شاهزاده فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، روز شنبه ۱۷ ژوئن ۲۰۲۳ (۲۷ خرداد ۱۴۰۲) از تهران دیدار کرد. او با همتای ایرانی خود و همچنین با ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، ملاقات و گفتوگو کرد. این دیدار با دعوت وزیر امور خارجه ایران از همتای سعودیاش برای سفر به تهران صورت گرفت.
در خصوص این دیدار و موضوعهای مرتبط با سیر روابط عربستان سعودی و ایران و همچنین تازهترین تحولات در مذاکرات هستهای بین ایران و غرب، مایلم نکات و مطالبی را مطرح کنم.
نکته نخست به ورود وزیر امور خارجه عربستان سعودی به مقر وزارت امور خارجه ایران و پهن کردن فرش قرمز برای او مربوط است. بهرغم این مهماننوازی، محلی که پرچم عربستان سعودی قرار گرفته بود اشکال داشت. پرچم عربستان سعودی به شیوهای نادرست نصب شده بود. پس از گرفتن چند عکس، محل پرچم تغییر یافت. عکسهایی پیش و پس از تغییر دادن محل پرچم گرفته شده است.
نکته دوم، که از نظر من اهمیت بیشتری دارد، موضوع محل برگزاری کنفرانس خبری وزیران امور خارجه عربستان و ایران پس از جلسه رایزنی و تبادلنظر است. این کنفرانس در مقر وزارت امور خارجه ایران برگزار شد. از شرکتکنندگان در آن کنفرانس خبری خواسته شده بود در سالنی به نام «قاسم سلیمانی»، که عکس قاسم سلیمانی بر دیوار آن نصب شده بود، منتظر بمانند.
وزارت امور خارجه ایران بسیاری از کنفرانسهای خبری را بهویژه در این مکان برگزار کرده است. برای مثال، میتوان به برگزاری حداقل سه یا چهار مورد از این کنفرانسها در این مکان اشاره کرد. با این همه، شان و منزلت روابط عربستان سعودی-ایران و نقشی که سلیمانی در منطقه بازی میکرد- که از موضوعهای مورد اختلاف دو کشور است- بایستی مورد توجه طرف ایرانی قرار میگرفت.
بنابراین، مقامهای عربستان سعودی که وزیر امور خارجه دولت آن کشور را همراهی میکردند از برگزاری کنفرانس خبری در آن مکان سر باز زدند و خواستار لغو آن شدند. در نتیجه، محل کنفرانس خبری به جایی دیگر تغییر یافت. این امر نشاندهنده انعطافپذیری ایرانیها بود. اما در عین حال، میدانیم که طرف ایرانی نمیخواست فرصت کسب این امتیاز را از دست بدهد که نشانهای بسیار منفی به شمار میرود.
نکته سوم و آخر مربوط به خود کنفرانس خبری است. وزیر امور خارجه ایران درباره آنچه در جلسه رایزنی و تبادلنظری که پیش از کنفرانس رخ داده بود و همچنین اهمیت عادیسازی روابط بین پادشاهی عربستان سعودی و ایران سخن گفت. اما از سوی دیگر، هنگامی که نوبت به سخن گفتن وزیر امور خارجه عربستان رسید، او متنی از پیش نوشتهشده در خصوص موضوعهایی را خواند که میخواست در سفر به تهران مطرح کند. این متن در وهله نخست حاوی پیامی سیاسی بود که به مهمترین موضوعهای مربوط به دو طرف، بهویژه سعودیها، اشاره داشت؛ از جمله اعتمادسازی، مداخله نکردن در امور داخلی کشورهای دیگر، تضمین امنیت و ثبات، و توسعه در منطقه. این امر افزون بر اشاره به اهمیت تقویت روابط بین دو کشور بود.
از نظر من، این آغاز مرحلهای جدید است. در آن کنفرانس خبری نامعمول همه سنتهای دیرینه شکسته شد. وزیر امور خارجه عربستان سعودی پیام روشن طرف سعودی را رساند که موضوعی بسیار حائز اهمیت است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
امیدوارم تهران معنای اصلی آن پیام را دریابد. با این همه، در نهایت، کنفرانس خبری تقریبا ۱۰ دقیقه به طول انجامید و خبرنگارانی که از سالن مورد مناقشه پیشین به محلی جدید تغییر مکان داده شده بودند پرسشی نکردند و به آنها فرصتی برای سوال کردن داده نشد.
