خیزش سراسری ایرانیان با شعار «زن، زندگی، آزادی» که پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی تهران آغاز شد، حکومتی که بنیانهایش را با سلطهگری بر زنان و زیر پا گذاشتن حقوق آنها استوار کرده بود، به لرزه درآورد و در برابر هرگونه واپسگرایی علیه زنان تمامقد ایستاد. اعتراضهای نمادینی چون گیسوبران و روسریسوزان که از نخستین روزهای خیزش سراسری شروع شد و تا ماهها ادامه یافت، مجموعهای از مطالبات آزادیخواهانه مردم ایران و بهخصوص زنان را نمایندگی میکرد که برای دههها در جمهوری اسلامی ایران به شکل عامدانهای نادیده انگاشته شده بودند.
هرچند خیزش سراسری ایرانیان در سال ۱۴۰۱ به تغییر نظام سیاسی در این کشور منجر نشد، یک گفتمان اجتماعی قدرتمند را رقم زد که بر پایه آن، در زندگی فردی و اجتماعی گروههای زیادی از ایرانیان تغییرات چشمگیری ایجاد شد. تغییراتی که حالا دیگر نه تنها برای تمام اقشار جامعه محسوس است، بلکه آنان که جامعه ایران را از دورتر نظاره میکنند، هم این تغییرات را میبینند و آنها را دستاوردهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» میدانند.
این خیزش تا حدود زیادی پدرسالاری قیممآب در خانوادههای سنتی ایرانی را به عقب راند و موقعیت زنان را در جامعه تحت سلطه حاکمیت اقتدارگرا ارتقا داد. ضمن اینکه کنشگران مدنی را بر آن داشت دست بجنبانند و پیش از آنکه دیر شود، مجموعه مطالبات زنان برای تحقق در فردای سیاسی ایران را مطابق با الگوهای جهانی فهرست کنند.
تغییرات محسوس در جامعه؛ یکسره شدن مسئله حجاب اجباری
جمهوری اسلامی ایران خیزش سراسری مردم را بیرحمانه سرکوب کرد و برای اینکه بتواند صدای مردم را خاموش کند، تمام نیروها و ابزارها را به کار گرفت. با این حال این جنبش نهتنها خود را از دل شعار زن، زندگی، آزادی تعریف و تبیین کرد، بلکه به گروههای زیادی از جامعه هم جسارت تغییر بخشید.
مهمترین دستاورد جنبش زن، زندگی، آزادی برای زنان چه بود؟
هشت شهروند ساکن تهران، شیراز، اصفهان و مشهد در پاسخ به این سوال ایندیپندنت فارسی، یکی از دستاوردهای خیزش سراسری را یکسره شدن تکلیف حجاب اجباری در جامعه ایرانی پس از سالها سرکوب و خفقان دانستند. به گفته این شهروندان، زنان مخالف حجاب اجباری آشکارا حجاب را کنار گذاشتند و جالب اینکه جامعه مردان نیز از آنها حمایت کردند.
لادن، زنی ۳۹ ساله و دانشجوی ارشد رشته جامعهشناسی است. او میگوید تغییر جامعه ایران در یک سال اخیر آنقدر چشمگیر است که آن را حتی نمیتوان با یک سال و نیم پیش مقایسه کرد. مردم بهطور عجیبی با یکدیگر احساس همدلی بیشتری دارند و از هم حمایت میکنند؛ انگار میدانند در جبههای مشترک با دست خالی روبهروی دشمن مشترک ایستادهاند.
این دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی در توصیف دستاوردهای خیزش سراسری، به این موضوع نیز اشاره میکند که طی این مدت، حتی زنان طبقه متوسط و پایین جامعه هم به حقوقشان آشنا شدند و مطالبهگری را آغاز کردند.
