شاهزاده رضا پهلوی در یادداشتی ضمن ارج نهادن به یاد و میراث رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی و اشاره به تلاشهای آنان در ساختن و آبادانی ایران، نوشت اگر پدربزرگ و پدرش امروز بودند، «به جوانان آگاه و دلاور ایران افتخار میکردند.»
شاهزاده رضا پهلوی در این یادداشت که روز پنجشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۲، در سالروز فوت محمدرضا شاه، پادشاه فقید ایران منتشر کرد، نوشت: «رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه در دوران حکمرانی خود کوشیدند ایرانی بسازند که متعلق به همه ایرانیان باشد. آنها تلاش کردند همه نخبگان و اندیشمندان کشور را فارغ از تبار و مذهب و نگاه سیاسی برای ساختن ایران به کار بگیرند. بر پایه چنین نگاه و باوری بود که بسیاری از کارگزاران پادشاهی پهلوی از نخبگان دوره قاجار بودند. و در راستای بهرهبرداری حداکثری از ظرفیت انسانی کشور بود که پدربزرگ و پدرم راهگشای حضور زنان در اجتماع و سیاست شدند و نیمی از جمعیت ایران را از پستوی انزوا و تحجر خارج کردند.» او تاکید کرد:«آنچه ما باید از رضاشاه و محمدرضاشاه بیاموزیم ترجیح منافع ایران بر منافع شخصی و گروهی است.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شاهزاده رضا پهلوی در ادامه یادداشت خود، به سفرنامه رضا شاه پس از نجات خوزستان اشاره کرد و نوشت او آرزو کرده بود آنقدر عمر کند تا بتواند آن «وطن جذاب و عزیز» را چنان آباد سازد که حتی کسانی که مهر وطن ندارند نیز زندگی در آن را به زندگی در «خارجه» ترجیح دهند. شاهزاده رضا پهلوی افزود: «هم پدربزرگ و هم پدرم به همراه یاران ایرانسازشان، مجدانه و دلسوزانه برای برآورده کردن این آرزو کوشیدند و ایرانی ساختند که تا پیش از فاجعه خانمانسوز ۵۷، کمتر ایرانی حاضر به ترک همیشگی آن بود.»
محمدرضا شاه پهلوی، دومین پادشاه خاندان پهلوی، از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ در ایران حکومت کرد. پادشاه فقید ایران در ۵ مرداد ۱۳۵۹ و در ۶۰ سالگی در مصر درگذشت و پس از تشییع رسمی پیکر او در مسجد الرفاعی، در قاهره به خاک سپرده شد.
شاهزاده رضا پهلوی افزود رضاشاه و محمدرضاشاه نیستند که ببینند جمهوری اسلامی با «وطن جذاب و عزیز» شان کاری کرده است که «حتی فرزندان و وابستگان رهبران این رژیم نیز با وجود برخورداری از رانتهای فراوان، زندگی در خارج را به حضور در ایران ترجیح میدهند.»
شاهزاده در پایان این یادداشت در چهلوسومین سالروز محمدرضا شاه پهلوی نوشت: «رضاشاه و محمدرضاشاه اما اگر امروز بودند به جوانان آگاه و دلاور ایران افتخار میکردند. جوانانی که با درسآموزی از گذشته، و با عزمی میهنپرستانه، میخواهند ایران را پس بگیرند و از نو بسازند؛ ایرانی که دوباره متعلق به همه ایرانیان باشد و همه نخبگان و نیروهای توانمند کشور، فارغ از تبار و جنسیت و باور و نگاه سیاسی، در بازسازی آن به کار گرفته شوند. با اتکا به این جوانان است که یقین دارم فردای ایران بهتر از گذشتهاش خواهد بود.»