در طول رشد و پروش خود همواره عاشق مجلههای زنان بودم. بعدازظهر هر شنبه تمام پول جیب خود را صرف یک بسته پاستیل و مجلههای زنانه میکردم. مجلات قدرت تاثیرگذاری و به چالش کشیدن مسائل جاری را دارند، قدرت الهام و انگیزه بخشیدن به مردم، قدرت گفتن حقیقت و امید بخشیدن، با این وجود اکثر اوقات احساس میکردم آنها تنها به ترویج یک رویا و خیال مشغول بودند.
مشکل این اوراق پر زرق و برق فقط مدلهای فوتوشاپ شده و تشویق مدام و مکرر زنان به رفتار به نحوی مشخص و وهمانگیز نبود بلکه من حتی نمیتوانستم تشخیص دهم زن مخاطب این مجلات کیست.
همیشه در عجب بودم: آیا تمام زنان طوری پرورش داده میشوند که دختران کارگر شیک طبقه متوسط باشند و در لندن کار کرده و لباسهای فاخر به تن کنند و آخر هفته خود را با دوست پسرشان به گردش بروند؟ آیا واقعا این چیزی است که برای همه ما اتفاق میافتد وقتی به دهه ۲۰ سالگی خود میرسیم؟ برای مدت زمان مدیدی نمیتوانستم با مقالاتی که در پرفروشترین مجلات زنان در سراسر بریتانیا منتشر میشد، ارتباط برقرار کنم.
وقتی آثار ستوننویسان خانم را میخواندم، مشکلات طبقه متوسط آنها آرزوهای من بود و تنها میتوانستم رویای خوشیهای ایشان را تصور کنم. از نحوه صحبت کردنشان گرفته تا طریقه لباس پوشیدن، تجملات قرارهای عاشقانه، سرگرمیها و حتی شوخیهای ایشان بسیار از من متفاوت بود. آنها به مسائل روزمره از زاویه دیدی که من میشناختم، زاویه دید طبقه کارگر متوسط، نمینوشتند بلکه زاویه دید ایشان از قشر بالاتر طبقه متوسط بود. من نمیتوانستم با آنها ارتباط قرار کرده و در سراسر نوجوانی به شدت دنبال پیدا کردن صدایی شبیه خود بودم.
به طور ضمنی و شاید غیرعمدی، آنها حتی دیدی تحقیرآمیز به افرادی مانند من و شیوه زندگی من داشتند. به عنوان یک زن کارگر از طبقه متوسط شما خیلی زودهنگام در زندگی خویش مجبو به قبول تبعیض طبقاتی شده و یاد میگیرید شما شهروند درجه دو تلقی میشوید. همچنین همواره تاکید میشود جنوب نشین و مطابق مد روز بودن چیزی است که باید همه آرزوی آن را داشته باشند، راه و روش صحیح زندگی است.
رسانهها دیرزمانی است که خیلی اندک به دغدغههای افراد این طبقه پرداختهاند. بعد از آنکه با تلاش فراوان (از طریق کارآموزیهای بیمزد و بیپایان) عرق کردن (به خاطر تبعیض طبقاتی در اداره) و اشک ریختن (به خاطر تبعیض طبقاتی بیشتر در سراسر کار) بالاخره روزنامهنگار شدم تازه فهمیدم چرا زنان طبقه کارگر اینقدر از این محیط رانده شدهاند. فهمیدم چقدر سخت است که به کار و منصبی در خور دست یافت. چرا که در صنعتی که شرکتها هنوز کارآموزیهای بدون دستمزد یا جابهجایی با «پرداخت تمام هزینهها» پیشنهاد میدهند نسبت به طبقه کارگر خیلی برای طبقه متول راحتتر خواهد بود که کارهای روزنامهنگاری را -بدون دستمزد یا با دستمزد اندک- انجام دهد.
افادهای هم هنگام کار در صنعت روزنامهنگاری همواره وجود داشت. اغلب من تنها فرد اهل لیورپول و متعلق به طبقه کارگر در دفتر روزنامههایی که آنها کار میکردم بودم، به ویژه در دفاتر مجلات مجلل مد و لباس. به سرعت در آغازین روزهای اشتغال در حرفه خویش فهمیدم هر جا که میفتم سایه تاریک و دراز تبعیض طبقاتی در روزنامهنگاری هم مرا دنبال میکرد. گویا سایر همکاران و دبیران مطابق مد روز مرا به عنوان زنی با تحصیلات پایینتر از طبقه کارگر انگاشته که به عنوان فردی اهل شمال کشور کمتر «با مد روز هماهنگ» است و در نتیجه قابلیت و ظرفیتهای کمتری دارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تجربه شدیدا وحشتناک خود من از تبعیض طبقاتی باعث شد به سایر نویسندههای طبقه کارگر فکر کنم که اکنون تازه در آغاز چالشهای پیش رو برای پیدا کردن کاری در دنیای اشرافیگرای روزنامهنگاری قرار دارند. ۱۱ ماه پیش تصمیم گرفتم سازمان مشاوره روزنامهنگاری خود را تاسیس کنم با نام «فریلنس سشنز» در آن بنا دارم به افرادی که به طبقههای اشرافی و متمول تعلق ندارند کمک کنم تا روزنامهنگار شوند. گرچه جلساتی که برگزار میکنم به روی عموم باز است اما هدف من به ویژه کمک به آن افراد است تا بتوانند از نردبان ترقی در دنیای روزنامهنگاری بالا رفته و کاری که به نظر غیرممکن میرسد را انجام دهند.
وقتی شاگردانم به کلاس میآیند نمیخواهم به خاطر طبقه، سابقه، لهجه یا سطح تحصیلات خود با مانعی رو به رو شوند. به همین خاطر در جلسات خویش صرفا به روی ایدههای آنها برای مقالات تمرکز کرده و سعی میکنیم راهی برای انتشار و درآمدزایی از مقالات برایشان بیابیم. از زمان تاسیس، شاگردان من با موفقیت مقالات خود را در عرصه ملی و بینالمللی منتشر کردهاند که پیروزی بزرگی برای زنان طبقه کارگر به ویژه در حرفه روزنامهنگاری است.
در سال ۲۰۲۰ مجله زنانی را به راه خواهم انداخت که نه تنها به بانوان علاقهمند به نویسندگی کمک خواهد کرد تا روزنامهنگار شوند و با تبعیض طبقاتی در این صنعت مبارزه کنند بلکه حاوی مطالبی جالب و سرگرمکننده خواهد بود که برای مخاطب طبقه کارگر قابل ارتباط و ملموس است. برای این مجله همچنین از آثار نویسندههای طبقه متوسط استفاده کرده و به آنها دستمزد میدهم. با ظهور اقداماتی این چنین در چند سال اخیر به نظر میرسد برای حضور رونامهنگارانی مانند من در آینده امید باشد. بیصبرانه مشتاق ثمر دادن این تلاشها هستم.
© The Independent