عربستان سعودی معمولا از سمت شرق تهدید میشد و این تهدید روزافزون پیوسته ریاض را به تشکیل ائتلافها و اتخاذ سیاستهای متقابل وامیداشت. به همین دلیل گام معکوس عربستان سعودی برای از سرگیری روابط با ایران یکی از مهمترین نمایشهای دیپلماتیک این کشور به شمار میرود. عربستان سعودی با میانجیگری چین، یک گام به سمت ایران برداشت و در عین حال وارد مذاکره با واشنگتن شد تا به سمت همگرایی با ایالات متحده هم گام بردارد.
اکنون این پرسش مطرح میشود که با توجه به گامهای بلندی که در راستای گسترش روابط عربستان سعودی با متحد قدیمی آن یعنی آمریکا برداشته میشود، چه آیندهای پیش روی روابط جدید ریاض و تهران خواهد بود؟
البته هنوز نمیتوان از موفقیت طرح جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، و شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، برای توسعه روابط میان واشنگتن و ریاض مطمئن بود، زیرا موفقیت این توافق دشوار که پس از پیمان کوئینسی در سال ۱۹۴۵، مهمترین توافق میان دو کشور به شمار میرود، زمانی مشخص میشود که روی تمامی جزئیات و ویژگیهای این طرح توافق شود. حتی اگر طرح واشنگتنــریاض برای توسعه روابط دوجانبه با همه جزئیات آن مورد توافق دو طرف قرار گیرد، بازهم روابط عربستان سعودی و ایران بهعنوان دو همسایه که تاریخ و جغرافیای مشترک دارند اما آبهای خلیج فارس و ناسازگاریهای سیاسی آنها را از هم جدا کرده است، همچنان در معرض آزمونی سخت باقی میماند.
با این حال، ولیعهد عربستان سعودی روابط پیچیده خارجی کشورش را با ویژگیهای که در چند سال اخیر به آن افزوده شده است، بهطور متوازن و با دوراندیشی خاصی مدیریت میکند. بنابراین رویکرد ریاض در برخورد با روابط خارجی نه نمایشی است و نه غیرفعال. حتی با وجود گشایش جدید در روابط با واشنگتن، عربستان سعودی به احتمال زیاد نمیخواهد دستاوردهایی را که در زمینه از سرگیری و بهبود روابط با پکن و تهران کسب کرده است، برای خوشحالی واشنگتن قربانی کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در پیوند با روابط با پکن باید گفت شکی نیست که ریاض با توجه به اهمیت و گستردگی منافعی که عربستان سعودی و چین را بهطور روزافزون به هم ربط میدهد، از تلاش برای توسعه روابط با پکن دست نخواهد کشید. اما رابطه با تهران دشوار است، زیرا در حال حاضر دو طرف منافع مشترکی ندارند و رقابت و تنش همچنان بر فضای روابط میان دو کشور سایه میافکند.
این تنش ناشی از تصمیم عربستان سعودی برای حرکت همزمان به سمت شرق و غرب است؛ زیرا عربستان سعودی هم میخواهد با حرکت به سمت شرق و عادیسازی روابط با ایران، در راستای کاهش ناسازگاریها گام بردارد تا زمینه پایان دادن به تنشها و اختلافها فراهم شود و هم در تلاش برای رسیدن به توافقی فراگیر با واشنگتن است که دولت جو بایدن آن را وعده داده است. این توافق عبارت است از همکاریهای تسلیحاتی و دفاعی در برابر خطرات ناشی از گسترش حضور شبهنظامیان، دزدی دریایی، حملات پهپادی و تشدید درگیری در منطقه که کشورهای منطقه را به فراهم کردن تسلیحات جنگی و ابزارهای دفاعی وادار میکند.
به نظر من، رویکرد جدید آمریکا در قبال عربستان سعودی در صورت دستیابی به توافق، به رابطه ریاض با تهران لطمهای وارد نمیکند بلکه این گشایش میتواند به سود عربستان سعودی و ایران باشد؛ مشروط بر اینکه طرف ایرانی حسننیتش را حفظ کند. از آنجا که نمیتوان درباره تصمیم ایران مطمئن بود، باید توجه را به حسننیت مبذول داشت؛ کسی نمیداند آیا رهبر جمهوری اسلامی واقعا به این باور رسیده است که باید با همسایگان اصلیاش آشتی کند یا خیر؛ با این حال نمیتوان برای از سرگیری رابطهای که ۴۰ سال دستخوش رقابت و کشمکش بوده است، به آسانی به حسننیت تکیه کرد، زیرا رسیدن به این هدف به اعتمادسازی و تضمین نیاز دارد.