به گفته لادن، بیشتر این زنان به دلیل مشکلات موجود اقتصادی از یک طرف مجبورند پابهپای مردان کار کنند و از سوی دیگر وظیفه مادری و مسئولیت خانواده نیز بر دوش آنها سنگینی میکند، در حالی که به حقوق اولیه خود نیز آشنا نیستند؛ اما رویدادهایی مانند خیزش سراسری موجب میشود دانش اجتماعی آنها بالا برود. بالا رفتن دانش اجتماعی نیز مقدمه مطالبهگری است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مریم، یک زن ۳۶ ساله، فعال حقوق کودکان و ساکن منطقه امیرآباد تهران است. او نیز میگوید طی یک سال اخیر بارها با زنان و دخترانی روبرو شده است که در مقایسه با یک سال پیش، نسبت به حقوقشان آگاهتر شدهاند و حالا دیگر حاضر نیستند به خیلی از قواعد مرسوم در جامعه زنستیز از جمله کار بیشتر با حقوق کمتر تن بدهند.
به گفته مریم، نافرمانی مدنی زنان و کنار گذاشتن حجاب اجباری هرچند حکومت را بسیار دستپاچه و خشمگین کرده است، تنها نمادی از تغییرات شگرف و محسوس جامعه ایران طی یک سال اخیر است.
از نظر مریم، آنچه حاکمیت را خشمگینتر و بیسلاحتر میکند، همراهی مردان با زنان است. چون تا قبل از این، بخش زیادی از ماموریت سرکوب زنان در جامعه را به نام مذهب و سنت به همین مردان محول کرده بود.
تغییرات محسوس در خانواده؛ مردان در کنار زنان
جنبش زن، زندگی، آزادی نهتنها موقعیت زنان را در جامعه ایران تا حدود زیادی تثبیت کرد بلکه جایگاه آنها را در خانواده هم ارتقا داد؛ به طوری که در این مدت بسیاری از پدران، شوهران و برادران که تا پیش از این بهشدت تحتتاثیر فضای سنتی و متعصب حاکم بر جامعه بودند، تغییر رویه دادند و دیگر زیر بار القائات حاکمیت نرفتند. این را لادن میگوید و میافزاید اینکه مردان دیگر حاضر نیستند در زمین حاکمیت توپ بزنند، شکست سنگینی برای جمهوری اسلامی ایران است.
زهرا یک زن ۳۵ ساله تهرانی و از خانوادهای مذهبی است. او حدود ۱۰ سال پیش، پس از چهار سال تحصیل، از حوزه علمیه بیرون آمد و تصمیم گرفت راه دیگری انتخاب کند. او حالا یک داستاننویس است. در طول سالهای گذشته نگرش زهرا به حجاب و عقاید مذهبی بسیار تغییر کرده اما هرگز جرئت ابراز دیدگاهها و تغییر سبک زندگیاش را نداشته است. خانواده مذهبی خودش و همسرش هم هرگز زیر بار این نمیرفتند که زهرا چادر را کنار بگذارد و او تا مدتها پنهانی بدون چادر در خیابان تردد میکرد.
زهرا درباره اینکه زندگیاش در یک سال اخیر چه تغییراتی کرده است، به ایندیپندنت فارسی میگوید: «من شهامت این را پیدا کردم که نهتنها چادر که روسری را هم آشکارا کنار بگذارم. تغییری که در من ایجاد شد، حس شهامت و جسارت بود ولی تغییری که در خانوادهام بهوجود آمد احساس همدلی و احترام به حقوق من بهعنوان یک زن بود. اگر یک سال و نیم پیش میخواستم چادر را کنار بگذارم، احتمالا کار به طلاق از همسرم کشیده میشد اما حالا روسری را هم کنار گذاشتهام و زندگی بسیار خوبی دارم.»
زهرا میگوید همسر، پدر و پدرشوهرش پس از سرکوب خونین دختران و پسران جوان در خیزش سراسری، حسابشان را از حکومت جدا کردند و دست از سر او و دخترانش برداشتند تا آنطور که میخواهند زندگی کنند.
لادن، سخنان زهرا را اینگونه تکمیل میکند که طی یک سال گذشته، خانوادههای بسیاری ناخودآگاه متوجه شدند بدون اینکه بخواهند تحتتاثیر القائات حاکمیت بودند؛ بنابراین تغییر رویه دادند و با به رسمیت شناختن حقوق زنان و دختران، جمهوری اسلامی را بیش از پیش خشمگین کردند.
او میافزاید: «مردان بر اساس نقشی که جامعه سنتی بر دوش آنها گذاشته است، وظیفه مراقبت از زنان را دارند و به نام حمایت از آنها باید خصوصیتهایی مثل تعصب را در خود تقویت کنند. این همان چیزی است که حکومت میخواهد؛ زیرا از این طریق با واسطه، زنان را تحت کنترل درمیآورد. حالا تصور کنید مردان دیگر نمیخواهند چنین نقشی را ایفا کنند و زنان هم آنقدر قوی و آگاه شدهاند که زیر بار سلطه و سرکوب نمیروند و حقوقشان را مطالبه میکنند، چه اتفاقی برای حکومت میافتد؟»
این دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی بر این باور است که تغییرات امروز جامعه ایران محصول سالها نزدیک شدن مردم به جامعه جهانی به مدد شبکههای اجتماعی است؛ با این حال جنبش زن، زندگی، آزادی تیر خلاص را به حکومت زد و تغییراتی را که ممکن بود در روال عادی سالها طول بکشد، طی یک سال رقم زد.
کنشگران مدنی، آمادگی برای مطالبهگری در فردای آزادی
کنشگران مدنی و فعالان حقوق زنان طی سالهای گذشته بارها تاکید کردهاند که سال ۱۳۵۷ وقتی روحالله خمینی با اتکا به جامعه مذهبی و سنتی ایران، جمهوری اسلامی را بنیان گذاشت، گروههای زنان به شکل سازمانیافته فعال نبودند و به همین دلیل مطالبات و حقوق زنان در انقلابی که رهبرش دیدگاههای زنستیزانهای داشت، گم شد.
پس از شروع خیزش سراسری و احیای امیدها برای آزادی ایران، کنشگران مدنی در داخل و خارج از ایران دستبهکار شدند و اسناد و منشورهایی را شامل مجموعهای از مطالبات زنان در فردای آزادی ایران، فهرست کردند. طی یک سال اخیر فعالیتهای متعددی در این راستا شکل گرفت تا آنچه سال ۵۷ اتفاق افتاد، بار دیگر تکرار نشود.
حدود سه ماه پس از شروع خیزش سراسری، گروهی از فعالان زن «منشور مطالبات زنان» را منتشر کردند و خواستار سهم برابر زنان از قدرت در حوزههای اجتماعی و سیاسی شدند. آنها مطالباتشان را در شش زمینه سیاسی، اجتماعی، آموزش، بهداشت، ازدواج و خانواده، اشتغال و امنیت فهرست کردند.
گروهی از فعالان زنان داخل ایران از جمله یاسمن آریانی، منیره عربشاهی، پوران ناظمی و عالیه اقدامدوست نیز «منشور مطالبات پیشرو زنان» را تهیه کردند. پوشش اختیاری، لغو کامل تفکیک جنسیتی در همه سطوح، جدایی دین از حکومت، آزادی اندیشه و بیان، لغو هرگونه قیمومیت بر زن، تامین امنیت جنسی، جسمی و روانی زنان، برابری بیقیدوشرط زن و مرد در تمام سطوح اجتماعی، سیاسی و آموزشی از جمله موارد موردتاکید در این منشور بود.
یکی دیگر از فعالیتها تدوین «لایحه حقوقی زنان» از سوی شماری از فعالان داخل و خارج کشور بود که همزمان با روز جهانی زن، منتشر شد. این لایحه هم که مشتمل بر ۲۰ ماده تنظیم شد، دربرگیرنده مجموعهای از حقوق و مطالبات زنان و هویتهای جنسی و جنسیتی مختلف است.
خیزش سراسری ایرانیان که با کشته شدن یک دختر جوان در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی شروع شد، حالا همانند رودخانهای پرخروش که از موانع عبور میکند، راهش را مییابد و برای رسیدن به مقصد بهسرعت در حرکت است؛ اما همهچیز را به مقصد موکول نکرده و با بلوغی چشمگیر، تغییرات اساسی را در زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان رقم زده است؛ تغییراتی که حاکمیت بهشدت مستاصل و نگران کرده و یکی از نمودهای آن کنار گذاشتن حجاب اجباری است.