اکنون اجازه دهید تا بهرغم خوشبینی موجود، به تنگناهای احتمالی در روابط عربستان سعودی و ایران بپردازیم. انتظار میرفت طرف ایرانی بهدقت گام بردارد و از رعایت همه پروتکلها اطمینان حاصل کند. اما ایران نام سفیر پیشنهادی عربستان سعودی به تهران را با عجله اعلام کرد و در عین حال، درباره نام سفیر پیشنهادی ایران به ریاض نیز اطلاعرسانی کرد. این کار بدون دریافت تایید رسمی از سوی دو طرف صورت گرفت، که نقض آشکار پروتکل دیپلماتیک است.
با توجه به اهمیت موضوع، بسیار سادهلوحانه است که آن را خطا یا اشتباه طرف ایرانی بدانیم. بنابراین، این امر پرسشهای مهمی را برمیانگیزد: چرا ایرانیها این پروتکل دیپلماتیک را نقض کردند؟ آیا رهبر جمهوری اسلامی ایران از سرعت پیشرفت در روابط با پادشاهی عربستان سعودی، بهویژه پیامها و رفتارهای مثبت طرف سعودی، شگفتزده است؟ آیا تندروها در ایران مایلاند قطار مناسبات سعودی-ایران را از خط خارج کنند، زیرا مناسبات با ریاض مغایر با گفتمان ضد-سعودی آنان است؟ آیا تلاشی شرارتبار در جریان است که میکوشد موجب انحراف خوشبینی اخیر به روابط سعودی-ایران شود؟
با توجه به اینکه رسانههای ایران اخیرا کارزار منفی علیه عربستان سعودی را از سر گرفتهاند، پاسخ به پرسش اخیر احتمالا مثبت است. افزون بر این، آیا ممکن است که قصور ایران در رعایت پروتکلهای دیپلماتیک و ادامه نوشتههای شدیداللحن رسانههای ایران علیه پادشاهی عربستان سعودی به جلسه بین تروئیکای اروپایی (آلمان و انگلیس و فرانسه) و ایران در امارات متحده عربی مرتبط باشد که برای بحث و گفتوگو درباره برنامه هستهای ایران برگزار شد؟ یا اینکه، این رفتار ایران به توافق هستهای کوچک یا موقتی ربط دارد که ادعا میشود دولت بایدن به ایرانیها پیشنهاد داده است؟
موضوع اخیر میتواند رفتار ایران را توضیح دهد، زیرا همانگونه که پیشتر اشاره کردهام، تصمیم ایران به امضای توافق با عربستان سعودی به احتمال زیاد بیشتر اقدامی تاکتیکی است تا راهبردی، زیرا ایران نیازمند فرصتهای اقتصادی است تا ضمن دادن جانی تازه به اقتصاد رو به مرگش، به انزوای منطقهای و بینالمللیاش خاتمه دهد.
از سوی دیگر، اقدام طرف سعودی بسیار صادقانه است و با رویکرد سیاست خارجی اخیر عربستان سعودی هماهنگی دارد. اکنون که احتمال رسیدن به توافق- فارغ از اندازه و جزئیات آن- در افق دیده میشود، دیگر نیازی نیست که ایرانیها به توافق امضاشده با پادشاهی عربستان سعودی پایبند باشند و پروتکلهای دیپلماتیک را در کلام و عمل رعایت کنند.
اگرچه توافق هستهای ادعاشده احتمالا در کنگره آمریکا با مخالفت مواجه خواهد شد و برای دموکراتها، که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری در سال ۲۰۲۴ هستند، مشکلاتی فراهم خواهد آورد، آنچه نادیده گرفته شده است پیامدهای منفی آن برای منطقه است.
نپرداختن به موضوعهای مهم برنامه موشکهای بالستیک، رفتار جنگطلبانه، و تامین مالی و آموزش نیروهای نیابتی از سوی ایران، امری فاجعهبار خواهد بود و منطقه را به همان خانه نخست بازمیگرداند. چنین کاری یک اشتباه راهبردی است و باید از آن پرهیز کرد. آمریکا باید دیدگاههای عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس را بشنود، نه اینکه همچون گذشته نادیده بگیرد.