تمام اتفاقهایی که در چند ماه گذشته در سینما و فیلمسازی در ایران رخ داد، حاصل تحقیر و نبود اقتدار و تسلط جمهوری اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن بهویژه در بخش سینماییاش در ایران و جهان است.
این اقتدار آنچنان مخدوش شده است که فیلمسازان فیلمهای بلند خود را بدون مجوز میسازند یا بدون مجوز پخش به جشنوارهها میفرستند. اینکه یک فیلم بلند سینمایی بدون مجوز پخش شود تازگی نداشت، اینکه فیلم کوتاه زیرزمینی بدون رعایت کردن پوشش و حجاب اجباری یا لمس عادی زن و مرد در داخل ایران ساخته شود هم این روزها رواج پیدا کرده بود، اما ساختن فیلمهای بلند بدون مجوز از ارشاد که بدون سانسورهای معمول این وزارتخانه ساخته شود، تاکنون اتفاق نیفتاده بود.
اما پس از خیزش انقلابی نوین مردم ایران تاکنون سه فیلم بلند سینمایی در جشنوارههای درجهیک فیلم جهانی حضور پیدا کردهاند که نهتنها مجوز ندارند، بلکه زیر بار سانسور معمول وزارت ارشاد هم نرفتهاند. این سه فیلم عبارتاند از «من، مریم و ۲۶ نفر دیگر» به کارگردانی فرشاد هاشمی که ایفما در بازار فیلم کن نمایش داد، فیلم «ماده تاریک» به کارگردانی کریم لکزاده که در بخش رقابتی پروکسیما در جشنواره کارلوویواری پذیرفته شد و سرانجام فیلمِ «منطقه بحرانی» به کارگردانی «علی احمدزاده»، محصول مشترک ایران و آلمان که در هفتادوششمین دوره جشنواره فیلم لوکارنو برنده جایزه پلنگ طلایی بهترین فیلم شد و بیشازپیش سر زبانها افتاد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما تحقیر اساسیتر انتشار فیلم رضا ثقتی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، در حال برقرای رابطه جنسی با پسر جوانی بود که وزارت ارشاد آشفته را آشفتهتر کرد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقتی در یازدهم آذرماه ۱۴۰۰، در حکمی رضا ثقتی را بهعنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان منصوب کرد، نوشت: «نظر به شایستگی، تجارب ارزشمند و روحیه انقلابی و دینی جنابعالی، بهموجب این حکم بهعنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان منصوب میشوید.»
طبق معمول وقتی حکومت در جمهوری اسلامی چنین افتضاحی بار میآورد، شروع میکند به ماجراسازی و تحقیرشدگی خود را با تحقیر دیگران پاسخ میدهد و تلاش میکند اذهان را از موضوع اصلی منحرف کند.
سنت و شیوه برخورد علی خامنهای همواره این بوده است که چنین اعمالی را به «دشمن» و «خارجیها» نسبت دهد، برای همین به فیلم در حال ساخت «کاباره» به کارگردانی مژگان خالقی یورش بردند و تولید و تدوین فیلم را متوقف کردند و حبیب ایلبیگی، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، در گفتوگو با امیررضا مافی در برنامه «نقد سینما» درباره توقف تولید فیلم «کاباره» گفت: «در چند ماه گذشته جریانی که چند سال در ایران بود و از فیلمهای خاص حمایت میکرد، در خارج از کشور و به شکل علنی بیانیههای تفصیلی را ارائه داد و در شبکههای فارسیزبان اعلام کرد که قصد دارد از فیلمهایی که بدون تشریفات قانونی ساخته میشوند، حمایت کند. همچنین افراد را به ساخت فیلمهای بدون مجوز و بدون حجاب تشویق کردند و ابایی نداشتند از اینکه این مورد را به شکل جدی اعلام کنند. بهعنوان مثال کاوه فرنام که در ایران دفتر داشت و مستندسازی میکرد، چندین ویدیو منتشر و اعلام کرد میخواهد از فیلمهای ساختارشکن حمایت کند. امسال در جشنواره فیلم کن هم این کار را کردند و در جشنواره فیلم برلین غرفه ایران را گرفتند تا از فیلمهای اینچنینی حمایت کنند.»
ایفما و کاوه فرنام فورا واکنش نشان دادند و هرگونه سرمایهگذاری در «کاباره» را تکذیب کردند. مژگان خالقی هم طی مصاحبه مفصلی در شبکه شرق، ضمن تکذیب دریافت هرگونه کمک مالی از خارج کشور، گفت: «ما بهطور کاملا آشکار و با هماهنگی وزارت ارشاد مشغول فیلمبرداری بودیم. حتی آقای حبشی، مسئول واحد ویدیویی ارشاد، به من گفت مجوز صادر شده است، اما بهیکباره نزدیک ۳۰ تا ۴۰ نفر به شکلی غیرمتعارف به محل فیلمبرداری آمدند. همزمان این افراد به محلهای دیگر شامل دفتر کار تدوینگر، خانه خانم معتمدآریا و خانه من هم رفتند و همه وسایل را با خود بردند. در تاریخ سینمای ایران سابقه نداشته که دوربین فیلمبرداری را ببرند و معمولا هارد را میبرند، ولی این بار دوربین را هم با خود بردند. وسایل فیلمبرداری نزدیک به ۱۵ میلیارد تومان ارزش داشت، ولی اکنون وسایل دست آنهاست و من هر روز باید هم به کسانی که از آنها وسایل را اجاره کردهام، جواب پس بدهم و هم اجاره آن را پرداخت کنم. مهمتر اینکه سلامت این وسایل گرانقیمت هم در خطر است.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش موضوع چگونگی وام گرفتن از بانکهای داخلی را توضیح داد و همه عوامل سرشناسی که در فیلم حضور داشتند را نام برد و گفت چگونه با این عوامل سرشناس میخواستهاند فیلم زیرزمینی بسازند.
حبیب ایلبیگی کیست؟ ایلبیگی یکی از هستههای سخت لایه دوم قدرت در حکمت جمهوری اسلامی است که با تغییر دولتها تغییر نمیکنند و به اعمال خواستههای حکومت میپردازند. بهعنوان مثال درحالیکه مردم در اعتراض به تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ در خیابان بودند و هنوز سران معترض حصر خانگی نشده بودند و سینماگران جشنواره فجر را تحریم کرده بودند، حبیب ایلبیگی مسئول برگزاری این جشنواره شد.
او در نخستین دولت حسن روحانی از بهمن ۱۳۹۳ به این سمت منصوب شد و اعمال سانسور مهندسیشده در سینما را باب کرد و بعد به حوزه هنری رفت و هنگامی که دوباره دو سال پیش در دولت سیزدهم ابراهیم رئیسی با حکم محمد خزائی، رئیس سازمان سینمای، به معاونت نظارت و ارزشیابی سینمایی منصوب شد، وبگاه مشرق که نزدیک به سپاه است، تیتر زد: «کمربند نظارت در سازمان سینمایی محکم شد» و کلی از درایت او سخن گفت.
اکنون پرونده دوساله ایلبیگی شامل نمایش فیلمهای بدون مجوز و گاه حتی بدون رعایت سانسورهای مرسوم جمهوری اسلامی و پوشش اجباری حجاب اسلامی در جشنوارههای سینمایی است و سینمای جمهوری اسلامی در سال گذشته در هیچ جشنواره نوع الفی حضور نداشته و سینما و بسترهای نمایشی در بدترین وضعیت در دهههای اخیر قرار دارند.
اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم همه اینها تقصیر حبیب ایلبیگی یا بیکفایتی دولت رئیسی یا خشونت علی خامنهای و سپاه پاسدارانش نیست، این حاصل مقاومت و مبارزه مردمی است که دیگر «آری» نمیگویند و زنانی که جسوران کور میشوند و جان میدهند، اما زیر بار حجاب اجباری نمیروند.