بنابراین، میتوان گفت روابط دفاعی و تسلیحاتی با واشنگتن وضعیت جدید فراهمشده در منطقه را تقویت میکند، نه اینکه آن را نابود کند؛ بهویژه اینکه مدتی است دولت جو بایدن نیز در جستوجوی احیای برجام است و شکی نیست که بهبود روابط ریاض و تهران مسیر رسیدن به این هدف را آسانتر میکند.
ریاض در سیاستهای امروزش به دنبال کمالگرایی نیست و انتظار رویکرد کاملا دوستانه یا کاملا خصمانه را ندارد، بلکه در تلاش برای برداشتن گامهای متوازن به سمت همه طرفها است. در نتیجه، ممکن است واشنگتن و تهران از گشایشی که عربستان سعودی در روابطش با هر دو طرف به طور همزمان میخواهد، رضایت نداشته باشند. با این حال، ایران نباید اهمیت نقش عربستان سعودی در تحولات منطقهای و بینالمللی را نادیده بگیرد؛ زیرا هماکنون تهران با بهرهمندی از موفقیت تفاهم عربستان سعودی و روسیه در بازار نفت و بهرهجویی از نرمش دولت بایدن در اعمال نکردن تحریمها علیه صادرات ایران، هر روز حدود یک میلیون بشکه نفت اضافی را به دوبرابر قیمتی که حدود یک سال پیش میفروخت، میفروشد.
اکنون توپ در زمین ایران است، اما این به تصمیم دولت ایران بستگی دارد که تحولات را مثبت تلقی میکند یا به دیده انتقاد به آنها بنگرد؟ تردیدی نیست که توسعه روابط بین عربستان سعودی و ایران به تلاشهای بیشتری نیاز دارد که فراتر از بازگشایی سفارتخانهها و میزبانی مسابقات ورزشی است. عربستان سعودی از یک سو نقش میانجی و داور را به چین داد و از سوی دیگر به ایالات متحده فرصت داد ثبات و امنیت روند صادرات نفت و خطوط دریایی را نه تنها در خلیج فارس بلکه در سراسر جهان تامین کند.
بهبود روابط با واشنگتن نباید چینیها را نگران کند، زیرا عربستان سعودی از نظر راهبردی به پکن به عنوان بزرگترین خریدار نفتش در سالهای آینده، نیاز دارد و چین نیز به نوبه خود از عربستان سعودی میخواهد به عرضه نفت به این کشور ادامه دهد.
چرا عربستان سعودی با چین رابطه نظامی برقرار نمیکند؟ در واقع، پکن از این امر اجتناب میکند. هرچند چین بزرگترین خریدار نفت عربستان سعودی است و نیاز آن به انرژی پیوسته در حال افزایش است، این کشور برخلاف بریتانیا در گذشته و آمریکا در عصر کنونی، نمیخواهد برای حفظ منافعش در منطقه خلیج فارس به سیاست نظامی متوسل شود. چین در حال حاضر ناوهای جنگی، ناوهای هواپیمابر یا پایگاههای نظامی متعددی در منطقه ندارد و پیوسته میکوشد از دخالت در درگیریهای منطقهای اجتناب کند و برای رسیدن به اهداف موردنظر، به قدرت اقتصادی عظیمش بسنده کند.
آنچه اکنون در منطقه خلیج فارس اتفاق میافتد، در مقایسه با آنچه در دریای چین جنوبی اتفاق میافتد، بسیار متفاوت است؛ در آنجا چین و ایالات متحده در حال لشکرکشی و تشکیل ائتلافهای متقابلاند؛ در حالی که در منطقه خلیج فارس این دو قدرت در داشتن روابط حسنه با عربستان سعودی همسویی دارند. در واقع، پکن و واشنگتن به لزوم حفظ روابط و توسعه توازن و هماهنگی از طریق عربستان سعودی، بسیار علاقهمندند، زیرا ریاض به محوری تبدیل شده است که دو قدرت رقیب میتوانند بهجای تنش و کشمکش بر سر این محور، منافعشان را از طریق آن تامین کنند.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط