، تورم و کاهش ارزش پول ملی به آسیبهای اجتماعی منجر شده که فقر، بالا رفتن سرقت و کیفقاپی و زورگیری و اعتیاد و طلاق تنها بخشی از این آسیبها است.
پیشتر علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی، نیز گفته بود که میزان مراجعه افراد به مراکز مرتبط با روانکاوی و روانشناسی پس از هر شوک اقتصادی بین ۱۵ تا ۲۰ درصد افزایش مییابد اما بخش اعظمی از این افراد توان مراجعه و پیگیری درمان را ندارند و به همین دلیل مشکل در آنها هم کهنه و مزمن میشود و هم روزبهروز افزایش پیدا میکند.
ایسپا، مرکز افکارسنجی وابسته به جهاد دانشگاهی نیز خرداد ۱۴۰۱ نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که نشان میداد: «از هر چهار جوان ایرانی، یک نفر از دست کسی یا چیزی خشمگین است، بیش از ۵۵ درصد مردم بهسرعت دچار احساس خشم میشوند، ۴۲.۱ درصد افراد هنگام عصبانیت فریاد میزنند، ۸.۹ درصد در این حالت اقدام به شکستن یا پرتاب اشیا میکنند و ۳.۶ درصد افراد نیز طرف مقابل را میزنند.»
در همان نظرسنجی بر تایید رابطه مستقیم هزینهها با افزایش خشم و عصبانیت، آمده بود که ۲۲.۳ درصد افرادی که سرانه ماهیانه هزینه هر فرد در خانوارشان کمتر از یک میلیون تومان است، در برابر گویه «معمولا وقتی عصبانی میشوم، داد و فریاد میزنم»، گفتهاند که این گویه در موردشان «کاملا و زیاد» صدق میکند. ۲۵.۲ درصد افرادی که سرانه ماهیانه هزینه هر فرد در خانوارشان بیش از سه میلیون تومان است، پس از عصبانی شدن «داد و فریاد میزنند» و این میزان در میان خانوارهایی که هزینههای ماهانه هر نفر در آنها بالاتر از سه میلیون تومان است ۲۶ درصد است.
حسین افراسیابی و مریم بهارلویی هم در پژوهش خود بر رابطه مستقیم افزایش نرخ تورم با فرهنگ فقر تاکید دارند و در بخشی از این پژوهش دلایل اصلی شکلگیری زیست اقتضایی و شرایط فعلی را ضعف حکمرانی و سیاستگذاریهایی دانستهاند که سبب ایجاد اختلال در نهادهای کشور و اتخاذ تصمیمهای نادرست شده و این وضعیت شرایط زندگی مردم را روزبهروز با تنگنای بیشتری مواجه کرده است.